اینکه در خانوادهای دعوا باشد، همیشه هم بد نیست؛ برعکس، نشانه (و گاهی هم «تنها» نشانه)ی زنده بودن خانواده است. اینکه زن و مرد توی سر و کلهی هم بزنند و صدایشان جلوی در و همسایه برود بالا، هزار عیبش به کنار، این یک حسن را دارد که نشان میدهد هنوز «علایق» مشترکی هست که ارزش جنگیدن داشته باشد، هنوز «منافع» مشترکی هست که اگر نه با روی خوش و دیالوگ، دستکم با لیچار و ناسزا و در نهایت کتککاری بتوان سهم خود را از آن مطالبه کرد. پس بیراه نیست که حکما از قدیم گفتهاند: «زن و شوهر دعوا کنند، ابلهان باور کنند!»
اما اگر اجازه بدهید همینطور به افاضات آماتوریام در باب «روانشناسی خانواده» ادامه دهم، عرض کنم خدمتتان که از این مرحله بعدتر و بدتر وقتی است که طرفین (یا دستکم یک طرف) از دعوا هم خسته شوند؛ یعنی وقتی که با نهایت اندوه دریابند پس از عمری زندگی مشترک از زبان خوش و گفتوگو و مفاهمه که خیری ندیدهاند هیچ، از دعوا و مخاصمه هم دیگر طرفی برنمیبندند. در این شرایط است که همان حکمای خوشبین پاراگراف اول هم معمولاً طلاق را تجویز میکنند
(که خود حکایتی است و خارج از بحث ما) ولی گاه به هزار و یک دلیل راه طلاق هم بسته است. اینجاست که دیگر فاجعه آغاز میشود: زن و شوهر (یا یکی از این دو) خسته و نومید از ادامهی زندگی «مشترک» ولی ناچار از زیستن زیر یک سقف. در این شرایط که همان حکما (که دیگر خوشبینی پاراگراف اول را کاملاً کنار گذاشتهاند) بدان «طلاق عاطفی» میگویند، دیگر «کممحلی» و «بیمحلی» سکهی رایج زندگی است. دیگر اعتراضی نیست، دعوایی نیست، نه نیاکان خانم خانه در هر مناسبت مورد بیمهری قرار میگیرند، نه بشقاب چینی نازنین بر سر آقای خانه خرد میشود، ولی یک چیزی این وسط شکسته و از بین رفته که قابل بند زدن و جا انداختن نیست، قابل باز یافتن نیست، حتی اگر بهظاهر احترامها سر جا باشد و همهچیز آرام بهنظر برسد…
اما شما که تصور نمیکنید بنده ۱۰ دقیقه وقتتان را گرفتهام برایتان «اخلاق در خانواده» بگویم؟ تازه آنها که قبل از من گفتهاند، کجا را گرفتهاند؟ نخیر… مجله پزشکی است؛ سرمقالهاش هم صنفی پزشکی است، نه خانوادگی یا اجتماعی یا خدایناکرده سیاسی. غرض از این صغری و کبری چیدنها هم اعلام تعرفههای پزشکی سال ۹۰ است که زعمای قوم زحمت کشیده و با توجه به تورم جاری مملکت ۷ درصد بر تعرفهی بخش خصوصی افزودهاند. چه ربطی دارد؟ ربطش همین که یادش بهخیر آن سالها که هر بار سر این ماجرای اعلام تعرفهها چه جنگ و دعوایی راه میافتاد؛ یک طرف دولت، یک طرف نظام پزشکی، یک طرف نمایندگان پرشور صنفی و رسانهای بخش خصوصی… اما امسال گمانم از سنگ صدا برخیزد، از جامعهی محترم پزشکی و نهادها و رسانههای مربوطهاش نخیزد. یعنی اگر هم برخیزد، در حداقل مورد انتظار و لابد بهحکم وظیفهی شغلی و صنفی چند بزرگواری است که تک و توک مصاحبه و بیانیهای صادر میکنند، ولی خود نیک میدانند که آب در هاون میکوبند و یکی دو روزه فتیله را میکشند پایین. حالا اگر مدیریت نظام سلامت کشور این آرامش را خوش میدارد، بدارد؛ اما اگر چشم دارد که کسی تعرفههای مصوب را رعایت هم بکند، زهی خیال باطل! شدهایم مثل همان خانوادهی خوشبخت انتهای پاراگراف دوم: آقای خانه کار خودش را میکند، خانم خانه هم (زبانم لال) کار خودش را؛ هیچ کاری هم به کار هم ندارند، هیچ هم به هم «محل» نمیگذارند.
این ماجرای شکاف «جامعهی پزشکی- مدیریت نظام سلامت» را میتوان همینجور کش داد و تعمیم داد تا کار بیخ پیدا کند، اما مگر بیکاریم ما؟ خود «مدیریت نظام سلامت» برود ببیند چه کرده که دیگر «علایق» و «منافع» مشترکی با جامعهی تحت تولیتش ندارد؛ که دیگر نمیتواند روی این جامعه (حتی بهعنوان منتقد و مخالف) حساب کند؛ که دیگر کسی بهش «محل» نمیگذارد. برود ببیند با آژانکشی و تعزیرات و بگیر و ببند کارش راه میافتد یا نه. ما همینقدر که «انتقاد سازنده» کردهایم از سرمان زیاد است؛ علیالخصوص این روزها که معلوم نیست «مدیریت نظام سلامت» دست جریان انحرافی است یا غیرانحرافی!
منبع:پزشکان گیل
کلید واژه ها : طلاق عاطفی ، تعریف طلاق عاطفی ، علل طلاق عاطفی ، چیستی طلاق عاطفی ، طلاق+عاطفی ، عشق ، حقوق طلاق ، همه چیز در مورد طلاق عاطفی ، زندگی زناشویی در طلاق عاطفی ، راهای پیش گیری از طلاق عاطفی ، منع طلاق عاطفی ، مقاله در مورد طلاق عاطفی ، مطلب در مورد طلاق عاطفی ، سایت نخبگان بهبهان ، نخبگان جوان بهبهان ، بهبهان