سوگند در ایران و جهاننویسنده :پروفسور سید حسن امین
تعریف سوگند :سوگند،اخبار شفاهی شخص حقیقی با گواه گرفتن خداوند،در مقام ادای شهادت است و در نظامهای مختلف حقوقی،از سوی گواه یا مدعی/شاکی یا از سوی مدعی علیه/مشتکی عنه یا در خارج از دادگاه در مقام دادن و گرفتن قول در مقام قبول التزام و تعهد به انجام یا ترک عملی یا ابراز وفاداری نسبت به مرام یا نظام یا گروه یا فرد معین در مراسم معین و با تشریفات خاص به عمل میآید.در حقوق سنتی از آن به«یمن»و«حلف»به معنی سوگند و قسم1و تحلیف به معنی سوگند دادن2تعبیر میشود.به این ترتیب سوگند گاهی از ادلهی اثبات دعوی و گاهی از مقولهی تأکید بر التزام است.چنان که در حقوق موضوعهی ایران برابر مادهی 418 قانون آیین دادرسی مدنی گواهان پیش از ادای شهادت«سوگند یاد میکنند که تمام حقیقت را بگویند و غیر از حقیقت چیزی نگویند».
پیشینه ی تاریخیسوگند در همهی فرهنگها و نظامهای دینی،سیاسی و حقوقی رایج بوده است و بویژه در روزگاران گذشته که اسناد مکتوب و امضای آنه به اندازهی امروز شایع نبوده است،از اهمیت بیشتری برخوردار بوده است.
پیشآریاییان
تمدن پیشآریایی ایلام،منسجمترین نظام حقوقی پیش از هخامنشیان را در فلات ایران داشت.در این نظام حقوقی،برابر لوحههای سنگی متعلق به هزارهی سوم و دوم پیش از میلاد، قراردادهای حقوقی با سوگند به نام یکی از خدایان مثل انشوشیناک Inshushinak (خدای شوش)تضمین میشده است.3در تمام نظامهای خصوصی بدوی ومترقی،شخص به اشیا و اشخاصی که نزد او مقدس ومحترم ومحبوباند،سوگند یاد میکند.چنانکه در زبان فارسی چه در محاوره و چه در نظم و نثر،سوگند خوردن به جان عزیزان،اعم از مقدّسین و مقدّسات یا جقّهی پادشاه یا سز امیر و وزیر یا پدر و مادر یا معشوق و محبوب،معمول مرسوم بوده است.برای مثال،حافظ به جاه وجلال پادشاه وقت(شاه شجاع،فرزند مبارز الدین محمد،از آل مظفر)چنین سوگند خورده است:
قسم به حشمت و جاه و جلال شاه شجاع که نیست با کسم از بهر مال و جان نزاع
و دیگری به استقبال رودکی خطاب به معشوق خود سروده است:
قسم به جان تو خوردن،نشان بیادبیست به خاک پای تو کان هم عظیم سوگند است
اعراب پیش از اسلامدر عصر جاهلیت،ابو جهل،به رسم بتپرستان مکه،به لات و عزی سوگند خورد4و اعراب علاوه بر بتها،به نام و شرف قبیلهی خود یا شمشیر هم سوگند میخوردند.5مهمترین موارد تاریخی سوگندهای دسته جمعی در عصر جاهلی،نخست«حلف المطیبین»در میان قریش در مکه بود.6دومین سوگند دسته جمعی مهم«حلف الفضول»بیست سال پیش از بعثت با مشارکت پیامبر اسلام صورت گرفت.7
«حلف الفضول»به اندازهیی اهمیت داشت که وقتی ولید (برادرزادهی معاویه)والی مدینه،راه زورگویی گرفت،امام حسین(ع) به او گفت:اگر حق مرا پایمال کنی،در مسجد رسول به«حلف الفضول»دعوت میکنم.8از مضمون کلام امام حسین(ع)برمیآید که مقصود از حلف،سوگند خوردن در بستن پیمان اتحاد واتفاق برای احقاق حق ومبارزه با ظلم است.لذا روایت«لا حلف فی الاسلام»9را باید به سوگند خوردنهای دسته جمعی عصر جاهلی که اغلب برای متحد شدن قبایل در قتل و غارت و کینتوزی و انتقام جویی صورت میگرفت،ناظر دانست،یا آنکه آن را به سوگند دروغ تخصیص داد؛ چنانکه حلف در قرآن مجید،اکثر برای سوگندهای دروغین ذکر شده و به منافقان نسبت داده شده است.10در یک مورد که حلف به مؤمنان نسبت داده شده است،کفّارهی شکستن سوگند،طعام یا لباس دادن به دو نفر یا آزاد کردن یک بنده یا گرفتن سه روز روزه معین شده است.11
حافظ » شماره 24 (صفحه 71)
ایران باستان
در نظام حقوقی ایران باستان،سوگند خوردن مرسوم بوده است، چنانکه در جنگ رستم و اسفندیار،این دو قرار گذاشتند که سپاهیان خود را از جنگ معاف دارند و در عوض تنها دو سردار با یکدیگر جنگ تنبهتن کنند و هر یک دیگری را کشت،لشکریان تحت فرماندهی سردار مقتول،به فرماندهی سردار قاتل تسلیم شوند.پس یکدیگر را سوگند دادند و پیمان گرفتند.»12
در کتابهای حقوقی زرتشتیان،بخش ویژهیی به«گواهی و سوگند»اختصاص داشته است.13به این معنی که هرگاه کسی در دعوی خود بدون بینهی خارجی اصرار میورزی ده است،به او پیشنهاد میکردهاند که برای اثبات حقانیتخود به آزمایش ایزدی Varanake «داوری»تن در دهد و خدا را«یاور»خود بگیرد.این آزمایش یا«ورگرم»(عبور از آتش یا فروبردن بازو در آب جوشان)یا «ورسرد»(عبور از رودخانه در هوای سرد یا خوردن سمّ مهلک) بود.14نیز در فرهنگ اساطیری ایران باستان همیشه در آتش رفتن و به سلامت بیرون آمدن از آن،نشانهی صدق دعوی تلقی میشده است،چنانکه فردوسی در قصهی سودابه و سیاوش،طرح گذر کردن سیاوش را از آتش برای اثبات دعوی خود در برابر تهمت سودابه چنین به نظم کشیده است:
ز هر دو سخن چون بر این گونه گشت بر آتش بباید یکی را گذشت چنین است سوگند چرخ بلند که بر بیگناهان نیاید گزند مگر کآتش تیز پیدا کند گنه کرده را زود رسوا کند15
فردوسی در شاهنامه همچنین از در آتش رفتن زرتشت و نسوختن او در آتش در مقام اثبات حقّانیت او سخن گفته است.همین معیارها در ادیان ابراهیمی نیز مقبول بوده و به احتمال بسیار به آتش افکندن ابراهیم خلیل به دست نمرود،تنها از باب تعذیب و اعدام نبوده است، بلکه نوعی آزمایش صدق یا کذب دعوی او بوده است،چنانکه مولوی گوید:
چون خلیلی،هیچ از آتش مترس من ز آتش صد گلستان میکنم16
مولوی همچنین در مثنوی میگوید:
در تو نمرودیست در آتش مرو رفت خواهی،اول ابراهیم شو17
همچنین نسوختن ابو مسلم خولانی که اسود عنسی او را در آتش افکند،18یا تقابل ملحدی با موحدی به نقل مولانا و مشابهات آن در سلامان و ابسال به نقل عبد الرحمن جامی و بعدها روبروشدن حسین علی شاه اصفهانی با پادری مارتین انگلیسی در اصفهان از آن دست است.19بنابراین چنین مینماید که در کیش زرتشتی به شهادت طلبیدن ایزدان و ادای سوگند از بابت تأکید در صحت دعوی بوده است.امّا علاوه بر آن،از سوگند برای تأکید در تعهد و بلکه مطلق کلام هم استفاده میشده است،چنانکه در کارنامهی انوشیروان به خامهی خوداو آمده است: «سوگند که دوست داشتنیترین ویژگان در نزد ما و نیکخواهترین ایشان به ما،آن کسی است که در حق رعیت از رفتار ما پیروی کند».20
فرهنگ غربی/یونانی/رومی/مسیحی
در نظامهای حقوقی و دینی غربی/یونانی/رومی نیز، سوگند یاد کردن از دیرباز در قضایای حقوقی،اداری،سیاسی،حرفهای، قضایی و دینی مطرح بوده است.یعنی وقتی که مدعی برای اثبات حقانیت دعوی خود،از اقامهی بیّنهی مطلوب عاجز بود،با گواه گرفتن خدا یا رب النوع یا بت مقبول خود به آزمایش ایزدی که در زبان اروپایی به آن اوردال Urteil میگفتهاند،متوسل شده و از آن وجود قدسی میخواستند که راستگو را تأیید و دروغگو را مفتضح کند. افزون بر این گونه سوگندها که در جریان دادرسی معمول بود،در یونان باستان،سوگند یاد کردن به ارباب انواع در مقام تعهدات حرفهای همچون سوگند پزشکی بقراط معمول بوده است.ویل دورانت متن سوگندنامهی بقراط را چنین ضبط کرده است:
«من به آپولون...و به همهی خدایان سوگند یاد میکنم و آنان را گواه خویش میسازم که تا آنجا که بتوانم و آگاه باشم،به این سوگندنامه وفادار مانم،استاد خویش را در این فن با پدر برابر شمارم...تا آنجا که بتوانم و آگاه باشم،دردهای بیماران را درمان خواهم کرد...اگر از من بخواهند که کسی را زهر دهم،هرگز چنان نخواهم کرد...داروی سقط جنین به زنان نخواهم داد...هیچگاه کسی را به عمد زیان و آسیب نخواهم رساند...هرگاه طی معالجات خود یا در ضمن روابطی که با دیگران دارم،بر نکتهیی آگاه شوم که پنهان کردن آن واجب باشد،هرگز آن را فراموش نخواهم کرد».21
در کیش عیسوی نیز سوگند خوردن چه در جریان محاکمه و چه در تشریفات مذهبی و اداری معهود بود،به طوری که تا 1938،تمام میسیونرهای کاتولیک باید«سوگند تسلیم Oath of Submission » یاد میکردند.22
نظام حقوقی انگلیس
در حقوق کامنلا Common Law سوگند در جریان دادرسی به هنگام ادای شهادت و هم در خارج از دادگاه مورد استفاده است.
1-در خارج از دادگاه،سوگند نزد محضردار مخصوصی که به او مجری قسم Commissioner of Oath گویند،انجام میشود و سپس متن سوگندنامه به امضای شخص و نیز به مهر و امضای مجری قسم میرسد و به عنوان قسمنامه Affidavit از اعتبار قضایی بیشتری برخوردار است.
2-سوگند دادن شهود از سوی دادگاه در جریان دادرسی،چنین است که هر شاهد(اگر معتقد به یکی از ادیان است)باید در حالی که دست بر روی کتاب آسمانی مورد قبول خود میگذارد،به خداوند سوگند یاد کند(و اگر معتقد به ادیان نیست باید موکدا بیان کند)که «حقیقت را میگوید،تمام حقیقت را میگوید و چیزی را جز حقیقت نمیگوید».پس از ادای سوگند یا تعهد مؤکد به حقیقتگویی،اگر شاهد در محضر دادگاه شهادت دروغ بدهد،به جرم شهادت دروغ Oerjury مستقلا از سوی دادگاه محبوس خواهد شد.
حافظ » شماره 24 (صفحه 72)
3-به علاوه،در بیرون از جریان دادرسی برای تصدی بعضی از مشاغل مثل سمت وکیل دادگاههای عالی و یا قضاوت دادگستری، نامزد این شغل باید در دادگاه عالی سوگند یاد کند.
نظام حقوقی فرانسه
در حقوق فرانسه سوگند بر دو قسم است:
1-سوگند قضایی یعنی Le serment affirmatif ou probatoire
2-سوگند تعهد یا یمین العقد. Le serment promissoire
سوگند در اسلام
سوگند از جهت مفهومی و کاربرد،در نظام دینی و حقوقی اسلام، تفاوتی با حوزههای دینی و تمدنی و حقوقی پیش از اسلام ندارد،جز اینکه سوگند در نظام حقوقی اسلام که از آن به حلف،استحلاف، تحالف،محالفه،یمین و امثال آن تعبیر میشود،تابع شروط خاصیست که در صورت عدم رعایت آنها،فاقد ارزش و اعتبار قضایی خواهد بود.23چنان که نمونهیی از آن دربارهی کسی که از امام جعفر صادق(ع) نزد منصور دوانیقی سعایت میکرد و در حضور امام قسم یاد کرد،در شواهد النبوةی جامی گزارش شده است.24
حقوق اسلامی
مهمترین خصوصیت سوگند در فقه اسلامی آن است که سوگند باید به نام«الله»باشد.یعنی سوگند شرعی برای مسلمانان و ذمی منعقد نمیشود مگر با لفظ جلالهی«الله»ویا اسمای خاص الهی مانند رحمان،قدیم،قیوم،مهیمن و امثال آنها که مخصوص حضرت حق تعالی میباشد و دیگری در آنها شریک نیست.25پس قسم به قرآن مجید(یا دیگر کتب آسمانی)یا به کعبه یا به نام پیامبر اسلام یا نامهای امامان معصوم یا دیگری سوگند شرعی محسوب نمیشود. دلیل بر لزوم لفظ جلاله در سوگند شرعی دوگانه است:
الف-آیات قرآنی«فیقسمان بالله»(پس به خدا سوگند خورند)و «اقسموا بالله جهد ایمانهم»(سختترین سوگندهاشان را به نام خدا میخوردند).
ب-حدیث نبوی«لا تحلفوا الا بالله»(جز به خدای سوگند مخورید)و صحیحهی سلیمان بن خالد از امام صادق:«الیهود و النصاری و المجوس لا یحلفون الا بالله»است.
لذا کسی که قسم یاد میکند،باید صریحا لفظ جلالهی«الله»را بگوید و به آن قسم یاد کند.26تغلیظ در تحلیف مستحب است.27
اختلاف اعتبار در انواع سوگند
1-اختلاف اعتبار سوگند در مسائل مصداقی و حکمی:
سوگند فقط در مسائل مصداقی و موضوعی قاطع دعویست و در مسایل حکمی اعتبار ندارد،زیرا بیان حکم دعوی از جمله قواعد آمره است و باید براساس صریح قانون یا روح قانون اعلان شود و در اختیار متداعیین نیست.
2-اختلاف اعتبار سوگند در حقوق الناس و حقوق الله:
سوگند در حقوق الناس به حکم قاعدهی معروف«البینه علی المدعی و الیمین علی المنکر»(اثبات دعوی بر عهدهی مدعیست و منکر را سوگند،کفایت است)و منطوق حدیث نبوی«انما اقضی بینکم بالبیّنات و الایمان»(من در میان شما بر مبنای شهادت شهود و سوگند قضاوت میکنم)یکی از ادلهی اثبات دعویست.یعنی در حقوق الانسان،چه حقوق مالی(قرارداد و شبه قرارداد)و چه حقوق خانواده(طلاق و خلع و رجوع)سوگند یکی از ادلهی اثبات دعویست.امّا در حقوق الله(حدود یا رؤیت هلال)سوگند-حتا به ضمیمه شهادت شاهد واحد-از ادلهی اثبات نیست.28
کاربردهای حقوقی سوگند
کاربردهای سوگند در زمینههای مختلف حقوقی به شرح زیر قابل تقسیم است:
اول-سوگند به مثابهی یکی از ادلهی اثبات دعوی
الف-سوگند مستقل از بیّنه
نوع اول سوگند به قاعدهی«البینه علی المدعی و الیمین علی المنکر»،به مثابهی یکی از ادلهی مستقل اثبات دعویست که اگر مدعی به آوردن بینه(شهود)قادر نباشد،حق دارد از قاضی بخواهد که مدعی علیه را قسم دهد.در تحلیف مدعی علیه به درخواست مدعی بوسیلهی قاضی،سه مورد قابل پیشبینیست:
1-قسم ابتدایی منکر:در این مورد مدعی علیه(خوانده)بر صحت انکار خود قسم یاد میکند که در این صورت،دعوی ساقط میشود و پرونده فیصله یافته و حکم قضیه مختوم پیدا میکند.29
2-قسم مردوده،در این مورد،مدعی علیه که به او تکلیف سوگند شده است،سوگند را به مدعی رد میکند.در این صورت،اگر مدعی برصحت ادعای خود قسم یاد کرد،مدعای او ثابت میشود و اگر مدعی هم از قسم خوردن امتناع کرد،ادعای او ساقط میشود و پرونده با صدور حکم برائت ذمهی مدعی علیه فیصله مییابد.30
3-در صورت سوم،مدعی علیه به کلی نکول میکند،یعنی نه خود قسم یاد کند و نه قسم را به مدعی رد میکند.در این صورت، برابر قول جمعی از فقیهان،به مجرد امتناع مدعی علیه از سوگند،حق مدعی ثابت میشود و حاکم باید به نفع او حکم صادر کند و به قول عدهیی دیگر از فقیهان،پس از نکول مدعی علیه،قاضی باید راسا مدعی را به قسم دعوت کند و بنابراین نظر تنها پس از قسم خوردن مدعی،حکم به نفع او صادر میشود و اگر او نیز از قسم خوردن امتناع کرد،دعوی او ساقط میشود.31
ب-سوگند مدعی منضم به شاهد واحد
بینهی شرعیه در فقه قضایی به شهادت دو مرد عادل و یا یک مرد و دو زن(به حکم«و استشهدوا شهیدین من رجالکم فان لم یکونا رجلین فرجل و امرأتان»)ثابت میشود.لیکن اگر مدعی نتواند دو شاهد مرد اقامه کند،میتواند با استفاده از شهادت یک نفر مرد، سوگند خود را به آن ضمیمه کند و به نفع خود حکم بگیرد.امّا برای اینکه انضمام شهادت به سوگند،اعتبار شرعی داشته باشد،رعایت
حافظ » شماره 24 (صفحه 73)
ترتیب تقدم شهادت برسوگند،واجب است.یعنی مدعی نخست باید شاهد خود را حاضر کند و بعد از ادای شهادت شاهد چون شهادت یک شاهد کافی نیست،مدعی سوگند خود را برای رفع نقص آن به آن ضمیمه کند.امّااگر مدعی ابتدا سوگند بخورد و بعد شاهد شهادت دهد،بینهی شریعیه منعقد نمیشود32
ج-سوگند مدعی منضم به بینهی شرعیه در دعوی برمیت
در دعوی برمیت،مدعی پس از اقامهی شهود باید قسم نیز یاد کند که حق در ذمهی مدعی علیه باقیست و آن را دریافت نکرده است.33به نظر بعضی از فقیهان،سوگند منضم به بینه نه تنها در مورد میت بلکه همچنین در هر موردی که مدعی علیه«شبه میت»باشد (مانند غائب مجهول الاثر،طفل و دیوانه)نبز حاکم است،زیرا در اینگونه موارد،مدعی علیهم مثل شخص مرده،قادر به دفاع از خود نیست.امّا جمعی دیگر از فقیهان گفتهاند که در موارد«شبه میت» تحلیف مدعی لازم نیست،لیکن قاضی باید به هنگام تأدیه محکوم به از محکومله کفیل بگیرد تا اگر محکوم علیه غائب حاضر شد و بر محقق نبودن مدعی،اقامهی شهود کرد،بتواند حق خود را استرداد کند.34
د-حقوق جزا
بعضی جزائیات(مانند قتل خطا و قتل شبه عمد)نیز ممکن است با شهادت یک مرد به ضمیمهی سوگند مدعی،حکم صادر شود و مستند آن حدیث«کان رسول الله یقضی بشاهد و یمین»است. به علاوه،در مورد قتل اگر ولیّ دم مقتول،پنجاه مرتبه قسم یاد کند که متهم قاتل عمدیست،قاضی به قاعدهی«قسّامه»به قتل عمد حکم صادر میکند.
دوم-سوگند از نظر آیین دادرسی مدنی
سوگند بر دو قسم است:
1-سوگند استظهاری،مواردیست که دادگاه رأسا از مدعی میخواهد که سوگند یاد کند.مهمترین این موارد موردیست که دعوی برمیّت اقامه شده باشد و ادلهی هم سند رسمی نباشد (مادهی 1333)بلکه با اسناد عادی،اصل حدوث حق،بر دادگاه ثابت شده باشد که در این صورت،چون مدعی علیه فوت کرده و امکام اثبات سقوط آن تعهد و ادای آن حق از او سلب شده است و مدعی هم در حیات او اقامهی دعوی نکرده است،در اینجا دادگاه به خلاف قاعدهی استصحاب بقای حق(موضوع ماده 357 قانون آیین دادرسی مدنی)،پیش از صدور حکم به نفی مدعی،باید مدعی را سوگند دهد تا به بقای آن حق مطمئن شود(ماده 1333 قانون مدنی)،اتیان سوگند استظهاری مشروط به دو شرط است:
الف-وجود دلیل قبلی برثبوت حق برذمهی میت.
ب-تردید در بقای حق.
ویژگی آن نیز این است که اولا حکمی که مستند به سوگند استظهاری است(به خلاف حکم مستند و به سوگند بتّی)قابل تجدید نظر است و ثانیا سو گند استظهاری(به خلاف سوگند بتّی که از طرف خوانده قابل رد به خواهان است)از طرف خواهان قابل رد به خوانده(وارث میت)نیست.
2-سوگند بتّی،مواردیست که دادگاه به تقاضای یکی از اصحاب دعوی،طرف او را که منکر حق اوست با صدور قرار اتیان سوگند محکوم میکند(مواد1326 تا 1329 ق.م).دادگاه تنها وقتی قرار سوگند صادر میکند که ادلهی قضایی(اقرار،سند،شهادت و امارات)برای صدور حکم در پرونده وجود نداشته باشد وگرنه،قرار رد تقاضای سوگند را صادر خواهد کرد.36موضوع سوگند را دادگاه معین میکند. (به تصویر صفحه مراجعه شود) لایحهیی مربوط به قسم و حکم آن از هشتاد سال پیش (از اسناد کتابخانهی امین الشریعه) لایحه:در موضوع نزاع...وکیل محترم جهت طفره و تضییع حق...اظهار نموده که مصالحهی مزبوره که عصمت پناه آمنه باشد،حاضر شده قسم یاد نماید بر عدم اجبار...27 شوال 1345 دستور قاضی:
بعد از طلاق،قسم توجه ندارد و علاوه محمد ابراهیم مدعی اجبار بر حاج محمد حسن بوده نه بر آمنه؛و اگر محمد ابراهیم در صلح حرفی دارد،حاضر شود تا تحقیقات لازمه شود و گفتوگو خاتمه شود. حرره الاحقر-مهر:محمد حسین الحسینی
حافظ » شماره 24 (صفحه 74)
که برای مثال ممکن است وقوع یا عدم وقوع منشأتعهد(مثل معامله) یا وجود یا عدم تعهد(دین)،یا بقای یا سقوط تعهد(بازپرداخت یا عدم پرداخت دین)یا نفی علم نسبت به موضوع دعوی باشد.37قسم باید صورت جلسه شود و به امضای دادرس دادگاه و منشی دادگاه و کسی که سوگند یاد کرده و کسی که تقاضای سوگند کرده است،برسد.38
سوگند بتّی که به اصطلاح قانون مدنی،قاطع دعویست(ماده 1331 ق.م.)و حکم مستند به سوگند،قابل پژوهش و فرجام نیست (حکم تمییزی شماره 1194 مورخ 3/7/1325 شعبهی 6 دیوان کشور،دانشنامهی حقوقی،جعفر لنگرودی،4/546).
سوگند قضایی باید بعد از صدور قرار اتیان سوگند،ادا شود و در صورتی که قرار مقدماتی مذکور صادر نشده باشد،از لحاظ آیین دادرسی از درجهی اعتبار ساقط است.
سوگند باید در جلسهی دادگاه به دستور قاضی ادا شود و اگر کسی که باید سوگند بخورد به واسطهی بیماری یا عذر دیگری از حضور در دادگاه معذور باشد،قاضی باید خود یا نمایندهاش در محل مناسبی مثل بیمارستان حاضر شود(مادهی 466 آیین دادرسی مدنی).کسی که برابر قرار دادگاه قسم متوجه اوست،یا باید قسم یاد کند،یا قسم را به طرف دیگر رد کند.اگر قسم یاد نکند و رد قسم به طرف دیگر هم نکند،دادگاه به محکومیت او نسبت به ادعایی که تقاضای قسم بر آن شده است،رأی صادر خواهد کرد.(مادهی 1328 ق.م.)
سوگند تعهدی
سوگند نسبت به تعهدات آینده،در برابر سوگند قضایی که در جریان دادرسی و در جهت اثبات اظهارات مدعی یا منکر نسبت به تعهدات سابق ادا میشود،سوگند ممکن است ناظر به امور آینده و به اصطلاح«یمین العقد»باشد و آن نیز بر دو قسم است:
الف-سوگند در حقوق تعهدات
هر شخص حقیقی در حقوق خصوصی ممکن است قبول تعهدات و التزامات شخصی خود را نسبت به دیگران با سوگند به خدا مؤکد کند.امّا این گونه قسم به منطوق«و لا تجعلوا الله عرضه لا یمانکم»مکروه است و از امام صادق(ع)روایت است که:به خدا نه به راست و نه به دروغ سوگند مخورید.39به این معنی که قسم خوردن به خدا استخفاف اوست و اگر دروغ باشد،حرام و اگر راست باشد،مکرو است.با وصف کراهت،از نظر حقوقی،شخصی میتواند در حقوق تعهدات جز در موارد استثنایی،تعهد خود را به فعل یا ترک فعل به قسم موکد کند.موارد استثنا،در احادیث زیر معیّن شده است:
1-«و لا یمین لولد مع والده و لا للمملوک مع مولاه و لا للمراه مع زوجها» سوگند فرزند نسبت به پدر و سوگند نسبت به بنده از سوی مالک و سوگند نسبت به زن از سوی شوهر،بیاعتبار است.40
یعنی اگر مالک سوگند یاد کند که هیچگاه بندهیی را نمیفروشد و بعد به دلیلی بخواهد آن برده را بفروشد،برای او منعی نیست. همچنین سوگند به قطع رحم،باطل است،مثل اینکه اگر کسی سوگند یاد کند که اگر با همسرش آشتی کند یا اگر با خواهرش صحبت کند یا اگر به خانهی برادرش برود،یا اگر در عزای فلان عضو خانواده شرکت کند،همهی اموال یا فلان مال او وقف این و آن باد؛41 همچنین است اگر مردی حتا به تغلیظ و با لفظ جلاله،سوگند یاد کند که بعد از این برای خانوادهاش هیچ هدیهیی نخواهد خرید،این سوگند به همین دلیلی بیاعتبار است؛42
2-کسی که سوگند میخورد،تا مدت چهل روز حق دارد که مواردی را از موضوع تعهد خود استثنا کند.43
3-سوگند در حال تقیه،مجاز ولی خالی از اعتبار است و نقض آن موجب کفارهی یمین نمیشود.44
ب-سوگند در حقوق اداری
سوگند خوردن در حقوق اداری که از آن به«مراسم تحلیف»تعبیر میکنند،بخشی از مقررات آمرهی رسمی در حقوق اساسی و اداریست که انجام آن پیش شرط لازم برای تصدی بعضی از مناصب رسمی و مشاغل دولتی یا خدمات عمومی و یا حرفهییست. برای مثال،قبل از برقراری نظام جمهوری اسلامی در ایران،اصل 39 متمم قانون اساسی مورخ 29 شعبان 1325 ق.مقرر میداشت که:
«هیچ پادشاهی برتخت نمیتواند جلوس کند،مگر اینکه قبل از تاجگذاری در مجلس شورای ملی حاضر شود و با حضور اعضای شورای ملی و سنا و هیات وزرا به قرار ذیل قسم یاد نماید»45
تحلیف احمد شاه قاجار،رضا شاه پهلوی و محمد رضا شاه پهلوی برابر مقررات مذکور با تشریفات ویژه به عمل آمد.در نظام جمهوری اسلامی نیز برابر اصل 121 قانون اساسی 1358،رییس جمهور منتخب باید در مجلس شورای اسلامی در جلسهیی که به حضور رییس قوهی قضاییه و اعضای شورای نگهبان تشکیل میشود،به شرح متنی که در قانون اساسی مندرج است،«در پیشگاه قرآن کریم و در برابر ملت ایران»سوگند یاد کرده و متن سوگندنامه را امضا کند.46 هم چنین برای شروع به خدمت در مشاغل نمایندگی مجلس، قضاوت،عضویت هیات منصفه،پزشکی،وکالت دادگستری، کارشناسی رسمی و تعدادی دیگر از مشاغل مشابه باید مراسم تحلیف به عمل آید.47
در عرف اداری ایران،تحلیف در برابر قرآن مجید با سوگند خوردن به نام خداوند انجام میشود.برابر اصل 67 قانون اساسی 1358،نمایندگان مجلس شورای اسلامی باید در نخستین جلسهی مجلس«در برابر قرآن مجید»به«خدای قادر متعال»سوگند یاد کنند،48ولی نمایندگان اقلیتهای دینی این سوگند را با ذکر کتاب آسمانی خود یاد میکنند.49
پیش از انقلاب اسلامی 1357،نمایندگان مجلس شورای ملی، با قرآن مذهب خوشجلدی که ابو الحسن حایری زاده آن را از خاندان عبد الرضا خان یزدی ستانده و به وسیلهی ارباب کیخسرو شاهرخ نمایندهی اقلیت مذهب زرتشتیان به کتابخانهی مجلس هدیه کرده بود،مراسم تحلیف را به جای میآورند و به همین دلیل شاعری به طنز گفته است:
حائریزاده که قرآن خوانین را برد نزد کیخسرو در پارلماناش بسپرد گفت با جمع وکیلان که پی حفظ وطن
حافظ » شماره 24 (صفحه 75)
(به تصویر صفحه مراجعه شود) جوانترین قاضی دادگستری پیش از انقلاب در مراسم تحلیف در تالار تشریفات وزارت دادگستری،قرآن مجید را میبوسد.
با همین مصحف قاچاق!قسم باید خورد50
یکی از مقاطعی که موضوع سوگند خوردن و تحلیف نمایندگان مردم موجب دخالت روحانیون شیعه در سیاست شد و مبارزات سیاسی ناشی از آن منجربه انقلاب اسلامی 511357گردید،ماجرای انجمنهای ایالتی و ولایتی در سال 1341 ش بود که کابینهی اسد اللّه علم به دنبال سفر محمد رضا شاه به آمریکا در فروردین 1341 ش در مقام اصلاح قانون انتخابات،در لایحهی«انجمنهای ایالتی و ولایتی»مصوب 16 مهر 1341،همزمان با حذف شرط سوگند به «کلام اللّه مجید»از مراسم افتتاحیه انجمنها،دو شرط دیگر «مسلمان بودن و مذکر بودن رأیدهندگان و انتخابشوندگان»را نیز از مقررات مربوط به انتخابات حذف کرد و بدین گونه اولا،با حذف لزوم سوگند به قرآن و نیز حذف شرط مسلمان بودن در مقام اعطای آزادی به همهی اقلیتهای مذهبی(حتا اقلیتهای غیررسمی) برآمد و ثانیا،با حذف شرط مذکر بودن انتخاب کنندگان و انتخاب شوندگان به زنان حق رأی داد،تا آنجا که مربوط به اتیان سوگند است،مادهی 41 لایحهی مذکور مقرر میداشت که:
«پس از ایراد نطق افتتاحیه...در حالی که اعضای انجمن و عموم حضّار به احترام بهپا خاستند،یک جلد کتاب آسمانی به جلسه میآورند و در مقابل جایگاه رییس قرار میدهند و ابتدا،رییس و سپس یکیک اعضای انجمن در مقابل کتاب آسمانی قرار گرفته و پس از بوسیدن کتاب آسمانی در حالی که دست راست خود را بر روی آن قرار داده«سوگندنامه»ی ذیل را بلند قرائت و سپس ذیل آن امضا خواهند نمود:«من که در ذیل امضا میکنم،خداوند را به شهادت میطلبم و به این کتاب آسمانی«سوگند»یاد میکنم تکالیف و وظایفی را که به عنوان عضو انجمن به من رجوع شده است،باکمال راستی،درستی،جدّ و جهد انجام بدهم».52
لایحهی انجمنهای ایالتی و ولایتی،مخصوصا به علت حذف «قرآن مجید»از مراسم سوگند خوردن و جایگزین کردن«کلام اللّه مجید»با عبارت«کتاب آسمانی»- که اعم از قرآن مجید است-مورد انتقاد شدید و مخالفت جدی فقیهان و مراجع تقلید شیعه قرار گرفت و در نهایت،بر اثر پافشاری آیت اللّه خمینی،دولت در آذر 1341 تصویبنامهی خود را لغو کرد.53
همچنین برابر مادی 21 آییننامهی اجرایی قانون استخدام قضات مصوب دی 1364،هرکس که در جمهوری اسلامی به منصب قضا منصوب شود،باید چنین قسم یاد کند:
«من به عنوان قاضی در محضر قرآن کریم و در برابر ملت ایران به خدای قادر متعال سوگند یاد میکنم که به پیروی از پیامبرگرامی اسلام و ائمهی طاهرین علیهم السلام و اتمداد از ارواح طیبهی شهدای اسلام،پاسدار حق و عدالت باشم و با تکیه بر شرف انسانی خویش تعهد نمایم که همواره در کشف حقیقت و احقاق حق و اجرای عدالت و قسط اسلامی در گرفتن حق از ظالم و بازگرداندن آن به صاحبش کوشا باشم و با تلاش پیگیر در مسند قضا در تحکیم مبانی جمهوری اسلامی و حمایت از مقام رهبری،دین خود را به انقلاب اسلامی ادا نمایم».
سوگند در حقوق خانواده
چنان که پیش از این مذکور شد،سوگند در حقوق خانواده(طلاق، خلع و رجوع)از ادلهی اثبات دعوی محسوب میشود.
به علاوه در موضوع ایلاء،سوگند خوردن به نام خداوند،یکی از شروط تحقق ایلاء میباشد.54
ایلاء موردیست که مردی به قصد اضرار به همسر دائمی مدخولهی خود به نام جلاله سوگند بخورد که برای مدت 4 ماه یا برای همیشه زناشویی و آمیزش جنسی با همسر خود را ترک میکند.55
بعد از گذشتن از 4 ماه زن میتواند به حاکم شرع رجوع کند و حاکم شرع شکستن سوگند(و دادن کفاره برای شکستن سوگند)یا طلاق دادن زن الزام خواهد کرد و در صورتی که مرد بعد از چهارده ماه هیچکدام از این دو شق را به انجام نرساند،قاضی میتواند او را حبس کند و اگر شوهر ایلاء کننده باز هم سزسختی نشان داد به حکم «الحاکم ولی الممتنع»زن را مطلقه کند.56
سوگند در تاریخ سیاسی
سوگند نه تنها به صورت«قوانین حاکمه»از جهت قواعد آیین دادرسی در اسلام مرسوم بوده است،بلکه در خارج از جریان دادرسی نیز به صورت داوطلبانه در بین افراد برای تاکید قول و قرار و الزام به تعهدات خصوصی و اجتماعی و زد و بندهای سیاسی معمول بوده است که در این صورت اغلب در مقام سوگند خوردن،«قرآن»را«مهر»
حافظ » شماره 24 (صفحه 76)
میکردهاند.چنان که در طول تاریخ اکثر وزیران از عصر خوارزمشاهیان به بعد برای اثبات وفاداری خود به پادشاه سوگند میخوردهاند و مستند پادشاه برای از بین بردن وزیران اغلب همان شکستن سوگند بوده است که نمونهیی از آن فرمان جلال الدین خوارزمشاه علیه اتابک ازبک بود که قاضی عز الدین قزوینی فتوی داد که چون اتابک قسم خورده است که من به شاه غدر نکنم و اگر کنم، زنم مطلقه باشد زن اتابک را مطلقه شناختند.57
نمونهی دیگر،محاکمهی سعد الدین ساوجی به امر سلطان محمد خدا بنده است که امیران آن پادشاه این وزیر را در بغداد محاکمه کردند و گفتند که وی سوگند خویش را در وفاداری به شاه شکسته و لذا واجب القتل است.
نمونهی دیگر آن قسم خوردن قائم مقام فراهانی به نفع عباس میرزا نایب السلطنه و اولاد ذکور اوست.
باز نمونهی دیگر،ننمونهی«قسمنامه»ی مورخ 26 ذی الحجهی 1323 هـ.ق.به خط احمد قوام السلطنه است که طی آن امضا کنندگان با قسم به«کلام اللّه مجید»تعهد کردهاند که برای برانداختن عین الدوله با هم متحد و متفق و«متصل و ملتصق»باشند.58
اگرچه اصالت بعضی از این اسناد بعدها به دلایل تاریخی مورد شبهه واقع شده است.اما در انقلاب مشروطیت،این قسمنامهها به صورت«اسلحهی سرد»یعنی ابزار جنگ تبلیغاتی مورد استفاده بوده است.59
پس از استبداد صغیر،در ربیع الاول 1327 ق که حاج علی قلی خان بختیاری(سردار اسعد)برای مبارزه با محمد علی شاه قاجار از اروپا به ایران آمد،سران ایل بختیاری(به نمایندگی خسرو سردار ظفر، غلامحسین سردار محتشم،علی قلی سردار اسعد و نجف قلی صمصام السلطنه)و ایل قشقایی(به نمایندگی ابراهیم صولت الدوله سردار عشایر)قسمنامهیی دوجانبه در حمایت از مشروطیت امضا کردند که متن آن بر پشت جلد قرآن موجود،چنین است:
«این جانبان به کلام اللّه مجید،قسم یاد مینماییم و خداوند عالم و امام زمان(عج)را شاهد و گواه میگیریم که از این تاریخ به بعد با حضرت اجل آقای صولت الدوله سردار عشایر-دام اقباله العالی -یکی و متحد باشیم و با دوست ایشان دوست و با دشمن ایشان دشمن باشیم و به اتفاق ایشان در خدمت شریفهی مقدسه و مطاعهی مشروطه کامله از دولت مطابق قانون اساسی متحدا و منفقا دریغ ننمایم،مشروط بر این که حضرت اجل آقای صولت الدوله سردار عشایر هم همین قسم قسم یاد فرمایند و ظهر قرآن مجید را مهر فرموده ارسال دارند.و اللّه علی بالقول وکیل.ربیع الاول 1327. خسرو سردار ظفر ابراهیم(صولت الدوله)-غلام حسین سردار محتشم-علی قلی سردار اسعد-نجف قلی صمصام السلطنه».60
باز نمونهی دیگر قسمنامه یی به خط سید محمد صادق طباطباییست که سردار سپه وعدهیی از رجال آن زمان در 27 صفر 1342 ق(16 میزان 1302 ش)به کلام اللّه مجید قسم یاد کردهاند که با اتفاق و صمیمیت کامل در حفظ استقلال و تمامیت ایران وترقیات قشونی،سیاسی،اداری،فلاحتی،تجاری و صنعتی کشور بکوشند.
نمونهی دیگر قسمنامهییست که دکتر محمد مصدق در مقطعی که محمد رضا شاه پهلوی از جمهوری شدن ایران بیمناک بود، بر پشت قرآن مجید نوشته و امضا کرده و به دست پادشاه وقت داده بود که طی آن دکتر مصدق سوگند خورده بود که اگر مردم او را نامزد ریاست جمهوری کنند،وی به هیچ وجه آن را نخواهد پذیرفت.61
سندی دیگر نیز که به امضای مجتبی دولتآبادی،دکتر کریم سنجابی،دکتر سید علی شایگان،عبد الحمید اعظم زنگنه،محمود هودهای،اسماعیل فلاّح بردبار و جمعی دیگر از مشاهیر اواخر عصر رضا شاه و اوائل عهد محمد رضا شاه به تاریخ لیلة القدر(بیست و یکم ماه رمضان)1346 هجی قمری(1306 شمسی)رسیده است و در همین گفتارگراور میشود،شاهدی دیگر از این نوع «قسمنامه»هاست.
پینوشتها
شصت و یک پینوشت تفصیلی این مقاله در مرکز دایرة المعارف ایرانشناسی/ دفتر ماهنامهی حافظ موجود است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) قسمنامهی دوازده نفره از شصت سال پیش به امضای مجتبی دولتآبادی-دکتر سید علی شایگان-دکتر کریم سنجابی و...
کلید واژه ها : حقوق و سیاست سوگند در ایران و جهان