در این بخش تعدادی از پرونده های دادگستری با ذکر عنوان آن قید گردیده است جهت مطالعه و استفاده تحقیقاتی شما سروران گرامی.
مرجع رسیدگی کننده:دادگاه تجدیدنظر استان
قاضی رسیدگی کننده: عباس – حسنعلی
تجدیدنظر خواه: احمد – اکبر – کرم
تجدیدنظرخوانده: حنیفه
تجدیدنظرخواسته: الزام به تقسیم و افراز ترکه
تاریخ رسیدگی: 29/4/89
منابع استنادی: م 358 ق آیین دادرسی مدنی و م 197 همان قانون و 1257 قانون مدنی
گردشکار:
به تاریخ 7/10/88 خواهانهای فوق دادخواستی به شرح ذیل تقدیم دادگاه نمودند: احتراماً به استحضار
می رساند مستند به گواهی انحصار وراثت شماره 51-26/6/86 کلاسه 50/68 ح 2 اینجانبان خواهانها – احمد 2- اکبر 3- کرم با خوانده حنیفه خواهر و برادر بوده و همگی مان دارای برادر متوفی بنام علی فرزند فیروز بوده ایم که در بمپور اقامت داشتند از نوجوانی در کار و کسب خرید و فروش اجناس حتی گاو و گوسفند و شتر بوده و در بدو امر مغازه خیاطی داشتند و کوره آجرپزی در ملک خریداری شده خود که مقادیر زیادی املاک کشاورزی خریداری نموده کوره را راه اندازی و بهره برداری نمود که مدت متجاوز از 10 سال دایر بوده 2- برادرمان در مجاورت منزل خوانده اقامت داشتند و نامبرده امین و امانت داری بوده دارای دفترچه و حساب های متعدد بانکی بوده 3- در سال 67 در صانحه واژگون شدن خودرو فوت
می نماید. 4- به محض اطلاع از وفات وی خوانده کلیه حساب های بانکی و سرمایه و املاک ویرا متصرف می گردد. 5- اکنون مدعی مالکیت کلیه ماترک متوفی بوده صدور حکم بر محکومیت خوانده به افراز و تقسیم ترکه دو گاوبند با دو سهم و 6000 مترزمین مزروعی را خواستاریم. در ادامه استشهادیه ای از مطلعین و معتمدین تنظیم و ضمیمه پرونده می گردد و شرح آن بدین مضمون است: شاهدین اطلاع کامل دارند پدرم مرحوم عباس دارای املاک و خریداری نمودن درخت خرما از روستای دامن و با خرید یک روز آب از قنات روستای چاه جمال با زمینهای آباده و خرابه و با داشتن احشام زیاد منجمله شتر و گوسفند و با ذخیره کردن گندم و پول نقدی که در اختیار مادرمان بوده وقتی پدرمان فوت کرده و ما چهار نفر برادر و دو خواهر کوچک و صغیر بوده ایم مادرمان کلی دارایی ما را که از پدر بما رسیده را در اختیار برادرش بنام علی که نه زن داشته و نه بچه قرار دده به این خاطر که ایشان زن بوده و قادر به جمع آوری این همه مال و املاک نبوده و به امانت به علی محول کرده بود و هم اکنون 44 سال از فوت پدرمان و 22 سال از فوت علی می گذرد و اکنون برادرمان علیه ما و مادرم گزارش نموده و ادعای هیچ می نماید. فلذا از کسانی که چگونگی موضوع اطلاعات کامل و وافی دارند که پدرمان دارای سرمایه زیاد بوده استدعا می شود گواهی خود را بدواً زیر این ورقه مرقوم فرمائید. به تاریخ 6/11/88 در وقت رسیدگی پرونده تشکیل دادگاه خطاب به خواهان اظهارات خود را بیان کنید گفت به شرح دادخواست است خوانده خواسته خواهان را شنیدید چه می گویید اظهار داشت خواسته خواهان را قبول ندارم خواهان دلیلی جهت اثبات ادعا تقدیم دادگاه ننموده است. دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به شرح ذیل مبادرت به صدور رای می نماید:
دادگاه : در خصوص دادخواست آقایان 1- احمد 2- اکبر 3- کرم بطرفیت خانم حنیفه فرزند بخواسته الزام به تقسیم و افراز ترکه سهم الارث برادر متوفی مقوم به 000/000/17 ریال پلاک ثبتی یک بمپور نظر به محتویات پرونده خواهان ها دلیلی جهت اثبات ادعا تقدیم ننموده در پرونده پیوست دلیلی نمی شود زیرا مالکیت مرحوم نسبت به اراضی موصوف محرز و مسلم نمی باشد صرف ارائه قولنامه عادی به تنهایی موجب اثبات مالکیت نمی شود مضافاً اینکه بموجب استعلام واصله از اداره ثبت آقای علی نسبت به اراضی موصوف مالکیتی ندارد النهایه دادگاه خواسته خواهان را وارد ندانسته و با استناد به ماده 197 ق آیین دادرسی مدنی 1257 قانون مدنی حکم به رد دعوی خواهانها را صادر و اعلام می نماید. رای صادره ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظر در محاکم تجدیدنظر استان خواهد بود. در ادامه آقایان احمد و اکبر از رای صادره تقاضای تجدیدنظر نمودند به شرح ذیل: اینجانبان تجدیدنظرخواهان دارای برادر متوفی بنام مرحوم علی بوده 1- نامبرده در بمپور اقامت داشته و قبل از ازدواج و تشکیل خانواده به کسب و کار پرداخته و سرمایه هنگفتی مشتمل بر دو باب مغازه خوارو بارفروشی مملو از اجناس مختلف و املاک مستعد کشاورزی خریداری شده بوده و دارای کوره آجرپزی دستی بوده 2- متوفی در منزل تجدیدنظرخواه اقامت داشته و وی تحت تکفل برادر متوفی مان بوده که خود و فرزندانش متکفل وی بوده اند. 3- با فوت ناگهانی برادرمان کلیه ماترک در اختیار نامبرده بوده 3- مشارالیه بدون رعایت نسبت خویشاوندی و تقسیم ترکه کلیه ماترک وی را مشتمل بر کوره مغازه ها اجناس و املاک را متصرف شده با تهیه مدارک جعلی بنام فرزندش محمود تصاحب گردیده ضمن اعتراض خواستار تحقیقات و معاینه محلی و ... هستیم. در پاسخ به آن خوانده اظهار نمود احتراماً در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای احمد و به طرفیت اینجانب حنیفه از دادنامه که بر اساس خواسته مشارالیها رد گردیده اعلام می دارم. امضا احدی از تجدیدنظرخواهی بنام اکبر امضای وی نبوده استدعای احضار و اخذ نمونه امضا را دارم. برادر متوفی اصلاً ازدواج ننموده و ادعای آنان کذب است و تا لحظه مرگ مجرد بوده است. تمامی املاک و دارایی ها مربوط به خودم بوده قولنامه ها مورد استناد جعلی متفاوت از دیگری است چنانچه گواه و معتبر و موثق دارند در دادگاه حاضر و سوگند یاد کننده در نهایت دادگاه تجدیدنظر به شرح ذیل مبادرت به صدور رای نمود:
در خصوص تجدیدنظرخواهی آقایان احمد و اکبر از رای شماره 128 شعبه دادگاه عمومی حقوقی به طرفیت خانم حنیفه که بر رد دعوای خواهان بخواسته الزام به تقسیم و افراز ترکه و سهم الارث برادر متوفی اصدار یافته نظر به محتویات پرونده و اینکه در این مرحله از دادرسی از ناحیه تجدیدنظر خواه ایراد و اعتراض مؤثر و موجهی که موجبات نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته را فراهم آورد به دادگاه ارائه و اقامه نشده و رای تجدیدنظر خواسته بر اساس دلایل و مدارک موجود در پرونده صادر گردیده لذا ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه یاد شده را مستنداً به قسمت اخیر ماده 358 ق آیین دادرسی مدنی تایید و استوار می نماید رای قطعی است.
نظریه کارآموز
با عنایت به محتویات پرونده و دلایل و مدارک موجود در آن که مالکیت آقای علی نسبت به اراضی مورد درخواست خواهانها محرز نبوده و ایشان مالکیتی نسبت به آنها نداشته است و قولنامه عادی تاب مقابله با اسناد رسمی که به نام خانم حنیفه ثبت بوده ندارد رای دادگاه محترم تجدیدنظر نسبت به تائید دادنامه بدوی و رد تجدیدنظر خواسته کاملاً صحیح می باشد.