اثبات نسب
تاریخ : 23/5/89
تنظیمات متن :
رنگ پشت متن
سایز متن
21
در این بخش تعدادی از پرونده های دادگستری با ذکر عنوان آن قید گردیده است جهت مطالعه و استفاده تحقیقاتی شما سروران گرامی.
تجدیدنظرخواه: خانم خاور
تجدیدنظر خوانده: آقای انوشیروان
تجدیدنظر خواسته: اثبات نسب
تاریخ رسیدگی: 23/5/89
منابع استنادی: ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی
گردشکار:
مورخ 26/3/86 خانم خاور دادخواستی به شرح ذیل به دادگاه تقدیم می نماید، نظر به اینکه خوانده با اینجانب خواهان ازدواج نموده و سپس اینجانب از مطلقه نموده و بدون اینکه ثبت نماید مجدداً با اینجانب ازدواج و رجوع نموده و از نامبرده 2 فرزند ذکور دارم که نام فرزندان ذکور در شناسنامه خوانده ثبت نگردیده و خواهان اثبات زوجیت و اثبات نسب دو فرزند ذکور از آن دادگاه عالی مورد استدعاست. به تاریخ 3/6/86 در وقت مقرر جلسه در شعبه دوم حقوقی زاهدان تشکیل می گردد خوانده حاضر می شود اما خواهان حضور نمی یابد خوانده بیان میدارد به تاریخ 6/2/68 با این خانم ازدواج کردم یک فرزند مشترک داریم به نام حسین متولد سال 71 و به تاریخ 4/9/77 این خانم را طلاق دادم و دیگر رجوع نکردیم بعد من ازدواج کردم.... دو بچه سبحان و سجاد از من نیست این خانم صیغه کسی شده است به نام مهدی و این
بچه ها مال اوست و تقاضای استماع شهادت شهود را نمود که چون آنها در حوزه قضایی مشهد بودند لذا با تلقی این مرجوعه به عنوان نیابت قضایی و ارجاع به احد همکاران قضایی ترجیحاً محاکم خانواده با راهنمایی خواهان همه گواهان وی دعوت و اظهارات آنها در خصوص ادعای مطروحه احذ شود وسپس اعاده گردد. بتاریخ 12/8/86 در وقت مقرر در شعبه 14 دادگاه حقوقی مشهد جلسه تشکیل می گردد شهود حاضر و شهادت می دهند که آقای انوشیروان و خانم خاور را از سال 74 می شناسند یک مدت آقای انوشیروان در زندان بود بعد آنها از هم طلاق گرفتند لیکن به مدت 4 یا 5 سال دوباره با هم زندگی کردند و سه فرزند داشتند که سبحان و سجاد فرزندان آقای انوشیروان می باشند. سپس به تاریخ 14/12/86 دوباره جلسه تشکیل می گردد خواهان حضور نمی یابد و خوانده هدفهای قبلی خود را تکرار می نماید در نهایت در 19/3/87 دادگاه بدین شرح مبادرت به صدور رای می نماید:
که در خصوص دعوی خاور بطرفیت آقای انوشیروان بخواسته اثبات رجوع و اثبات نسب فرزندان به شرح دادخواست تقدیمی و صورتجلسات دادگاه که خوانده در دفاعیات خود منکر رجوع پس از وقوع طلاق شده است و اظهار داشته فرزندان مذکور نیز فرزند وی نمی باشند خواهان جهت اثبات مدعای خود گواهانی را به دادگاه معرفی لکن نحوه گواهی شهود تعرفه شده به نوعی نیست که رجوع برای دادگاه احراز گردد علی الخصوص که طلاق از نوع خلعی بوده و رجوع در آن تابع شرایط و موازین خاص شرعی می باشد علی هذا انتساب فرزندان به خوانده نیز منتفی است لذا دادگاه دعوی را وارد ندانسته مستنداً به ماده 197 قانون آیین دادرسی مدنی حکم به رد دعوی صادر و اعلام می نماید این رای حضوری ظرف 20 روز پس از ابلاغ کامل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان است. در ادامه خانم خاور به رای صادره اعتراض نموده و تقاضای تجدیدنظر می نماید بدین شرح که:
احتراماً به استحضار می رساند رای صادره مغایرت شرعی و قانونی داشته و به استناد ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی و تبصره یک آن تقاضای نقض حکم صادره را دارم اینجانب با مشارالیه در مورخه 4/9/77 متارکه نمودم پس از آن ایشان به بنده رجوع و متعهد مسئولیت پذیری شد که بنده به خاطر آینده فرزندانم گذشت و رجوع ایشان را قبول و زندگی مجدد را از سر گرفتیم و ثمره این رجوع دو فرزند بنامهای سجاد و سبحان شده است که ایشان برای فرزندان شناسنامه اخذ می نماید حال بر فرض اینکه رجوع صورت نگرفته باشد در حالی که شهود تعرفه اینجانب شهادت به این عمل داده اند چرا ایشان برای فرزندان شناسنامه اخذ نمود حال برگردیم به 9 ماه قبل که دوران بارداری یک زن می باشد در شهریور 78 بنده حامله بعد از 9 ماه فرزند متولد می شود و اینکه بعد از دو ماه از طلاق و در ایام عده ایشان به بنده رجوع نموده است از آنجائیکه شناسنامه برای فرزندان اخذ شده که ایشان اطلاع کامل و واثق داشته اند و در صورت منکر بودن رجوع و فرزندم چرا همان ابتدا که شناسنامه اخذ شد اعتراض ننمود به دلیل آن این است که بنده با ثبت رجوع و اثبات نسبت فرزندم مستحق نفقه می شوم که قاضی محترم بدوی متأسفانه توجهی به خواسته و ادله اینجانب و با مقدار تأمل متوجه خواسته بنده خواهید شد که قاضی فقط طی ادعای کذب منکر شدن ایشان بدون تأمل و محاسبه این ایام بارداری با تاریخ تولد اولین فرزندم توجهی ننموده است لذا تقاضای نقض حکم صادره و صدور حکم شایسته مورد استدعاست در صورت لزوم تقاضای امر نسبت به معرفی اینجانب فرزند و ایشان به پزشکی قانونی برای اثبات نسبت فرزندم به ایشان را خواستارم و تقاضای آزمایش ژنتیک جهت فرزندانم و خود و تجدیدنظر خوانده مورد استدعاست تجدیدنظر خوانده اظهار می دارد اظهارات تجدیدنظر خواه کاملاً ساختگی و دروغ است و تجدیدنظر خواه به خاطر عدم ارائه دلیل و مدارک تقاضای رد تجدیدنظرخواهی فرمایند جلسه رسیدگی یکبار دیگر تجدید می شود و دادگاه اظهار می دارد نظر به اینکه از لحاظ احراز واقعیت و کشف حقیقت و زمینه ابوت و اینکه زوج سابق منکر انتساب نسب فرزندان ذکور خود می باشد لذا جهت آزمایش DNA و احراز اینکه فرزندان متعلق به آقای انوشیروان
می باشند یا خیر و احیاناً معرفی مرکز مجهزی با هماهنگی پزشکی قانونی اقدام و سپس نتیجه را به این دادگاه اعلام و ارسال نمایند که پاسخ مدیر کل محترم پزشکی قانونی به این شرح بود:
احتراماً پاسخ به نامه شماره 256/16 مورخ 16/10/88 در رابطه با بررسی رابطه ابوت بین انوشیروان ( پدر فرضی) و خاور (مادر فرضی) و سجاد و سبحان به عرض می رساند که: پس از انجام آزمایشهای تعیین گروههای اصلی خونی DNA نتایج زیر بدست آمد:
با بررسی 15 منطقه از مولکول DNA نامبردگان هیچگونه عدم تجانس ژنتیکی بین انوشیروان و سبحان و سجاد یافت نشد و به عبارت دیگر ابوت انوشیروان از سجاد و سبحان در هر دو مورد تأیید می شود. در نهایت دادگاه به شرح ذیل مبادرت به صدور رای می نماید:
در خصوص تجدیدنظرخواهی خانم خاور فرزند شاه رضا از رای شماره 10 شعبه دادگاه عمومی حقوقی ن بطرفیت آقای انوشیروان فرزند حسین که حکم به رد دعوی خواهان بخواسته اثبات رجوع و اثبات نسب فرزندان اصدار یافته نظر به محتویات پرونده اولاً در خصوص اثبات رجوع با عنایت به اینکه به موجب تصویر طلاق نامه پیوست پرونده نوع طلاق خلعی نوبت اول قید گردیده و علاوه بر آن خانم خاور در این جلسه از دادرسی اظهار داشته که پس از وقوع طلاق در 4/9/77 به اتفاق آقای انوشیروان تابستان سال بعد 78 حدود 6 الی 7 ماه بعد به شیراز رفته در آن زمان رجوع واقع شده که پس از سپری شدن ایام عده می باشد و در نتیجه این ادعا توجیه شرعی و قانونی ندارد لذا بنا به مراتب پیش گفته و اینکه در این زمینه از ناحیه مشارالیها ایراد موجهی بر دادنامه معترض عنه وارد نیست ضمن رد تجدیدنظرخواهی رای موصوف را مستنداً به ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی تأیید می نماید ثانیاً در خصوص ادعای ابوت آقای انوشیروان نسبت به دو فرزندش سبحان و سجاد نظر به اینکه از لحاظ احراز واقعیت و اینکه آقای انوشیروان منکر انتساب نسب وی به دو فرزند اخیرالذکر بوده جهت آزمایشDNA طرفین به پزشکی قانونی و از آن طریق به مرکز پزشکی قانونی استان معرفی شده اند و نتیجه آزمایش های معموله به شرح نامه شماره چنین عنوان شده که با انجام آزمایشات تعیین گروههای اصلی خونیDNAنتایج زیر بدست آمده با بررسی 15 منطقه از مولکول DNA نامبردگان هیچگونه عدم تجانس ژنتیکی بین انوشیروان و سجاد و سبحان باعث نشد و به عبارت دیگر ابوت انوشیروان نسبت به هر دو مورد تأیید گردیده است و با توجه به اظهارات شهود اقامه شده در مرحله بدوی بدین نحو که فرزندان ذکور یاد شده متعلق به آنان می باشد بخصوص اینکه نامبردگان پس از طلاق نیز با یکدیگر زندگی مشترک داشته اند که ثمره آن نیز تولد فرزندان مذکور بوده لذا بنا به مراتب پیش گفته حکم معترض عنه در زمینه ادعای نسب فرزندان به آقای انوشیروان مخدوش تشخیص و ضمن نقض آن وفق ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی رای بر اثبات نسب آنان به آقای انوشیروان صادر و اعلام می گردد این رای در حدود ماده 368 قانون آیین دادرسی پیش گفته ظرف بیست روز پس از ابلاغ قابل رسیدگی فرجامی در دیوان عالی محترم کشور
می باشد.
نظریه کارآموز
با توجه به ماده 1145 قانون مدنی طلاق خلع از جمله طلاقهای بائن می باشد که رجوع در طلاق بائن متصور نیست مگر تحت شرایط خاص خودش و چون طلاق خواهان و خوانده از نوع خلع بوده بنابراین رجوع در آن معنی نداشته و پذیرفته نبوده به تبع آن حقی برای خواهان خانم خاور به وجود آمده باشد لذا رای داور در این قسمت صحیح بوده و در خصوص اثبات نسب فرزندان شاید بهتر بود دادگاه محترم بدوی نیز در همان ابتدا از آزمایشDNA استفاده کرده و نسب را تعیین می نمود که خوشبختانه در دادگاه تجدیدنظر این امر انجام شده و نظریه پزشکی قانونی الحاق دو فرزند را به آقای انوشیروان ثابت کرد بنابراین تصمیم دادگاه محترم تجدیدنظر هم در مورد آزمایش ژنتیک و هم دو مورد خواسته تجدیدنظرخواه صحیح و منطبق با موازین قانونی بوده و ایرادی بر آن نیست.