الزام به تنظیم سند رسمی ملک
تاریخ : 22/6/89
تنظیمات متن :
      رنگ پشت متن
      سایز متن
   21
در این بخش تعدادی از پرونده های دادگستری با ذکر عنوان آن قید گردیده است جهت مطالعه و استفاده تحقیقاتی شما سروران گرامی.
مرجع رسیدگی کننده:  دادگاه تجدیدنظر استان 
قاضی رسیدگی کننده: آقایان عباس  و سعا
شماره کلاسه پرونده تجدیدنظر: 35
شماره دادنامه: 8
تجدیدنظرخواه: آقای جمشید
تجدیدنظر خوانده: مراد بی بی – مینا
تجدیدنظرخواسته: الزام به تنظیم سند رسمی ملک
تاریخ رسیدگی: 22/6/89
منابع استنادی: 220-219 و 10 قانون مدنی
 
گردشکار:
خواهان فوق به موجب دادخواستی به شرح ذیل اظهار نمود: بموجب مدارک پیوستی و اظهارات خوانده در شواری حل اختلاف اینجانب یکباب منزل واقع در بازار مشترک مدت 5 سال است که از خوانده خریداری نموده ام و اکنون منزل در ید اینجانب می باشد و در آن سکونت دارم ولی با مراجعه به خوانده از تنظیم سند ملک بنام اینجانب تاکنون خودداری نموده و پاسخ مثبتی به اینجانب نداده است حتی شورای حل اختلاف نیز ادعای اینجانب را محرز دانسته و رای به نفع اینجانب صادر نموده است اینک با تقدیم این دادخواست تقاضای رسیدگی و صدور حکم مقتضی به محکومیت خوانده را به الزام به حضور در دفترخانه اسناد رسمی و تنظیم و انتقال سند ملک فوق الذکر را بنام خودم از محضر دادگاه محترم می خواهم پس از ثبت دادخواست در دفتر و تعیین وقت و ابلاغ به طرفین به تاریخ 23/4/87 در وقت مقرر جلسه دادرسی تشکیل می شود خواهان ادعای خویش را بیان می نماید که خواسته ام به شرح دادخواست تقدیمی است و خوانده از انتقال ملک خودداری شده امتناع نموده است و بابت ثمن آن مبلغ 000/3800 تومان پرداخت کرده ام شاهد دارم در صورت لزوم آنها را در دادگاه حاضر می نمایم در شورای حل اختلاف نیز خوانده به فروش ملک اقرار کرده است دادگاه خطاب به خوانده ادعای خواهان را شنیدید اظهارات خویش را بیان دارید اظهار دشات ادعای خواهان را قبول ندارم منزل خویش را نفروختته ام و بابت آن ثمن و پولی نیز نگرفته ام.
لذا دادگاه در جهت کشف واقع قرار استماع شهادت شهود خواهان را صادر و اعلام می دارد جلسه بعدی که مورخ 25/8/87 در وقت مقرر شعبهجلسه تشکیل می گردد وکیل خانم مراد بی بی پاسخ داد با توجه به اینکه امروز جهت استماع شهادت شهود خواهان تعیین گردیده که خواهان می بایست شهود خویش را در این جلسه حاضر می نمود که نه تنها خودش حضور نیافته بلکه شهودی نیز از قبل وی به دادگاه معرفی نگردیده تا استماع شهادت گردد بنابراین با عدول وی از حضور و معرفی شهود و اینکه مشارالیه دلیل قانونی دیگر بر صحت ادعای خود مطرح نداشته رد دعوی وی مورد استدعاست و نظر به محتویات پرونده و اینکه خواهان برابر با مفاد دادخواست تقدیمی ادعا داشته مدت 5 سال است که منزل را خریداری نموده که از توجه به دادخواست ارائه شده در تاریخ 19/3/87  قدر متقین آنست که ادعای وی بر خرید منزل مربوط به سال 1382 می باشد حال آنکه برابر رونوشت سند مالکیت ارائه شده مربوط به موکله ملاک فوق در تاریخ 13/12/84 در دفتر املاک اداره ثبت بنام موکله ثبت گردیده که از توجه به حاکمیت ماده 22 قانون ثبت مالکیت موکله از تاریخ 13/2/84 بر ملک فوق تثبیت گردیده لذا قبل از این تاریخ موکله مالکیتی بر رقبه موصوف نداشتند از توجه به استعلام واصله از سوی ثبت اسناد و املاک  ملک فوق در بازداشت دادسرای عمومی و انقلاب  بوده که موضوعاً نیز ادعای خواهان بر تنظیم سند را منتفی می نماید و پس از آن خواهان لایحه ای ارسال نمود با این توضیح که مورخ 25/8/87 در دادگاه حضور داشتم و در سالن دادگاه منتظر وقت دادگاه بودم ولی متوجه جلسه نشدم ضمن اینکه د رخصوص این موضوع شاهد دارم اهل محل در جریان موضوع می باشند. در ادامه شهود در دادگاه حاضر می شوند و همگی شهادت می دهند که خانم مراد بی بی منزل مسکونی واقع در بازار مشترک را به مبلغ 5 میلیون تومان به آقای رحمت اله فروخته است که دو میلیون تومان را به خود خانم مراد بی بی و سه میلیون را به یک رابط و از طریق او به خانم مراد بی بی داده است و شهود دیگر نیز به همین ترتیب شهادت دادند در همین اثنا خانم مراد بی بی طی دادخواستی دیگر تقاضای تخلیه منزل را می نماید و اظهار می دارد آقای رحمت الله چهار سال است در منزلم نشسته حالا مدتی است اجاره نمی دهد و بنده خانه ام را لازم دارم در نهایت دادگاه به شرح ذیل رای صادر می نماید: در خصوص تجدیدنظرخواهی خانم مراد بی بی فرزند  نسبت به رای شماره  صادره از شورای حل اختلاف  به طرفیت آقای رحمت اله  دادگاه صرف نظر از ماهیت قضیه نظر به نوع خواسته که الزام به تنظیم سند مالکیت می باشد و از طرفی موارد صلاحیت شوراهای حل اختلاف در ماده 7 آئین نامه اجرایی ماده 189 قانون برنامه توسعه کشور و احصا شده است و موضوع خواسته مذکور از حدود صلاحیت آن شورای محترم خارج است علاوه اینکه حسب مندرجات پرونده در اصل مالکیت در نوع بیع نیز اختلاف دارند لذا شورای حل اختلاف صلاحیت رسیدگی به موضوع را دارا نبوده است و رای صادره از این جهت مخدوش تشخیص مستنداً به ماده فوق الذکر و ماده 18 از همان آئین نامه حکم به نقض رای تجدیدنظر خواسته صادر و اعلام می نماید رای صادره قطعی است. سپس مورخ 29/11/87 در وقت مقرر در شعبه  جلسه رسیدگی تشکیل می گردد خواهان ادعای خود را مطرح می نماید و وکیل خوانده در جواب پاسخ داد وی که مدعی خرید ملک فوق شده افغانی و از جمله اتباع بیگانه می باشد که از توجه به قانون منع استهلاک اتباع بیگانه و ممنوعیت قانونی انتقال هر نوع ملک به آنها ادعای خواهان اخیر مغایرت با قانون فوق داشته خواهان اظهار داشت شناسنامه ندارم درخواست صدور شناسنامه از ثبت احوال میرجاوه نموده است ولی تاکنون صادر نشده است و سپس اظهار داشت بنده ملک فوق رابه نمایندگی برای همسرم خریدم همسرم خانم مینا به بنده پول داد تا خانه را برایش بخرم سپس دادخواست ورود ثالث می دهد و وارد دعوی می شود و در نهایت دادگا به شرح ذیل مبادرت به صدور رای می نماید: در خصوص دادخواست آقای رحمت اله بطرفیت خانم مراد بی بی با وکالت آقای محمدرضا  وکیل رسمی دادگستری بخواسته الزام خوانده به تنظیم سند یکباب منزل به شماره ثبتی  خواهان توضیح داده منزل را حدود 5 سال است از خوانده خریداری و در آن سکونت داشته ولی خوانده از انتقال سند خودداری نموده است که خواهان مینا با دادخواست ورود ثالث بطرفیت شوهرش و خانم مراد بی بی و دادسرای عمومی و انقلاب زاهدان بخواسته الزام خواندگان به تنظیم سند بنام خود وارد پرونده شده و توضیح داده شوهر وی ملک را به نمایندگی از وی از خانم مراد بی بی خریداری نموده و تقاضای تنظیم سند ملک را به نام خود دارد و چون از ناحیه خوانده و خانم مراد بی بی بدواً بدون اجازه وی ملک د رتوقیف دادگاه قرار گرفته است بدواً تقاضای رفع توقیف ملک را از ناحیه خانم دارد دادگاه با عنایت به مفاد دادخواست تقدیمی و اینکه خوانده مجلوب (خواهان پرونده اصلی) پذیرفته که ملک مورد ادعا را به نمایندگی از خانمش و برای وی خریداری نموده و بموجب پاسخ استعلام از اداره ثبت اسناد و املاک دارنده سند رسمی ملک خانم مراد بی بی بود که در حال حاضر در توقیف دادسرای عمومی و انقلاب زاهدان بوده است و شهود آقای رحمت اله در شورای حل اختلاف بموجب پرونده کلاسه90در حضور اعضای شورا به خرید ملک خانم مراد بی بی از ناحیه آقای رحمت الله گواهی نموده اند و خود خانم مراد بی بی در حضور اعضای شورا اظهار داشته ملک مورد ادعا را به آقای رحمت اله فروخته لیکن چون قسمتی از ثمن آن پرداخت نشده معامله را فسخ  نموده است و ذیل اظهارات خویش را با اثر انگشت تایید نموده است لذا بنا بر مراتب فوق و در نظر گرفتن سایر قراین و امارات موجود در پرونده اگر چه اکنون خانم مراد بی بی منکر معامله شده لیکن فروش ملک از ناحیه وی محرز بوده و هیچگونه دلیل و مدرکی بر اثبات اینکه موجبات فسخ معامله فراهم بوده از ناحیه وی معامله فسخ شده باشد ارائه نگردیده و با تلقی اینکه آقای رحمت اله به نمایندگی از خانم مینا و برای وی ملک مورد ادعا را خریداری نموده و طرح دادخواست نموده و خانم موصوف نیز جداگانه دعوی ورود ثالث داده ادعا را وارد دانسته با استناد ماده 198 از قانون آیین دادرسی مدنی و توجهاً به مواد 219 و 220 و 10 قانون مدنی خوانده را بدواً از طریق دادسرای عمومی و انقلاب به رفع توقیف ملک و سپس الزام به تنظیم سند ملک به نام خانم مینا محکوم می نماید رای صادره حضوری و ظرف بیست روز قابل اعتراض در محاکم تجدیدنظر همین استان می باشد سپس از این رای تقاضای تجدیدنظر میشود اما دادگاه حکم به رد تجدیدنظرخواهی صادر می نماید در ادامه آقایی به نام جمشید به عنوان ثالث وارد دعوی می شود و ضمن دادخواستی اظهار می دارد منزل مسکونی فوق برابر مبایعه نامه مورخ 10/12/81 در حضور شهود حاضر در مجلس عقد از سوی اینجانب به مبلغ 000/000/300 بنتایج که حین العقد منزل فوق در تصرف و تملک اینجانب قرار گرفته است از آنجایی که بنده به منظور انجام مراحل ثبتی و تنظیم سند خوانده ردیف اول را نماینده خویش قرار داده تا اقدامات ثبتی را بنام اینجانب انجام دهد که به دلیل عدم حضورم در هنگام تنظیم سند نامبرده سند ملک را بنام خود تنظیم در حالی که بدلیل تعلق ثمن معامله به اینجانب و سمت نمایندگی داشتن خوانده ردیف اول ملک فوق متعلق مالکانه به اینجانب داشته نه مشارالیها تا به اعتبار آن حقی برای خواندگان دیگر بر تعلق مبیع بر خود داشته باشند حال با عنایت به اینکه اینجانب در جریان دادرسی پرونده فوق نبوده و در جلسات دادرسی نیز دخالت نداشته ام استدعای رسیدگی ماهوی بر مالکیت خود را دارم. سپس دادگاه به این شرح مبادرت به صدور رای می نماید:
در خصوص دادخواست اعتراض ثالث آقای جمشید نسبت به رای شماره 0066-22/8/88 این دادگاه و به طرفیت 1- خانم مراد بی بی 2- رحمت اله 3- خانم مینا فرزند پسند که به موجب آن تجدیدنظرخواهی خانم مراد بی بی با وکالت آقای مالکی نسبت به دادنامه شماره 848 -20/2/88 شعبه چهارم دادگاه عمومی حقوقی زاهدان علیه آقای رحمت اله و خانم مینا که بر محکومیت مشارالیها به رفع توقیف از ملک پلاک ثبتی 94073 و الزام به تنظیم سند مذکور در حق خانم مینا که همسرش آقای رحمت اله برای وی ملک را خریداری نموده دو دادنامه تجدیدنظر خواسته تأیید شده نظر به محتویات پرونده و اینکه از ناحیه معترض ثالث ایراد موجهی که موجبات نقض دادنامه صادره از این دادگاه را ایجاد نماید ارائه و اقامه نشده و ادعای معترض ثالث مبنی بر اینکه به موجب سند مادی ملک را از شخص حسین که مالک ملک نبوده خریداری کرده قابلیت توجیه را ندارد زیرا به موجب سند رسمی مالک ملک وفق ماده 22 قانون ثبت خانم مراد بی بی شناخته می شود که وی نیز بر اساس دلایل و مدارک مثبته که در رای شماره 848 – 21/2/88 شعبه چهارم دادگاه عمومی حقوقی زاهدان نیز قید شده و توضیحات شهود اقامه شده در شورای حل اختلاف و پرونده 85/390 آن مرجع به آقای رحمت اله از قبل همسرش خانم مینا واگذار نموده فلذا بنا بر مراتب پیش گفته اعتراض معترض را غیر وارد دانسته و مستنداً به مفهوم مخالف ماده 425 قانون آیین دادرسی مدنی رد 
می نماید.
 
رئیس شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان سیستان و بلوچستان
عباس شیده
 
 
 
نظریه کارآموز:
با توجه به نظریه شماره 95/7 مورخ 4/3/79 ماده 10 قانون مدنی در خصوص قراردادها است و قرارداد همان عقد است و اصل در عقد لزوم است و عقود منحصر به عقود معینه نیست بنابراین در این پرونده نیز چون خان مراد بی بی ابتدائاً مطابق ماده 10 قانون مدنی با خواهان معامله کرده بود و خودش نیز اقرار نموده بود مطابق ماده 219 قانون مدنی عقودی که بر طبق قانون واقع شده باشد بین متعاملین و قائم مقام آنها لازم الاتباع است، مگر اینکه به رضای طرفین اقاله یا به علت قانونی فسخ شود ولی هیچ دلیلی که معامله را فسخ نموده باشد ارائه نگردیده بود بنابراین رای صادره هم در مرحله بدوی و هم در مرحله تجدیدنظر صحیح و مطابق موازین قانونی است.