مرجع رسیدگی:اداره کل دادگستری استان س وب، دادگاه تجدیدنظر استان

قاضی رسیدگی کننده: آقایان  – گزمه

 

مورخ: 31/3/89

شماره بایگانی: 5

خواهان: عزیزا...

خوانده: مرتضی

موضوع خواسته: اعسار از پرداخت محکوم به

مستندات قانونی: ماده 385 قانون آئین دادرسی مدنی

 

گردشکار: 

خواهان پرونده دادخواستی تنظیم و تقدیم دادگاه نموده است بدین توضیح که به موجب دادنامه 7 کلاسه پرونده دادگاه عمومی  محکوم به پرداخت نه میلیون تومان بابت دیه در حق خوانده ردیف اول آقای مرتضی شده ام که با توجه به مشکلات خانوادگی و اینکه مستأجر هستم توان پرداخت یکجای این مبلغ را ندارم و تقاضای اعسار و تقسیط این مبلغ را به طور ماهیانه دارم که ضمن دادخواست یک برگ اعسار و شهادت و شهود و رأی صادره در خصوص محکومیت خویش را پیوست نموده و تقدیم دادگاه نموده است که در وقت مقرر برای رسیدگی وقت تعیین و به وی ابلاغ گردیده است که در جلسه بعدی دادگاه تشکیل و شهادت شهود اخذ می گردد در ادامه دادگاه به شرح ذیل مبادرت به صدور رأی 

می نماید: که در خصوص دادخواست آقای عزیزا...  به طرفیت آقای مرتضی بخواسته صدور حکم دائر به اعسار به تقسیط پرداخت مبلغ 000/000/9 تومان بابت دیه در حق خوانده دادگاه با توجه به اعسار خواهان و اینکه توان پرداخت یکجای محکوم به را ندارد و تقاضای تقسیط آن را نموده و شهادت شهود نیز موید این مطلب است و دلیل و مدرکی از سوی خوانده که دال بر بی حقی خواهان باشد ارائه نشده است دعوی خواهان را وارد دانسته حکم به اعسار خواهان از پرداخت دفعتاً و تقسیط آن به میزان قسط اول ده میلیون ریال و اقساط بعدی به میزان ماهیانه یک میلیون ریال تا استهلاک کامل دیه صادر می نماید که در ادامه رأی صادره از طرف خوانده مورد اعتراض قرار می گیرد و دادخواست اعتراض خود را تقدیم دادگاه نموده و بیان می دارد که خواهان توان پرداخت محکومیت خود را دارد در نهایت دادگاه تجدیدنظر پس از بررسی کامل با توجه به محتویات پرونده به شرح ذیل مبادرت به صدور رای می نماید:

در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای عزیزا... از رأی دادگاه محترم بدوی به طرفیت آقای مرتضی که حکم بر اعسار و تقسیط محکوم به دیه موضوع دادنامه شماره  بدین نحو که مبلغ ده میلیون ریال بصورت قسط اول و مابقی اقساط مبلغ یک میلیون ریال بصورت ماهیانه تا استهلاک کامل آن که تجدیدنظر خواه در حق تجدیدنظرخواه پرداخت نماید اصدار یافته نظر به محتویات پرونده و اینکه در این مرحله از دادرسی از ناحیه تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض موثری که موجبات نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته را فراهم آورد به دادگاه اقامه نشده است و رأی تجدیدنظر خواسته بر اساس دلایل موجود در پرونده صادر گردد و خدشه ای بر آن وارد نیست لذا ضمن رد تجدیدنظرخواهی دادنامه یاد شده را تائید و استوار می نماید.

 

 

 

نظریه کارآموز:

در خصوص این پرونده نیز با توجه به شهادت شهود و اظهارات خواهان که دال بر عدم بضاعت مالی نامبرده می باشد پس می توان گفت که حکم صادره دادگاه بدوی و اصدار آن در مرحله تجدیدنظر رأی صادره قانونی و ایرادی بر آن وارد نیست.