قتل عمدی
تاریخ : 17/6/88
تنظیمات متن :
      رنگ پشت متن
      سایز متن
   21
در این بخش تعدادی از پرونده های دادگستری با ذکر عنوان آن قید گردیده است جهت مطالعه و استفاده تحقیقاتی شما سروران گرامی.
پرونده: 16680/20
مرجع رسیدگی کننده: دادگاه کیفری استان
قاضی رسیدگی کننده: ناصر  – محمدعلی – حسین  – محمدعیسی– محب علی
شماره کلاسه پرونده: 8700040
شماره دادنامه: 416500094
شاکی: اولیا دم کریم
متهم: زهرا
موضوع اتهام: قتل عمدی
تاریخ رسیدگی: 17/6/88
مستندات قانونی: مواد 205-206-207-219 بند 4 ماده 231 – تبصره ماده 236 – 261 – 264- 265 قانون مجازات اسلامی

گردشکار:
مورخ 8/1/87 برابر اعلام پلیس 110 جسدی در روستای ملک حیدر کشف شد که بلافاصله مامورین آگاهی به محل مشاهده جسد حدوداً 50 ساله ملبس به پیراهن فارسی طوسی شلوار خاکستری ، کمربند چرم قهوه ای پس از بازدید آثار خراشیدگی بر شکم و قفسه سینه و کبودی قسمت پهلوی پارگی آن از قسمت ابرو سمت راست خون ریزی شدید از ناحیه گوش و دماغ و دهان به چشم می خورد جسد در 20 متری جاده اصلی انتهای ضلع غربی شرکت تعاونی روی زمین خاکی افتاده بود جسد متعلق به کریم می باشد مامورین پاسگاه انتظامی در محل حضور داشتند از جسد عکسبرداری و فیلم برداری گردید وبه اولیا دم ابلاغ شد تا جهت رسیدگی به شکایت خویش به پاسگاه انتظامی مراجعه نمایند: سپس جسد به پزشکی قانونی منتقل شد و نظریه پزشکی قانونی به شرح ذیل می باشد: جسد متعلق به مردی حدوداً 53 ساله با قد تقریبی 170 سانتی متر و وزن تقریبی 98 کیلوگرم می باشد جمود نعشی در حال استمرار و کبودی نعشی به رنگ طبیعی می باشد. از زمان فوت حدود 8 تا 12 ساعت می گذرد. در معاینه ظاهری سر و صورت خونریزی شدید از گوشها و بینی شکستگی فک تحتانی در معاینه گردن شکستگی مهره های گردن بنظر می رسد در معاینه قفسه صدری خراشیدگی در قدام سینه، ساییدگی در ناحیه شکم سمت راست و قسمت میانی شم مشهود بود. در معاینه اندامهای فوقانی و تحتانی یک سائیدگی بالای بازوی راست مشهود بود شکستگی معمولی نبود علت فوت با توجه به شرح فوق و معاینات ظاهری ضربه مغزی و عوارض ناشی از آن تعیین می گردد. سپس برادران مقتول آقایان غلامرضا – علیرضا و محمد به عنوان اولیادم مقتول از خانم زهرا همسر مرحوم کریم شاکی شدند و اظهار داشتند ما زاهدان بودیم که به ما اطلاع دادند برادرمان به قتل رسیده سریعاً به زابل آمدیم و دیدیم که در سردخانه است چون همسرش معتاد بوده و اخیراً با یکدیگر نزاع و درگیری داشته اند از او شاکی می باشیم برادرمان فرزندی نداشت اما یک دختر را به فرزندی قبول نموده بود. سپس از خانم زهرا همسر مقتول بازجویی به عمل آمد وی بشدت انکار می کرد و اظهار داشت شوهرم سرکارش به زهک رفته و حدوداً ساعت 5/2 بعدازظهر از محل کارش بخانه آمد غذا خورد و رفت حمام و گفت می خواهم بروم به زاهدان برای خودروام وسایل بخرم و در پاسخ اینکه چگونه از مرگ همسرتان مطلع شدید پاسخ داد ساعت 6 صبح من از منزلم بیرون آمدم دیدم جلوی کوچه انتهای جاده مردم جمع شدند و مامورین هم حضور دارند پرسیدم چه شده گفتند همسرت مرده وقتی بالای سر جسد رفتم دیدم شوهرم مرده است مقارن ساعت 12 ظهر 12/1/87 دو نفر از همسایه های خانم زهرا که رفت و آمد زیادی به خانه وی داشته اند و از همه وسایل زندگی ایشان مطلع بوده اند یک فرش شش متری و موکت و چادر که متعلق به خانم زهرا بود و داخل حیاط چال انداخته بود نشان دادند اما خانم زهرا منکر شد که آنها متعلق به اوست. سپس از آقای احمدرضا به عنوان شاهد در شورای حل اختلاف کار می کرد جهت شهادت در خصوص اختلافات خانوادگی آنها ابراز نمود و شهادت داد که آنها مدتها با هم اختلاف داشتند که هر بار بین آنها صلح و سازش برقرار نموده بودند و چندین تن از همسایه های آنها به نامهای خانم ناهید و خداداد نیز شهادت دادند که آنها بارها با هم نزاع داشتند وهر بار آنها را آشتی داده بینشان صلح وسازش برقرار نموده بودند سپس اظهارات شکات آقایان غلامرضا – علیرضا و محمد هر کدام جداگانه استعلام شده و همه از خانم زهرا شکایت داشتند و قتل را مستند به او می دانستند بازپرس دادسرا اظهار نمود به اداره آگاهی اعلام شود با توجه به احراز قتل عمدی از آنجاییکه متاسفانه از جسد نمونه خون اخذ نگردیده است لذا ضمن دعوت پزشک قانونی و مسئول آزمایشگاه و مأمورین تشخیص هویت بفوریت از فرش مکشوفه  و چادر و غیره که احتمال وجود خون می رود بازدید و بررسی نمایند چنانچه امکان اخذ نمونه خون جهت آزمایشات جنایی وجود داشته باشد به مقدار 3 تا 7 نمونه برداشت شود ولی از احضار اولیا دم و باقی بودن بر شکایت خویش جهت کشف حقیقت با انجام نبش قبر از جسد مدفون شده هم به مقدار حداقل 5 ظرف نمونه جهت انجام آزمایشات جنایی با توجه به ضرورت و با نظارت متخصصین امر (اشخاص مذکور) برداشت شود و به آزمایشگاه جنایی ارسا ل گردد همچنین از تمامی بدن متهم معاینه و چنانچه آثاری از کبودی خراشیدگی جراحت و ... وجود داشته باشد به طور دقیق صورتجلسه شود. سپس دوباره از خانم زهرا بازجویی به عمل آمد و مجدداً به وی تفهیم اتهام شد که شما متهم هستید به قتل عمدی شوهرت کریم از خود دفاع کنید. درپاسخ اقرار نمود دفاعی ندارم قبول دارم ساعت 9 شب مورخ 7/1/87 مرحوم آمد خانه بسیار عصبانی بود و فحاشی می کرد من را با چوبی کتک زد و از خانه بیرون نمود من کلی التماس نمودم تا اینکه دوباره مرا به خانه راه داد سپس او در گوشه ای دراز کشید نمی دانم چه شد من که ناراحت و عصبانی بودم چوب را برداشتم با هر دو دستم گرفتم خیلی محکم به سر وی زدم دیدم ساکت است خیلی ناراحت شدم چوب را بردم به پشت بام انداختم به سر و صورتش آب ریختم اما تکان نمی خورد و از گوش و بینی اش خون جاری شد با شال گرد خونش را پاک کردم و حسابی ترسیده بودم پلاستیک دور سرش بستم تا خون جاری نشود جسدش را توی فرغون گذاشتم و بردم کنار جاده انداختم و برادرزاده هایم به نام فاطمه و عاطفه را نزد خود آوردم. اینک تقاضای بخشش دارم و اولیادم ضمن شکایت تقاضای اشد مجازات وی را نمودند. پس از چندین بار بازجویی از متهم سرانجام کیفرخواست به شرح ذیل صادر شد: در پرونده کلاسه پیوست خانم زهرا 46 ساله خانه دار اهل و ساکن زهک بازداشت با قرار بازداشت موقت از تاریخ 12/1/87 متهم است به قتل عمدی شوهرش مرحوم کریم که با عنایت به شکایت اولیای دم مقتول به شرح پرونده، شرح معاینه جسد که علت تامه مرگ را ضربه مغزی و عوارض ناشی از آن اعلام نموده است آزمایشات جنایی صورت گرفته و تطبیق نمونه خون اخذ شده در صحنه قتل با نمونه خون ارسالی به آزمایشگاه جنایی، اقرار صریح و مقرون به واقع متهم که صراحت به انجام بزه موصوف (قتل عمدی) اقرار صریح نموده ، سوابق درگیری و اختلافات قبلی وی با شوهرش که به تائید اهل محل نیز رسیده است که با سایر محتویات پرونده خصوصاً با اقرار متهم انطباق کامل داشته و سایر شواهد موجود در پرونده ضمن احراز اتهام متهم به استناد مواد 205-206-207-219-232 تقاضای مجازات قانونی و صدور حکم قصاص نفس برای متهم می گردد.
به تاریخ 25/9/87 در وقت مقرر شعبه اول دادگاه کیفری استان جلسه تشکیل می گردد اولیادم مقتول به اسامی محمد – علیرضا – رحیم – گلرخ – صاحب جان – ماهجان و غلامرضا حضور دارند متهم بنام زهرا در معیت مأمورین اعزامی زندان حضور دارد وکیل مدافع تسخیری خانم زهرا آقای قاسم حضور دادگاه خطاب به نماینده دادستان ملاحظات خویش را در خصوص کیفرخوسات صادره بیان می نماید که وی اظهار داشت بر اساس کیفرخواست صادره تقاضای مجازات های را دارم. اولیادم نیز شکایتشان را ابراز داشتند و تقاضای قصاص نمودند و وکیل تسخیری نیز اظهارات خود را بشرح لایحه تقدیمی بیان نمود. پس به تاریخ 9/6/88 در وقت رسیدگی جلسه تشکیل می شود که در آن جلسه متهم هر آنچه اقرار نموده بود کتمان کرد و اظهار داشت برادران متوفی من را تهدید نموده بودند که این حرفها را بزنم و هیچکدام را قبول ندارم. در نهایت دادگاه به شرح ذیل مبادرت به صدور رای نمود: در خصوص اتهام بانو زهرا فرزند قربان 46 ساله بازداشت موقت از تاریخ 13/1/87 با وکالت تسخیری جناب آقای قاسم دایر بر قتل عمدی شوهرش مرحوم کریم در تاریخ 8/1/87 بدین توضیح که نامبرده فوق پس از مشاجره لفظی و اختلاف پیش آمده با شوهرش (مقتول) با یک فقره چوب دستی چندین ضربه به وی وارد نموده که باعث شکستگی و خونریزی و ضربه مغزی مقتول شده و نهایتاً باعث مرگ وی می شود دادگاه با توجه به نظر کارشناسی پزشکی قانونی در گزارش معاینه جسد مقتول علت تامۀ فوت را ضرب مغزی و عوارض ناشی از آن تعیین و اعلام نموده است و نظریه مزبور با اوضاع و احوال پرونده و نتیجه تحقیقات معمول انطباق داشته و هیچ ایرادی نیز از سوی طرفین نسبت به آن مطرح نگردیده توجهاً به نظریه مامورین انتظامی که مورد وثوق دادگاه بوده اند اقاریر و اعترافات صریح متهم در مراحل قبلی تحقیق و نزد بازپرس محترم صورتجلسۀ بازسازی صحنۀ قتل که با راهنمایی و هماهنگی متهمه و توسط بازپرس مربوطه و مأمورین انتظامی تنظیم گردیده است. شکایت تمامی اولیادم متقول از متهم مورد اشاره به صورتجلسه کشف الت قتاله (چوبدستی)با راهنمایی متهمه و تحویل آن به مأمورین انتظامی، نتیجه کارشناسی آزمایشگاه تشخیص هویت از البسه و فرش موکت و چادر زنانه که حاکی از وجود لکه های خون مقتول می باشد و سایر ادله و قرائن و امارات اطمینان آور موجود در پرونده و عدم اقامۀ دفاع موجه و مؤثر از سوی متهمه و وکیل مدافع محترم ایشان بزهکاری متهمه فوق الذکر علماً محرز و مسلم است. دادگاه تمسکاً به آیات شریفه : کتب علیکم القصاص فی القتلی » بقره آیه 177 و آیه شریفه من قتل مظلوماً فقد جعلنا لولیه سلطاناً (اسراء 33) و لکم فی القصاص حیات یا اولی الالباب لعکم تتقون (بقره 179) ومستنداً به مواد 205-206-207-219 بند 4 ماده 231 تبصره ماده 236-261-264 و 265 قانون مجازات اسلامی، نامبرده فوق را به قصاص نفس از طریق آویختن به چوب دار پس از اذن ولی فقیه زمان یا نماینده معلم له محکوم و اعلام می نماید رای صادره حضوری بوده و ظرف مهلت 20 روز پس از ابلاغ قابل استدعای تجدیدنظر از دیوان محترم عالی کشور خواهد بود. در ادامه وکیل خانم زهرا از دیوانعالی کشور تقاضای تجدیدنظر نموده و پرونده به دیوان عالی کشور ارجاع می گردد که دیوان عالی کشور به شرح ذیل مبادرت به صدور رای می نماید هیئت شعبه تشکیل گردید پس از قرائت گزارش عضو ممیز و اوراق پرونده مشاوره نموده چنین را می دهند با توجه به محتویات پرونده مخصوصاً اظهارات مشروح متهم خانم زهرا با ذکر جزئیات قضیه در مراجع تحقیق و دادسرا صفحات 51 تا 55 و 63 تا 65 و بازسازی صحنه قتل 78 تا 79 و انکاری بی وجه نامبرده در محضر دادگاه و سایر قرائن بر شواهد موجود در پرونده که از مجموع قضات محترم دادگاه با اتفاق اکثریت آرا بزهکاری متهم نامبرده را علماً محرز و مسلم تشخیص و به بند 4 ماده 231 قانون مجازات اسلامی استناد نموده اند و زمینه مناسب جهت حصول علم از طرق متعارف نیز فراهم است و از نظر رعایت مقررات و تشریفات قانونی هم ایرادی ملحوظ نمی باشد درخواست تجدیدنظر با هیچیک از شقوق مذکور در ماده 240 ق آ د ک انطباق نداشته و مردود است و لذا دادنامه تجدیدنظر خواسته در قسمت محکومیت متهم نامبرده به قصاص نفس ابرام می گردد و پرونده در اجرای بند الف ماده 265 ق آ د ک به مرجع مربوط اعاده می شود.

                رئیس شعبه  دادگاه کیفری استان سیستان و بلوچستان
                           




نظریه کارآموز:
همانطور که می دانیم قصاص در مواردی ثابت می شود که شخصی نفس محترمی را بکشد یعنی شخصی را که خونش معصوم بوده باشد و در این پرونده خانم زهرا بدون مجوز آگاهانه همسرش را به قتل رسانده، و به وسیله چوب به سرمجنی علیه ضرباتی وارد آورده که منتهی به ضربه مغزی و در نهایت مرگ وی شده است و در این مورد صراحتاً اقرار نموده است و اینکار وی پس از اقرار با توجه به دلایل و مدارک موجود و اینکه با کمک و راهنمایی خود وی آلت قتاله (چوب) که بوسیله آن مقتول را به قتل رسانده و سپس به پشت بام خانه انداخته پیدا شده و مدارک موجود دیگر از جمله فرش و چادر آغشته به خون که در حیاط منزل وی پید ا شده است و توضیحات و بازسازی صحنه جرم در مورد چگونگی قتل جملگی گویای انجام این عمل توسط خود خانم زهرا بوده است بنابراین رای دادگاه محترم کیفری استان و به تبع آن دیوان محترم عالی کشور صحیح و خدشه ای بر آن وارد نیست.