طلاق
تاریخ : 5/9/88
تنظیمات متن :
      رنگ پشت متن
      سایز متن
   21
در این بخش تعدادی از پرونده های دادگستری با ذکر عنوان آن قید گردیده است جهت مطالعه و استفاده تحقیقاتی شما سروران گرامی.
خواهان: فرخ
خوانده: لشکرخان
موضوع دعوی: طلاق
تاریخ رسیدگی: 5/9/88
 
به تاریخ 14/4/88 خواهان فوق خانم فرخ که به موجب عقد نامه مورخ 15/2/1379 که فتوکپی به پیوست دادخواست تقدیمی می باشد با خوانده لشکرخان ازدواج شرعی و قانونی نموده بود به دلیل اعتیاد همسرش با این توضیح که بر  اساس زندگی مشترکشان خلل ایجاد نموده به صورتی که ادامه زندگی مشترک غیرقابل تحمل می باشد، لذا با تقدیم دادخواست و ضمائم آن تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش و حکم طلاق را می نماید.
و در تاریخ 1/6/88 در وقت مقرر جلسه ای تشکیل می گردد و خواهان و خوانده اظهارات خود را بیان
می نمایند به این شرح که خواهان اظهار داشت اینجانب همسر شرعی و قانونی خوانده محترم می باشم چون شوهرم فردی معتاد می باشد من نمی توانم با او زندگی کنم تا به حال سه بار او را ترک داده ام اما او دوباره معتاد شده است و چون هیچگونه درآمدی ندارد و هیچگونه خرجی و نفقه ای به من و فرزندانم پرداخت ننموده است و هیچگونه مالی ندارد بنابراین تقاضای طلاق دارم و حرف دیگری ندارم. سپس خوانده در مقام دفاع اظهار نمود من معتاد هستم و سه بار ترک کردم اما باز هم شروع نمودم البته با اجازه دکتر زیرا بنده به شدت بیمار می باشم و مجبورم تریاک مصرف نمایم و در حال حاضر هیچگونه مال و دارایی ندارم و
نمی توانم خرج و مخارج فرزندان و همسرم را بپردازیم و همسرم هر چه داشته ام هنگام ترک منزل با خودش برده است و حتی شهود دارم اما در هر صورت همسرم را دوست دارم. سپس دادگاه در اجرای ماده واحده قانونی اصلاح مقررات مربوط به طلاق ارجاع امر به داوری صادر و اعلام می دارد تا زوجین ظرف 20 روز پس از ابلاغ نسبت به معرفی داوران خود که متأهل و از اقوامشان نباشند به دادگاه معرفی نمایند. در ادامه شهود طی لایحه ای شهادت دادند که آقای لشکرخان تاکنون در حد توان امکانات لازم زندگی را جهت رفاه حال همسرش تامین نموده و طی سالها زندگی مشکل خاصی نداشته اند و با تفاهم زندگی کرده اند و حتی خانواده اش کلیه دارایی منقول و غیرمنقول را جهت بهبود زندگی در اختیارشان قرار داده اند که متأسفانه به دلایلی خانم فرخ سارانی از اعتماد و صداقت این خانواده سؤاستفاده و در غیاب لشکرخان فرزند و اموال را بدون اطلاع به شهری دیگری انتقال داده است. سپس خوانده طی لایحه ای اظهار داشت اینجانب فردی کارگر و بدون منبع درآمد می باشم با این وجود در نصرت آباد برایش خانه ای گرفتم و بنامش ثبت نمودم و در مشهد نیز برای وی در کنار منزل پدرش زمینی خریداری نمودم، اما ایشان تمام وسایل زندگی ام را برده و اقدام به گرفتن طلاق نموده حال اینجانب اعلام می نمایم وی را طلاق نمی دهم و با داشتن دو فرزند زندگیم را دوست دارم. سپس در پیوستی که از جانب مسئول اطلاعات بخش انتظامی نصرت آباد در خصوص درگیری خانوادگی آقای لشکرخان علیه خانم فرخ داشته است به پرونده ضمیمه شد با این توضیح که چندین مرتبه عوامل گشت انتظامی به محل درگیری مراجعه و موضوع را از نزدیک بررسی و آنها را به صلح و سازش دعوت و راهنمایی های قضایی به طرفین درگیری ابلاغ گردیده است.
به تاریخ 13/7/88 در وقت فوق العاده جلسه ای تشکیل می گردد و خواهان داور خود را معرفی نموده ولی خوانده علیرغم ابلاغ اخطاریه و سپری شدن مهلت قانونی نسبت تعیین و معرفی داور اقدامی ننموده علیهذا دادگاه مستند به ماده 3 آیین نامه اجرایی و تبصره یک ماده واحده خانواده و اصلاح مقررات مربوط به طلاق آقای سیدمحسن را بعنوان داور خوانده منسوب و به استناد ماده 5 آیین نامه مذکور مقرر است دفتر وقت رسیدگی بمنظور تشکیل جلسه توجیهی و تعیین وظایف داور تعیین و داوران دعوت شوند بنابراین بتاریخ 1/9/1388 در وقت فوق العاده جلسه تشکیل می گردد و داوران اصحاب دعوی حضور می یابند دادگاه بلافاصله مبادرت به تشکیل جلسه توجیهی نموده به آنها توصیه می شود با تشکیل دو جلسه با حضور زوجین سعی و اهتمام در رفع اختلاف و اصلاح ذات الیین نمایند و در جهت تحکیم و تشدید مبانی خانواده کوشا باشند و ظرف 15 روز موارد اختلاف را بررسی نموده و نظر خود را بر امکان یا عدم امکان سازش با ذکر شرایط اعلام شده از سوی زوجین و نیز به خصوص تعیین تکلیف و صلاحیت سرپرستی فرزندان و حل و فصل مسائل مالی کتباً به دادگاه اعلام دارند. سپس داوران به شرح ذیل داوری نمودند که : با تشکیل 2 جلسه داوری و دعوت زوجین به سازش و ادامه زندگی دعوت نمودیم زوجه ادامه زندگی را نپذیرفت و اظهار داشت زوج معتاد است و مدت 2 سال است خرجی به اینجانب نمی دهد دو فرزند داریم به نامهای محمد جواد 9 ساله و ملیکا 6 ساله که نزد خودم می باشند اینک در عسر و حرج هستم که به من خرجی نمی دهد و تقاضای طلاق دارم و زوج اظهار داشت معتاد هستم دو بار ترک کردم و اینک با اجازه دکتر تریاک می کشم چون مریض هستم و هیچگونه مال و اموالی ندارم که خرجی بدهم همسرم را دوست دارم و طلاق نمی دهم زوجه در ادامه بیان داشت چنانچه ضمانت فرزندان را به من داده شود ازحق و حقوق خود صرفنظر می کنم. لذا با عنایت به مراتب فوق و اینکه زوجه در عسر و حرج می باشد و زوج نیز اظهار داشته است که چیزی ندارم که نفقه بدهم نظریه داوری جهت هرگونه تصمیم مقتضی به نظر ریاست محترم دادگاه می رسد در نهایت دادگاه به شرح زیر مبادرت به صدور رای می نماید: در مورد دعوی خانم فرح بطرفیت آقای لشکرخان مبنی بر صدور گواهی عدم امکان سازش به شرح دادخواست بدین توضیح مطابق عقد نامه عادی مورخ 15/2/1379 با مهریه سیصد و پنجاه عدد سکه کامل بهار آزادی با یکدیگر ازدواج ولی نامبرده مبتلا به اعتیاد است این امر بر اساس زندگی خلل ایجاد نموده است بصورتی که ادامه زندگی مشترک غیرقابل تحمل می باشد و تقاضای صدور حکم را نموده است با توجه به محتویات پرونده نظر به اینکه مساعی دادگاه برایحصول سازش بین زوجین به نتیجه نرسیده و داوران اصحاب دعوی نیز نتوانسته اند بین آنان سازش برقرار کنند و برابر اقرار خوانده در جلسه دادرسی که اعلام داشته معتاد به تریاک می باشد و دو بار ترک کرده ولی هنوز به علت مریضی تریاک مصرف می کند و با عنایت به اینکه زوجه در عسر و حرج می باشد و زوج نیز اظهار داته که چیزی ندارد که نفقه زن و فرزندش را بدهد لذا با توجه به اعتیاد مکرر خوانده به نظر دادگاه اعتیاد به اساس زندگی خلل وارد نموده و در نتیجه اینکه خواهان در عسر و حرج می باشد و نامبردگان دارای دو فرزند بنامهای محمدجواد 9 ساله و ملیکا 6 ساله می باشند لذا ادعای خواهان با توجه به مراتب فوق موجه تشخیص و باستناد ماده واحده قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق و به استناد ماده 1130 قانون مدنی و بند 2 همان قانون دادخواهی را موجه تشخیص و حکم به اجبار زوج به طلاق همسرش وفق ماده فوق الذکر صادر و اعلام می گردد و حضانت فرزندان با توجه به عدم صلاحیت زوج به لحاظ اعتیادو به لحاظ عدم داشتن شغل و اموال که برای دادگاه محرز و مسلم گردیده بر عهده مادر واگذار و پدر می تواند ماهی دو بار آنان را ملاقات نماید. رای صادره حضوری ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل رسیدگی در محاکم محترم تجدیدنظر استان و سپس ظرف 20 روز قابل رسیدگی فرجامی در دیوان عالی کشور می باشد.
 
 
                                                                رئیس شعبه اول دادگاه عمومی حقوقی زاهدان
 
 
 
 
 
                                                                               
نظریه کارآموز:
مطابق نظر شماره 556/7 مورخ 19/8/76 اگر دادگاه به درخواست زوجه و به علت سورۀ قسار زوج و وجود عسر و حرج بر اساس ماده 1103 قانون مدنی و یا به علت عجز شوهر از دادن نفقه و یا استنکاف وی از پرداخت نفقه و عدم امکان اجرای حکم، محکمه بر الزام او به اتفاق بر اساس ماده 1129 قانون مدنی حکم به اجبار زوج به طلاق صادر کرده باشد در صورت میسر نشدن اجبار، به اذن حکم طلاق داده می شود در این پرونده نیز عسر و حرج ثابت و عدم پرداخت نفقه محرز است بنابراین رای مطابق موازین شرعی و قانونیست.