ابطال سند
تاریخ : 16/4/89
تنظیمات متن :
رنگ پشت متن
سایز متن
21
در این بخش تعدادی از پرونده های دادگستری با ذکر عنوان آن قید گردیده است جهت مطالعه و استفاده تحقیقاتی شما سروران گرامی.
مرجع رسیدگی: شعبه سوم دادگاه تجدیدنظر استان س وب
قاضی رسیدگی: آقایان عباس شیده – حسنعلی گزمه
شماره کلاسه پرونده: 58-89 ت 3
شماره دادنامه: 8909975416300333
تجدیدنظرخواه : آقای رسول
تجدیدنظر خوانده: مرضیه
تجدیدنظر خواسته: ابطال سند
تاریخ رسیدگی: مرجع رسیدگی: شعبه دادگاه تجدیدنظر استان س وب
تجدیدنظرخواه : آقای رسول
تجدیدنظر خوانده: مرضیه
تجدیدنظر خواسته: ابطال سند
تاریخ رسیدگی: 16/4/89
منابع استنادی: 3850 قانون آیین دادرسی مدنی
گردشکار:
بتاریخ 14/6/88 خواهان خانم مرضیه دادخواستی به شرح ذیل تقدیم به دادگاه نمود: احتراماً به استحضار
می رساند همه خواندگان فوق بنام صفا ملک دودانگ و نیم مشاع از ششدانگ یکباب منزل به مساحت 295 متر از پلاک 73 فرعی از 864 اصلی را طبق وکالتنامه پیوستی بمن فروخته و ثمن معامله را نقداً دریافت پس از چندی به اداره ثبت اسناد و املاک مراجعه و بدلیل مفقودی تقاضای سند المثنی می نماید در صورتی که سند اصلی در ید ما بوده مشارالیها وفات و خوانده که همسر شرعی و قانونی وی بوده با استفاده از سند المثنی مبادرت به تفکیک سند اولیه به اسناد مالکیت شماره 761702 الی 761705 بنامان 1-خود خوانده 2- مریم 3- محمد اسلم 4- خدیجه می نماید و سند دریافت می دارند نظر به اینکه بر اساس سوابق سند مورد نظر مربوط به بنده می باشد اینک تقاضای رسیدگی و ابطال اسناد صادره را دارم. به تاریخ 21/7/88 در وقت مقرر جلسه شعبه اول حقوقی ایرانشهر تشکیل ملاحظه می گردد خواهان حضور دارد خواندگان به غیر از خدیجه حضور دارند. خطاب به خواهان خواسته خود را بیان کنید و اظهار داشت خواسته من به شرح دادخواست تقدیمی است خطاب به خواندگان خواسته خواهان را شنیدید چه توضیحی دارید اظهار داشتند آقای هوشنگ نارویی معروف به راهداری قرار با خانم آقای رسول بخشی معامله کند خانم منزل را به آنها داد در عوض یک منزل دیگر به او بدهد و هنگامی که رفتند به محضر یک میلیون و دویست هزار تومان در محضر خانم آقای بخشی سند را به نام مریم انتقال داد و بعد یک میلیون و دویست هزار تومان به او دادند ولی خانه را به او ندادند و آقای بخشی گفت در آن زمان من در زندان بودم بعد که آزاد شدم متوجه ماجرا شدم شکایت کردم و به جایی نرسید آقای هوشنگ نارویی فراری است بعد رفتیم سؤ را به ما گفتند برای اینکه حق خود برسیم برویم به ثبت اسناد و بگوییم سند ما گم شده و یک سند المثنی بگیریم و ما هم سند المثنی گرفتیم در ادامه خواهان ضمن کسب اجازه از دادگاه اظهار داشت خانم صفا ملک ملک را به مریم فروخته و در محضر خانم مریم به بنده فروخت و من به آقای خیرالدین فروختم حتی یکبار در سال 82 من با همین سند و وکالتنامه محضری به عنوان وثیقه گذار ضمانت عمویم را نمودم و سال 83 از سند رفع بازداشت شد در ادامه آقای محمد خوانده ردیف دوم اظهار داشت که آقای رسول بخشی پدر ما می باشد و زمانی که ایشان و پدرم در زندان بود مادرم خانم صفا ملک از پدرم طلاق گرفت با محمد نارویی ازدواج کرد در همین زمان خانه را فروخت بعد مادر و پدرم با عمه ام. از مادرم شکایت کردند که چرا خانه ها را فروختی که آن شکایت به جایی نرسید و مادرم پانصد هزار تومان به مادر بزرگم داد، دادگاه خطاب به وقتی که مادرت رفت محضر که ملک را به نام مریم انتقال داد شما هم همراه او بودید خوانده اظهار داشت. خیر من نبودنم مادرم همراه مادربزرگم رفتند و سند به نام خودش زد قرار بود به نام من بزند بعد هم پدرم اعتراض نکرد تا اینکه پدرم رفت زندان زمانی که در محضر بنام مریم وکالت دادند کسی همراه نبوده آن موقع مادرم از پدرم جدا شده بود بعد که سند خانه هوشنگ آماده شد آن را به نام مادرم منتقل کند و پول هم به او داد حدود یک میلیون و دویست هزار تومان به مادرم دادند ولی ما وقتی مادرم سند را به نام مریم زد من اعتراض کردم مادرم گفت شما نگران نباشید معامله می کنیم وقتی خانه هوشنگ به نام من سند خورد آنرا به نام شما می کنم بعد هوشنگ زیر حرفش زد پدرم از زندان آزاد شد. بعد ما رفتیم سند المثنی گرفتیم در حالی که اصل سند موجود بوده دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به شرح ذیل مبادرت به صدور رای نمود: در خصوص دادخواست مرضیه فرزند چراغ به طرفیت رسول بخشی 2 مریم 3- محمد اسلم 4- خدیجه به خواسته تقاضای ابطال اسناد مالکیت شماره های 761702- 761703- 761704 و 761705 بدین توضیح که خواهان طی دادخواستی اظهار داشت خانم صفا ملک که همسر خوانده ردیف اول و مادر خواندگان ردیف دوم و سوم و دختر خوانده ردیف چهارم است دو دانگ و نیم مشاع از 6 دانگ یک باب منزل به مساحت 295 مترمربع از پلاک 73 فرعی از 864 اصلی را طبق وکالت نامه ای که ضمیمه شده به او فروخته و ثمن را نقداً دریافت نموده لیکن پس از مدتی با مراجعه به اداره ثبت اسناد اقدام به اخذ سند المثنی نموده است... علی ایحال با توجه به مراتب مذکور و از آنجا که اخذ سند المثنی که به تبع آن ملک مذکور تفکیک شده و چهار سند مجزا صادر شده است و خواندگان نیز بر این امر اقرار و اعتراض دارند دادگاه خواسته خواهان را وارد دانسته و به استناد ماده 198 ق آدم حکم به ابطال اسناد صدر الاشاره (مورد دادخواست) صادر و اعلام می نماید رای صادره نسبت به خواندگان ردیف اول تا سوم حضوری و ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر مرکز استان و در خصوص خوانده ردیف چهارم غیابی و ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل واخواهی در این شعبه و سپس ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر مرکز استان س وب می باشد.
در ادامه آقای رسول بخشی تقاضای تجدیدنظر از دادنامه مذکور را می نماید بدین شرح که اینجانب رسول بخشی عطف به پروندۀ صدرالذکر به موضوع ابطال سند مالکیتم به شماره 4 فقره سند گردیده است به رای صادره اعتراض نموده اعتراضیه ام را بشرح ذیل تحریر نموده خواستار تجدیدنظرخواهی رای صادره می باشم اولاً دادگاه محترم طی 4 فقره رای صادره در گذشته خوانده و دیگر مدعیان را محکوم و حکم به حاکمیت اینجانب و همسرم مادر نموده است و سند مالکیت خوانده به شماره 6744 را باطل اعلام نموده است ثانیاً زمانی که اینجانب در زندان بسر برده ام خوانده و همدستانش همسرم خانم صفا ملک را اغفال نموده و با دریافت وکالتنامه دروغی سعی در تصرف ملک مورد بحث یکباب منزل مسکونی را داشته و سند مالکیت دریافت داشته است که همسرم در زمان حیات خود با طرح شکوائیه خواستار ابطال سند مذکور گشته که دادگاه مخترم هم به استناد مدارک موجود شواهد و دلایل پرونده مبادرت به صدور رای دایر بر ابطال سند نموده است ثالثاً دادگاه هیچگونه توجه و اعتنایی به آراء صادره قبلی ننموده و پس از 4 مرحله حاکمیتم در 4 فقره رای اقدام به صدور رای دایر بر محکومیتم نموده است و سند مالکیتم را ابطال نموده است در حالیکه مدارک و دلایل که اینجانب به دادگاه ارائه داده ام محکمه پسند و قانونی بوده اند که دادگاه مرا حاکم گرداینده است رابعاً رای صادره دادگاه بمنزله تضییع حق مسلم و قانونی ام می باشد فلذا از محضر عالی استدعا دارم جهت احقاق حق و عدالت نسبت به تجدیدنظرخواهی در رای صادره اقدامات لازم را مبذول فرمایند. به تاریخ 10/9/88 آقای رسول بخشی دادخواستی به طرفیت خانم مرضیه مبنی بر اعتراض به دادنامه 671 – 3/7/88 تقدیم این شعبه نموده که در ضمن آن تقاضای اعسار از پرداخت هزینه دادرسی نموده است لذا با توجه به اعسار تجدیدنظرخواه دادخواست همراه عین پرونده کلاسه 549/88 به نظر ریاست محترم شعبه می رساند که دادگاه قرار استماع شهادت شهود با اتیان سوگند از شهود وی صادر می نماید که شاهدان بر اعسار وی شهادت می دهد در نهایت رای به شرح ذیل صادر می گردد: در خصوص دادخواست آقای رسول بخشی به طرفیت مرضیه به خواسته اعسار از پرداخت هزینه تجدیدنظرخواهی دادنامه 671-30/7/88 دادگاه با توجه به اظهارات خواهان و استماع شهادت شهود و قرائن موجود که دال بر عدم توانایی خواهان دارد و با توجه به عدم اعتراض خوانده مستنداً به مواد 504-506-507 ق آدم حکم به اعسار موقت و معافیت نامبرده از پرداخت هزینه دادرسی صادر و اعلام می نماید بدیهی است چنانچه در اصل خواسته حکم به نفع وی صادر شود باید بدواً هزینه دادرسی را پرداخت نماید رای صادره قطعی می باشد. دادگاه تجدیدنظر به این شرح رای صادر نمود که در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای رسول بخشی به طرفیت خانم مرضیه که حکم بر ابطال اسناد شماره های 761702-761703-7617-4 و 761705 اصدار یافته نظر به محتویات پرونده و اینکه به موجب سند وکالتنامه شماره 16247-13/4/85 دفتر اسناد رسمی شماره 18 ایرانشهر خانم مرضیه وکالت 4482-17/11/81 را به خانم خیرالنسا راجع به تنظیم سند دو دانگ و نیم مشاع از 6 دانگ یک باب منزل شماره 73/864 اصلی را تفویض وکالت نموده و نتیجتاً در طرح دعوا نسبت به ملک یاد شده را نداشته و در نتیجه حکم معترض عنه در زمینه محکومیت آقای رسول بخشی به لحاظ اینکه خواهان بدوی در رد دعوی مطروحه ذینفع نبوده مخدوش تشخیص ضمن نقض آن وفق ماده 358 ق آ د م ناظر به بند 10 ماده 84 قانون اخیرالذکر قرار رد دعوی تجدیدنظر خوانده نسبت به سهم تجدیدنظرخواه صادر و اعلام می گردد رای صادره قطعی است.
رئیس شعبه 3 دادگاه تجدیدنظر استان
عباس شیده
نظریه کارآموز
همانطور که دادگا محترم تجدیدنظر توجه نموده اند خواهان بدوی خانم مرضیه هیچگونه سمتی نسبت به طرح دعوا نداشته که از نظر دادگاه محترم بدوی دور مانده است بنابراین دادگاه تجدیدنظر به این امر توجه شده و دادنامه بدوی نقض و تجدیدنظر خوانده ملزم به دادن سهم تجدیدنظر خواه شد که رای مذکور صحیح و مطابق موازین قانونی می باشد.
منابع استنادی: 3850 قانون آیین دادرسی مدنی
گردشکار:
بتاریخ 14/6/88 خواهان خانم مرضیه دادخواستی به شرح ذیل تقدیم به دادگاه نمود: احتراماً به استحضار
می رساند همه خواندگان فوق بنام صفا ملک دودانگ و نیم مشاع از ششدانگ یکباب منزل به مساحت 295 متر از پلاک 73 فرعی از 864 اصلی را طبق وکالتنامه پیوستی بمن فروخته و ثمن معامله را نقداً دریافت پس از چندی به اداره ثبت اسناد و املاک مراجعه و بدلیل مفقودی تقاضای سند المثنی می نماید در صورتی که سند اصلی در ید ما بوده مشارالیها وفات و خوانده که همسر شرعی و قانونی وی بوده با استفاده از سند المثنی مبادرت به تفکیک سند اولیه به اسناد مالکیت شماره 02 الی 05 بنامان 1-خود خوانده 2- مریم 3- محمد اسلم 4- خدیجه می نماید و سند دریافت می دارند نظر به اینکه بر اساس سوابق سند مورد نظر مربوط به بنده می باشد اینک تقاضای رسیدگی و ابطال اسناد صادره را دارم. به تاریخ 21/7/88 در وقت مقرر جلسه شعبه اول حقوقی ایرانشهر تشکیل ملاحظه می گردد خواهان حضور دارد خواندگان به غیر از خدیجه حضور دارند. خطاب به خواهان خواسته خود را بیان کنید و اظهار داشت خواسته من به شرح دادخواست تقدیمی است خطاب به خواندگان خواسته خواهان را شنیدید چه توضیحی دارید اظهار داشتند آقای هوشنگ نارویی معروف به راهداری قرار با خانم آقای رسول بخشی معامله کند خانم منزل را به آنها داد در عوض یک منزل دیگر به او بدهد و هنگامی که رفتند به محضر یک میلیون و دویست هزار تومان در محضر خانم آقای بخشی سند را به نام مریم انتقال داد و بعد یک میلیون و دویست هزار تومان به او دادند ولی خانه را به او ندادند و آقای بخشی گفت در آن زمان من در زندان بودم بعد که آزاد شدم متوجه ماجرا شدم شکایت کردم و به جایی نرسید آقای هوشنگ نارویی فراری است بعد رفتیم سؤ را به ما گفتند برای اینکه حق خود برسیم برویم به ثبت اسناد و بگوییم سند ما گم شده و یک سند المثنی بگیریم و ما هم سند المثنی گرفتیم در ادامه خواهان ضمن کسب اجازه از دادگاه اظهار داشت خانم صفا ملک ملک را به مریم فروخته و در محضر خانم مریم به بنده فروخت و من به آقای خیرالدین فروختم حتی یکبار در سال 82 من با همین سند و وکالتنامه محضری به عنوان وثیقه گذار ضمانت عمویم را نمودم و سال 83 از سند رفع بازداشت شد در ادامه آقای محمد خوانده ردیف دوم اظهار داشت که آقای رسول بخشی پدر ما می باشد و زمانی که ایشان و پدرم در زندان بود مادرم خانم صفا ملک از پدرم طلاق گرفت با محمد نارویی ازدواج کرد در همین زمان خانه را فروخت بعد مادر و پدرم با عمه ام. از مادرم شکایت کردند که چرا خانه ها را فروختی که آن شکایت به جایی نرسید و مادرم پانصد هزار تومان به مادر بزرگم داد، دادگاه خطاب به وقتی که مادرت رفت محضر که ملک را به نام مریم انتقال داد شما هم همراه او بودید خوانده اظهار داشت. خیر من نبودنم مادرم همراه مادربزرگم رفتند و سند به نام خودش زد قرار بود به نام من بزند بعد هم پدرم اعتراض نکرد تا اینکه پدرم رفت زندان زمانی که در محضر بنام مریم وکالت دادند کسی همراه نبوده آن موقع مادرم از پدرم جدا شده بود بعد که سند خانه هوشنگ آماده شد آن را به نام مادرم منتقل کند و پول هم به او داد حدود یک میلیون و دویست هزار تومان به مادرم دادند ولی ما وقتی مادرم سند را به نام مریم زد من اعتراض کردم مادرم گفت شما نگران نباشید معامله می کنیم وقتی خانه هوشنگ به نام من سند خورد آنرا به نام شما می کنم بعد هوشنگ زیر حرفش زد پدرم از زندان آزاد شد. بعد ما رفتیم سند المثنی گرفتیم در حالی که اصل سند موجود بوده دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به شرح ذیل مبادرت به صدور رای نمود: در خصوص دادخواست مرضیه فرزند چراغ به طرفیت رسول بخشی 2 مریم 3- محمد اسلم 4- خدیجه به خواسته تقاضای ابطال اسناد مالکیت شماره های 761 بدین توضیح که خواهان طی دادخواستی اظهار داشت خانم صفا ملک که همسر خوانده ردیف اول و مادر خواندگان ردیف دوم و سوم و دختر خوانده ردیف چهارم است دو دانگ و نیم مشاع از 6 دانگ یک باب منزل به مساحت 295 مترمربع از پلاک 73 فرعی از 864 اصلی را طبق وکالت نامه ای که ضمیمه شده به او فروخته و ثمن را نقداً دریافت نموده لیکن پس از مدتی با مراجعه به اداره ثبت اسناد اقدام به اخذ سند المثنی نموده است... علی ایحال با توجه به مراتب مذکور و از آنجا که اخذ سند المثنی که به تبع آن ملک مذکور تفکیک شده و چهار سند مجزا صادر شده است و خواندگان نیز بر این امر اقرار و اعتراض دارند دادگاه خواسته خواهان را وارد دانسته و به استناد ماده 198 ق آدم حکم به ابطال اسناد صدر الاشاره (مورد دادخواست) صادر و اعلام می نماید رای صادره نسبت به خواندگان ردیف اول تا سوم حضوری و ظرف 20 روز پس از ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر مرکز استان و در خصوص خوانده ردیف چهارم غیابی و ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل واخواهی در این شعبه و سپس ظرف 20 روز از تاریخ ابلاغ قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر مرکز استان س وب می باشد.
در ادامه آقای رسول بخشی تقاضای تجدیدنظر از دادنامه مذکور را می نماید بدین شرح که اینجانب رسول بخشی عطف به پروندۀ صدرالذکر به موضوع ابطال سند مالکیتم به شماره 4 فقره سند گردیده است به رای صادره اعتراض نموده اعتراضیه ام را بشرح ذیل تحریر نموده خواستار تجدیدنظرخواهی رای صادره می باشم اولاً دادگاه محترم طی 4 فقره رای صادره در گذشته خوانده و دیگر مدعیان را محکوم و حکم به حاکمیت اینجانب و همسرم مادر نموده است و سند مالکیت خوانده به شماره 67را باطل اعلام نموده است ثانیاً زمانی که اینجانب در زندان بسر برده ام خوانده و همدستانش همسرم خانم صفا ملک را اغفال نموده و با دریافت وکالتنامه دروغی سعی در تصرف ملک مورد بحث یکباب منزل مسکونی را داشته و سند مالکیت دریافت داشته است که همسرم در زمان حیات خود با طرح شکوائیه خواستار ابطال سند مذکور گشته که دادگاه مخترم هم به استناد مدارک موجود شواهد و دلایل پرونده مبادرت به صدور رای دایر بر ابطال سند نموده است ثالثاً دادگاه هیچگونه توجه و اعتنایی به آراء صادره قبلی ننموده و پس از 4 مرحله حاکمیتم در 4 فقره رای اقدام به صدور رای دایر بر محکومیتم نموده است و سند مالکیتم را ابطال نموده است در حالیکه مدارک و دلایل که اینجانب به دادگاه ارائه داده ام محکمه پسند و قانونی بوده اند که دادگاه مرا حاکم گرداینده است رابعاً رای صادره دادگاه بمنزله تضییع حق مسلم و قانونی ام می باشد فلذا از محضر عالی استدعا دارم جهت احقاق حق و عدالت نسبت به تجدیدنظرخواهی در رای صادره اقدامات لازم را مبذول فرمایند. به تاریخ 10/9/88 آقای رسول دادخواستی به طرفیت خانم مرضیه مبنی بر اعتراض به دادنامه3/7/88 تقدیم این شعبه نموده که در ضمن آن تقاضای اعسار از پرداخت هزینه دادرسی نموده است لذا با توجه به اعسار تجدیدنظرخواه دادخواست همراه عین پرونده کلاسه /88 به نظر ریاست محترم شعبه می رساند که دادگاه قرار استماع شهادت شهود با اتیان سوگند از شهود وی صادر می نماید که شاهدان بر اعسار وی شهادت می دهد در نهایت رای به شرح ذیل صادر می گردد: در خصوص دادخواست آقای رسول بخشی به طرفیت مرضیه به خواسته اعسار از پرداخت هزینه تجدیدنظرخواهی دادنا دادگاه با توجه به اظهارات خواهان و استماع شهادت شهود و قرائن موجود که دال بر عدم توانایی خواهان دارد و با توجه به عدم اعتراض خوانده مستنداً به مواد 504-506-507 ق آدم حکم به اعسار موقت و معافیت نامبرده از پرداخت هزینه دادرسی صادر و اعلام می نماید بدیهی است چنانچه در اصل خواسته حکم به نفع وی صادر شود باید بدواً هزینه دادرسی را پرداخت نماید رای صادره قطعی می باشد. دادگاه تجدیدنظر به این شرح رای صادر نمود که در خصوص تجدیدنظرخواهی آقای رسول به طرفیت خانم مرضیه که حکم بر ابطال اسناد شماره های 76170اصدار یافته نظر به محتویات پرونده و اینکه به موجب سند وکالتنامه شماره 162 دفتر اسناد رسمی شماره 1 خانم مرضیه وکالت 4را به خانم خیرالنسا راجع به تنظیم سند دو دانگ و نیم مشاع از 6 دانگ یک باب منزل شماره اصلی را تفویض وکالت نموده و نتیجتاً در طرح دعوا نسبت به ملک یاد شده را نداشته و در نتیجه حکم معترض عنه در زمینه محکومیت آقای رسول بخشی به لحاظ اینکه خواهان بدوی در رد دعوی مطروحه ذینفع نبوده مخدوش تشخیص ضمن نقض آن وفق ماده 358 ق آ د م ناظر به بند 10 ماده 84 قانون اخیرالذکر قرار رد دعوی تجدیدنظر خوانده نسبت به سهم تجدیدنظرخواه صادر و اعلام می گردد رای صادره قطعی است.
نظریه کارآموز
همانطور که دادگا محترم تجدیدنظر توجه نموده اند خواهان بدوی خانم مرضیه هیچگونه سمتی نسبت به طرح دعوا نداشته که از نظر دادگاه محترم بدوی دور مانده است بنابراین دادگاه تجدیدنظر به این امر توجه شده و دادنامه بدوی نقض و تجدیدنظر خوانده ملزم به دادن سهم تجدیدنظر خواه شد که رای مذکور صحیح و مطابق موازین قانونی می باشد.