خلع ید (2)
تاریخ : 11/5/89
تنظیمات متن :
      رنگ پشت متن
      سایز متن
   21
در این بخش تعدادی از پرونده های دادگستری با ذکر عنوان آن قید گردیده است جهت مطالعه و استفاده تحقیقاتی شما سروران گرامی.
مرجع رسیدگی کننده: دادگاه تجدیدنظر استان س وب
قاضی رسیدگی کننده: آقای عباس 
 
تجدیدنظرخواه : سکینه
تجدیدنظرخوانده: محمد
تجدیدنظرخواسته: خلع ید
تاریخ رسیدگی: 11/5/89
منابع استنادی: م 358 ق آیین دادرسی مدنی
 
گردشکار:
مورخ 8/10/87 آقای محمد دادخواستی به شرح ذیل تقدیم دادگاه نمود: احتراماً اینجانب خواهان محمد فرزند رضا شغل آزاد به استحضار می رساند مبنی بر اینکه با فوت فرزندم 4 درب مغازه واقع در پاساژ  ورثه از جمله اینجانب که پدر مرحوم هستم به ارث رسیده و یک درب مغازه در  فلکه 7 شهریور  می باشد که در تصرف همسر مرحوم قرار دارد و بنفع شخصی خودش استفاده و بهره برداری می کند و به ورثه اعتنائی ندارد و در طول 2 سال و اندی کمترین توجیهی به اینجانب پدر آن مرحوم ننموده لذا تقاضای خلع ید مغازه های مورد بحث را دارم مستدعی ست نسبت به صدور حکم ضمن ارجاع به کارشناس اقدامات لازم را مبذول بفرمایید. سپس خانم سکینه طی لایحه ای به این شرح دفاع نمود که اولاً دارای 6 نفر فرزند صغیر 4 دختر و 2 پسر مشترک از متوفی می باشم خواهان ولی قهری صغار می باشد ولی اصلاً توجهی به صغار و یا مخارجشان و یا گرفتاری شان به هیچ عنوان ندارد و حتی مطالبات متوفی شوهرم که بدهکار مردم بوده است در نظر گرفته نمی گیرد و باید مالکیت و سرقفلی ثابت شود سپس تکلیف صغار وارثیه هر یک معین شود و سعی خواهان فقط بر تضییع حق صغار م می باشد. مورخ 31/4/88 دادگاه در جلسه ای که تشکیل شد قرار ارجاع اجرا به کارشناسی نمود و مورخ 24/5/88 کارشناس نظر خود را در خصوص سرقفلی ها اعلام نمودند که بدین شرح بود: به پیوست کروکی دو بند مغازه که سرقفلی آنها توسط مرحوم عیسی طی سند رسمی از آقایان علی و حسن خریداری شده ارسال می گردد در نهایت دادگاه به شرح ذیل مبادرت به صدور رای نمود، در خصوص دعوی محمد به طرفیت سکینه در خصوص خواسته خلع ید از درب مغازه به شرح متن دادخواست که خواسته اش را نامبرده در جلسه مورخ 24/5/88 به خلع ید دو در بند مغازه وفق نظریه کارشناس تقلیل داده است دادگاه با ملاحظه فتوکپی مصدق گواهی حصر وراثت شماره 6 صادره از  دادگاه عمومی زابل و نظر به احراز مالکیت مورث خواهان نسبت به سرقفلی دو در بند مغازه که کارشناس محترم با ترسیم کروکی مشخص نموده است و با توجه به اینکه خوانده دفاع مؤثری در قبال ادعای مطروحه خواهان به عمل نیاورده اند دادگاه دعوی خواهان را وارد و ثابت تشخیص مستنداً به مواد 307 و 308 قانون مدنی حکم به خلع ید خوانده نسبت به دو در بند مغازه وفق نظریه کارشناس صادر و اعلام می نماید رای صادره حضوری محسوب ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان می باشد در ادامه خانم سکینه تقاضای تجدیدنظرخواهی می نماید به این شرح که : احتراماً نظر به اینکه تعداد 6 نفر فرزند صغیر از مرحوم عیسی فرزند تجدیدنظر خوانده باقی مانده که شرعاً و قانوناً باید بوسیله جد پدری شان نگهداری شوند وقتی دیوینکه مرحوم بدهکار بوده باید بپردازد در صورت خلع ید در از در بند مغازه چگونه دیون وی را بپردازم.
مورخ 19/2/ 89 در وقت فوق العاده  دادگاه تجدیدنظر استان تشکیل دادگاه : نظر به اینکه اخذ توضیح از طرفین بخصوص تجدیدنظرخواه که با انجام توافق در محضر با شخصی اقدام به دو باب مغازه به صورت فرض نموده که از محل اجاره آن امرارمعاش خود و فرزندان خودش را بنماید و پدر همسرش خوسته خلع ید مطرح نموده لازم و ضروری بنظر می رسد مقرر است دفتر وقت رسیدگی تعیین و طرفین جهت رسیدگی و ادای توضیح دعوت شوند به تاریخ 3/5/89 در وقت مقرر جلسه دادگاه تشکیل شده تجدیدنظرخواه حضور دارد تجدیدنظر خواست نیز هست دادگاه خطاب به تجدیدنظر خواه در خصوص تجدیدنظر خواهی خودتان هر دفاع و اظهاری دارید بیان کنید که خانم سکینه اظهار داشت خلع یدی که از ناحیه پدر شوهرم خواسته شده مربوط به دو باب مغازه می باشد و با توجه به اینکه شوهرم بدهکار بوده است و دست مردم چک دارد من در حال حاضر تمام بدهیهای ایشان را پرداخت می کنم و در حال حاضر تمام مخارج را من تأمین می کنم و چون پدر شوهرم هیچ توجهی به ما نمی کند تقاضای رسیدگی دارم. دادگاه خطاب به تجدیدنظرخوانده اظهارات تجدیدنظر خوانده اظهارات تجدیدنظرخواه را شنیدید آقای محمد اظهار می دارد : من باید بگویم که حدود پنج باب مغازه به همراه دو باب خانه می باشد و در حال حاضر من تقاضای خلع ید نسبت به دو باب مغازه را خواسته ام و دو مغازه سرقفلی است و دوباب مغازه حاکی است و من از اول چهار مغازه را خواستار شده ام حدو سه الی چهار سال است که مغازه ما در اختیار آنها می باشد و هر دخل و خرجی دارند خودشان استفاده می کنند و به ما چیزی نمی دهد تقاضای رسیدگی دارم. در نهایت دادگاه به شرح ذیل مبادرت به صدور رای نمود در خصوص تجدیدنظرخواهی خانم سکین فرزند  به طرفیت آقای محمد نسبت به دادنامه شماره....صادره از دادگاه عمومی حقوقی شهرستان که حسب آن پس از تقلیل خواسته اولیه حکم به خلع ید نسبت به دو بند مغازه در حق تجدیدنظرخوانده اصدار یافته است با عنایت به محتویات پرونده و اظهارات و مدافعات طرفین و با توجه به اینکه مغازه های موضوع پرونده تعلق به مورث طرفین دعوی داشته و تعدادی دیگر نیز قهراً بصورت مشاعی برابر گواهی انحصار وراثت با افراد مذکور شریکند و از ابتدا طرف دعوی قرار نگرفته اند و مغازه ها نیز در تصرف تجدیدنظرخواه پس از فوت همسرش بوده و مسبوق به تصرف عدوانی نبوده و به دلیل مالکیت مشاعی از شمول وضع ید برمال غیر نیز خارج است و هر چند تجدیدنظرخواه در جلسه این دادگاه تقلیل خواسته را نپذیرفته و دعوی خود را نسبت به همه چهار دهه مغازه می داند در جلسه 31/3/88 دادگاه محترم بدوی خواسته خود به خلع ید دو باب مغازه که سند رسمی مالکیت دارند تقلیل داده است نامی از سرقفلی مغازه ها به میان نیامده است و مشخص نیست مغازه های موضوع حکم کدام مغازه های متعلق به وراث مرحوم عیسی می باشد و با عنایت به اینکه سرقفلی در زمره حقوق مالی منقول محسوب می شود و صدور حکم بر خلع ید نسبت به سرقفلی دو دهنه مغازه که بنظر می رسد با خواسته نیز منطبق نبوده و عده ای دیگر نیز مشاعاً در آنها شریک می باشند موافق نمی باشد لذا دادگاه نظر به جهات فوق تجدیدنظرخواهی را وارد تشخیص و مستنداً به ماده 2 و 358 ق آیین دادرسی مدنی ضمن نقض دادنامه معترض عنه حکم به ابطال دعوی صادر و اعلام 
می نماید.
 
 
نظریه کارآموز:
با توجه به اینکه خواهان از دادگاه میزان سهم الارث خود از ماترک متوفی (پسرش) را می خواسته که حق قانونی و شرعی وی بوده و به نظر می رسد خوانده فوق سعی در شانه خالی کردن از پرداخت سهم الارث وی داشته است بنابراین بنظر می رسد رای دادگاه بدوی صحیح بوده و در مرحله تجدیدنظر نباید نقض می شد لذا ایرادی که برآن وارد است این است که دادگاه محترم تجدیدنظر نباید کل دادنامه بدوی را نقض می نمود حکم به بطلان آن صادر می کرد و به خواسته خواهان بدوی یعنی سهم الارث قانونی وی توجه می نمود که به نظر می رسد دادگاه محترم به آن توجهی ننموده است.