تخریب و فحاشی و ضرب و جرح عمدی
تاریخ : 17/12/88
تنظیمات متن :
رنگ پشت متن
سایز متن
21
در این بخش تعدادی از پرونده های دادگستری با ذکر عنوان آن قید گردیده است جهت مطالعه و استفاده تحقیقاتی شما سروران گرامی.
شاکی: وحید
متهم: مهدی
موضوع اتهام: تخریب و فحاشی و ضرب و جرح عمدی
مستندات قانونی: مواد 47-269-608-677-367-480-481 و 484 قانون مجازات اسلامی
تاریخ رسیدگی: 17/12/88
گردشکار:
به تاریخ 29/1/88 حسب اعلام از مرکز فوریتهای پلیس 110 مبنی بر توقف مشکوک خودروی زانتیا مشکی رنگ روبروی داروخانه خاتم الانبیاء که بلافاصله اکیپ گشت خودروی کلانتری 15 در محل حاضر که شخصی به هویت وحید اظهار داشت که خودروی زانتیا که دو پسر جوان و دو دختر سوار بودند توقف کرده و یکی از دو دختر از خودرو پیاده شد که یکی از پسرها پایین آمده و دو طرف با یکدیگر درگیر شدند که آقای وحید دخالت کرده و هر چهار نفر به وی حمله ور می شوند که وی به داخل کلینیک شبانه روزی خاتم الانبیاء محل کارش می رود و آنها به دنبال وی درب شیشه ای را شکسته و وارد می شوند و شروع به فحاشی می کنند و درگیر می شوند که وی از ناحیه لب – دست چپ و سینه جراحت برداشته که به محض اطلاع دادن به 110 از محل متواری می شوند. سپس آقای وحید از آنها شاکی می شود و در اظهارات خود بیان می دارد : حدود 45 دقیقه بود که سرنشینان اتومبیل که 2 پسر و 2 دختر بودند با هم نزاع داشتند یکی از دخترها با وضعیت نامناسبی از اتومبیل پیاده شد و قصد فرار داشت که من مداخله نمودم و خواستم برای خام ماشین بگیرم که آنها به من حمله ور شدند و به من آسیب رساندند یکی از مهاجمان را می شناسم آقای مهدی که حتی تهدید کرد باز می گردد تا بیشتر مرا بزنند.
سپس آقای وحید به پزشکی قانونی معرفی می گردد و پزشکی قانونی به شرح ذیل اظهارنظر می نمایند: 1- خراشیدگی ناحیه مخاطی لب تحتانی (حارصه) 2- ساییدگی ناحیه آرنج چپ (حارصه اندام) 3- دو عدد کبودی روی قفسه سینه صدری زیر گردن مشهود است که در اثر اصابت جسم سخت طی 24 ساعت گذشته ایجاد شده است سه عدد کبودی در قدام قفسه صدری دارد که در صورت اثبات در منازعه می تواند بر اثر برخورد جسم سخت باشد سپس شماره پلاک ماشین که حاضرین در درگیری یادداشت کرده بودند استعلام شد که مشخص شد اتومبیل متعلق به شخصی به نام مهتاب می باشد که وی احضار شد که در تاریخ 7/2/88 جهت توضیحات لازمه حضور یابد که در این تاریخ حاضر نمی شود و دادسرا در این مرحله قرار منع تعقیب صادر می کند زیرا دلیل کافی بر توجه اتهام به متهم وجود ندارد و سؤنیت متهم احراز نمی گردد که آقای وحید اعتراض می نماید و در این مرحله احضار متهم آقای مهدی در یکی از جراید کثیرالانتشار درج می گردد زیرا آقای مهدی مجهول المکان بود در ادامه قرار مجرمیت و کیفرخواست متهم به اتهام ایراد ضرب و جرح عمدی و تخریب و فحاشی با توجه به شکایت شاکی – گزارش مرجع انتظامی علیرغم اینکه هیچگونه دلیل و مدرکی ارائه نگردیده با توجه به نظر دادگاه محترم صادر می شود. در نهایت دادگاه به شرح ذیل رای صادر می نماید: در خصوص اتهام آقای مهدی دایر به تخریب و فحاشی و ایراد ضرب و جرح عمدی به آقای وحید دادگاه نظر به کیفرخواست دادسرا، شکایت شاکی گزارش مأمورین، گواهی پزشکی قانونی – فراری بودن متهم، جرم وی را محرز دانسته مستنداً به مواد 47-269-608- 677 – 367 – 480- 481 و 484 قانون مجازات اسلامی متهم را در جهت فحاشی به تحمل یک میلیون ریال جزای نقدی و از جهت تخریب به تحمل 6 ماه حبس محکوم می نماید و از جهت اخلال در نظم عمومی بابت ایراد ضرب عمدی به تحمل نود و یک روز حبس محکوم می نماید و از جهت دیه به حق الناس به پرداخت 5/4 درصد دیه کامل و پرداخت 5/4 دینار در حق آقای وحید محکوم می نماید مهلت پرداخت دیه از زمان وقوع جرم یکسال بوده و انتخاب نوع دیه با متهم است رای صادره غیابی و ظرف مدت 10 روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در همین شعبه می باشد. سپس مفاد دادنامه در آگهی کثیرالانتشار اعلام می گردد. اما چون اعتراضی صورت نمی گیرد و رای قطعی می گردد پرونده به اجرای احکام کیفری ارسال می گردد تا پس از ابلاغ به طرفین جهت اجرائی شدن حکم اقدام گردد که در اجرای احکام مشخص می شود صدمات وارده به مصدوم 5/7 دینار بابت پنج عدد کبودی اندام و 5/1 درصد دیه بابت خراشیدگی مخاطب لب تحتانی و ناحیه آرنج چپ صحیح می باشد که اشتباهاً در دادنامه 5/4 درصد و 5/4 دینار قید گردیده لذا پرونده به شعبه مربوطه اعاده می گردد تا اشتباهات نامبرده تصحیح شود. در نهایت پس از اصلاح دادنامه پرونده به اجرای احکام کیفری می رسد که پس از ابلاغ مفاد آن به طرفین جهت اجرا اقدامات لازم صورت گیرد. که چون در این پرونده آقای مهدی مجهول المکان بود دستور جلب وی صادر گردید تا زمانی که با کمک و راهنمایی شاکی دسترسی به وی عملی شود و این حکم جلب آنقدر تکرار و تجدید می شود تا اینکه یا به نتیجه برسد یا بصورت موقت از آمار کسر گردد.
نظریه کارآموز
با توجه به محتویات پرونده به نظر اینجانب از طریق شماره اتومبیل زانتیا که پس از استعلامات بعمل آمده اتومبیل متعلق به خانمی به نام مهتاب بوده است که مطمئناً با راننده اشاره شده در پرونده ارتباطی داشته است می توانستند به آقای مهدی دست پیدا کنند اما در این زمینه اقدامات مقتضی صورت نگرفته است و حتی در مرحله اجرای احکام با توجه به مجهول المکان بودن نامبرده اجرای حکم بی نتیجه مانده است. بنظر می رسد دادگاه می توانست با بررسی بیشتر در مورد صاحب اتومبیل به نتیجه مطلوب تری برسد.