سلسله
مباحث علوم قرآن عهدهدار شناسایی این كتاب الهی است و به مطالعه و بررسی
ابعاد مختلف آن میپردازد. از جمله این مباحث، بحث از قَسمها و سوگندهای
قرآن كریم است كه دارای شاخهها و مسائل چندی است و شناسایی جنبههای
گونهگون آن پژوهشی همهجانبه را میطلبد.
با رهیافت به عرصه این مبحث و
دریافت معالم آن، كلید فهم بسیاری از آیات قرآن در اختیار ما قرار
میگیرد و بینشی جامعنگر در كاربرد این اسلوب در قرآن برایمان فراهم
میآید كه در پرتو آن، فزون بر فهم تفسیر بخشی از آیات این كتاب كریم،
توان پاسخگویی به پرسشهایی كه درباره اقسام قرآن قابل طرح است، ایجاد
خواهد شد.
نگارنده بر آن است كه به یاری خدا در گفتارهایی چند، نتیجه
جستوجو و درنگ خویش را عرضه دارد، گفتارهایی كه از سویی جدا و از سوی
دیگر قطعههایی از یك مجموعه است. اینك در نخستین بخش از آن، مقدمهای
برای ورود به بحث سوگند در قرآن ارائه میگردد:
پیشینهای از سوگند
پیشینه سوگند به پیش از پا نهادن انسان به پهنه این جهان خاكی بازمیگردد،
آنجا كه شیطان او را فریفته سوگند دروغ خود ساخت تا به او بباوراند كه
خیرخواه اوست:
«فوسوس لهما الشیطان لیبدی لهما ما ووری عنهما من
سوآتهما و قال ما نهاكما ربّكما عن هذه الشّجرة إلاّ أن تكونا ملكین او
تكونا من الخالدین. و قاسمهما إنّی لكما لمن النّاصحین»1(اعراف/ 21-20)
این سوگند تا پس از حیات دنیوی نیز ادامه دارد و جالب آن كه انسان اغوا
شده شیطان خود در قیامت نیز با سوگند دروغ قصد فریب دادگاه الهی را دارد و
انسان مشرك، راه نجات خود را در سوگند جستوجو میكند:
«و یوم نحشرهم
جمیعا ثمّ نقول للّذین أشركوا أین شركاءكم الذین كنتم تزعمون. ثمّ لمتكن
فتنتهم إلاّ ان قالوا و اللّه ربِّنا ما كنّا مشركین»2(انعام/ 23-22)
تصویری كه این دو آیه از وجود سوگند در مبدأ و منتهای حیات انسان و آن
جامعه كوچكی كه اعضای آن آدم، حوا و شیطان بودند، به نمایش میگذارد،
نشاندهنده آن است كه سوگند راهی مهم برای ایجاد اطمینان و جلب اعتماد
دیگران در روابط انسانی است و با واسطه قراردادن موجودی مقدس و مورد احترام
میتوان راستی و درستی گفته خویش را تأكید كرد و بر پایداری به وعدهای
كه داده میشود اطمینان بخشید.
قرآن كریم سوگندهای دیگری از گذشتههای
دور و نزدیك زندگی انسانها را نیز برای ما حكایت میكند كه گستره كاربردی
آن را نشان میدهد: آنگونه كه قرآن كریم حكایت میكند حضرت ابراهیم
علیهالسلام پدر ادیان توحیدی چنین سوگند یاد میكند:
«و تأللّه لأكیدنّ أصنامكم بعد أن تولّوا مدبرین»3(انبیاء/ 57)
پیش از ابراهیم نیز گروهی از قوم صالح، زمانی كه میخواهند با یكدیگر
همسوگند شوند كه پیامبر خدا را همراه با خانوادهاش شبانه از میان
بردارند، باز به «اللّه» قسم میخورند:
«قالوا تقاسموا باللّه لنبیّتنّه و أهله ثمّ نقولنّ لولیّه ما شهدنا مهلك أهله و إنّا لصادقون»4(نمل/ 49)
قرآن حتی از مشركان نیز حكایت میكند كه به «اللّه» سوگند یاد كردند كه
اگر نشانهای بر درستی دعوت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برایشان
بیاید، ایمان آورند:
«و أقسموا باللّه جهد أیمانهم لئن جاءتهم آیة لیؤمننّ بها»5(انعام/ 109)
از آیات كریمه یاد شده دو نكته به دست میآید:
1ـ سوگند شیوهای است كه از گذشتههای دور در میان انسانها جریان دارد و امتهای گوناگون آن را به كار میبردهاند.
از جمله اقوامی كه قسم در میان آنان شایع بوده قوم عرب است كه قرآن كریم
به زبان آنان فرود آمد. سوگند در میان اعراب اسلوبهای گوناگونی داشته است و
واژگان چندی برای آن نهادهاند. گفتاری كه یاد میشود حكایتگر این
شیوههاست و نگارنده آن پس از آن كه فراگیر بودن اسلوب سوگند در میان تمامی
انسانها را یادآور میشود، نمودهای گوناگون قسم در زبان عربی را
برمیشمرد:
«اسلوب قسم در قرآن و دیگر كتب آسمانی منحصر نیست، بلكه این
شیوه در میان تمامی افراد بشر؛ مسلمان و غیر مسلمان، در جاهلیت و در
اسلام، نزد عرب و غیر عرب، گستره دارد.
طبیعت و سرشت انسان در هر زمان
و هر مكان اقتضا میكند كه خبری كه میشنود یا وعدهای كه به وقوع
میپیوندد مورد تأكید قرار گیرد. آدمی میل دارد از كلام گویندهای كه برای
او سخن میگوید اطمینان یابد و خود نیز به شنونده خویش اطمینان بخشد و
این مسأله در میان بشر شایع است؛ خواه فرد باشد یا گروه، بویژه در امور
مهم؛ مانند پیمان میان گروهها با یكدیگر یا میان حاكم و مردم یا میان
افراد مردم، تا نسبت به یكدیگر اطمینان پیدا كرده، موافق از مخالف و دوست
از دشمن را بازشناسند.
این نیاز به تأكید و اطمینان، مردم را به ایجاد
قسم فراخواند، به صورتی كه از آن با نهادن دست راست در دست راست یكدیگر
تعبیر كردند و این كار آنگونه كه به نظر میرسد ریشه كلمه «یمین» است.
گاه این امر را با برگرفتن عطر و تقسیم آن میان یكدیگر و مالیدن بر دستشان بیان میكردند؛ چنانچه در جاهلیت مرسوم بود.
گاه با گره زدن ریسمان خود به ریسمان دیگری از همپیمانان او میشدند، تا
این كه «حبل» و ریسمان نام برای پیمان ذمّه و همجواری قرار گرفت؛ همانگونه
كه در قرآن كریم آمده است:
«إلاّ بحبل من اللّه و حبل من الناس» (آل عمران/ 112)
گاه برخی لذایذ را مانند: شرب خمر، استعمال بوی خوش و كوتاه كردن مو، بر
خود حرام میكردند تا زمانی كه به مقصود خود برسند. این نذر نیز گونهای
قسم است.
گاه بدون آن كه شرط كنند چیزی را ترك میكردند و این كار را «ألیّة» نامیدند؛ همچنان كه قرآن میگوید:
«للّذین یؤلون من نساءهم تربّص أربعة أشهر» (بقره/ 226)
سپس كاربرد این ماده گسترش یافت و «آلیتُ» به معنای أقسمت شد. گاه «لام
تأكید» را دلیل بر قسم قرار میدادند و وقتی كسی میگفت: «لأفعلَنّ» مقصودش
این بود كه «واللّه لأفعلنّ» و از اینگونه است آیه: «لأملأن جهنّم»
(اعراف/ 18)
گاه كلمه «أقسمت» را به كار میبردند و قصدشان از آن تأكید
بود. ریشه این ماده از «قَسَم الشیء و قسَّمه» به معنای قطع كردن است، و
قطع در نفی شك و شبهه و گفتار قاطعی كه میان حق و ناحق را جدا میكند به
كار میرود. گاه كلمه «حَلِف» را به كار میبردند كه معنایش برندگی و تیزی
و شبیه كلمه قسم بود. گفته میشود: «سنان حلیف»؛ یعنی شمشیر برنده و
«لسان حلیف»؛ یعنی زبان تیز.
یا گاه برای قسم خوردن و تأكید كردن از لفظ «اشهد» تعبیر میآوردند، و این كلمه در قرآن كریم در گونهای قسم آمده است:
«اذا جاءك المُنافقون قالوا نشهد إنّك لرسول اللّه و اللّه یعلم إنّك
لرسوله و اللّه یشهد إنّ المنافقین لكاذبون» (منافقون/ 1) خداوند شهادت
آنان را سوگند نامید.6
بنابراین برای قسم یك لفظ و یك شیوه وجود ندارد، بلكه اسلوبهای گوناگون و راههای متفاوت و واژگان چندی وجود دارد.»7
در زبان پارسی نیز سوگند از لفظ مركب «سَوكنتَ وَنْتَ» اوستایی به معنای
دارای گوگرد یا گوگردمند است كه تطور یافته و قسمت دوم آن: ونتَ از آخر آن
افتاده و در قسمت نخست كاف به گاف و تا به دال بدل شده است.
این امر
حكایتگر آن است كه در دوران قدیم هنگام قضاوت و داوری آب آمیخته به گوگرد
به كار میرفته است، بدینترتیب كه اینگونه آب را به متهم مینوشانیدند و
از دفع شدن یا در شكم ماندن آن بیتقصیری یا مقصر بودن او معلوم میشده
است. استعمال فعل «خوردن» با سوگند یادگار همین مفهوم است. بعدها سوگند
مفهوم اصلی خود را از دست داد و به معنای قسم عربی به كار رفت.8
بدینترتیب كلمه سوگند نمودار یكی از ورهای معمول در ایران باستان است كه
در محاكمات مشكوك كاربرد داشته است. در گذشته عمل سوگند دادن و سوگند
خوردن را كه در حضور موبدان انجام میگرفته است، وَرْ میگفتهاند. در
نوشتههای پهلوی چند نوبت سوگند مترادف وَرْ به كار رفته است وَرْ در
ایران و اُردال در اروپا انواع و اقسامی داشته است؛ مانند آن كه متهم دست
خود را مدتی در آتش نگه میداشت و یا با لباس اندوده به قیر یا موم از میان
آتش میگذشت، در صورتی بیگناه محسوب میشد كه بدو آسیب نرسد. به این نوع
وَرْگرم میگفتند، وَرْسرد نیز وجود داشته است؛ مثل آن كه دست چپ مدّعی
علیه را به پای راستش میبستند و سپس او را در آب میافكندند، در صورتی كه
بر روی آب میماند مقصّر و محكوم شناخته میشد؛ زیرا اعتقاد داشتند آب پاك
متّهم را نمیپذیرد.9
بعدها بر اثر گذشت زمان و تحوّلات و تطوّرات
تاریخی و پیشرفت زبان و ادب فارسی سوگند نیز از صورت ساده واولیه خود به
در آمد و راه دگرگونی و ترقّی پیمود و به صور و انواع گوناگون نمودار
گشت.10
به هر حال جدای از پیشینه قسم و انواعی كه در آن یاد شد، اكنون
قسم و سوگند مفهومی مشخص دارد و یك عمل گفتاری است كه البته گاه ممكن است
با اموری همچون بالا بردن دست یا نهادن آن به مورد قسم همراه باشد و در
بخشی كه پیش رو دارید به شناسایی آن خواهیم پرداخت. 2ـ سوگند به
«اللّه» به عنوان مقدسترین موجود رواج داشته است و این نشان میدهد كه
پذیرش خدای یكتا در سرآغاز دفتر زندگی انسان ثبت بود؛ از این رو الههها و
امور مقدس دیگر پدیده دومی بودند كه پا به عرصه زندگی بشر نهادند و سوگند
به آنها نیز به میان آمد. ماهیت سوگند
این
نكته روشن است كه سوگند یكی از شیوههای تأكید و استوارسازی سخن است،
همانگونه كه از دید دستور زبانی به این بعد آن نگریسته میشود. بدرالدین
زركشی در مفصلترین نوع از كتاب البرهان فی علوم القرآن كه «اسالیب القرآن و
فنونه البلیغة» نام دارد، یكی از اسلوبهای تأكید را سوگند یاد میكند و
در آغاز آن مینویسد:
«سوگند در نزد نحویان جملهای است كه با آن خبر
مورد تأكید قرار میگیرد. حتی آنها گفتار خداوند متعال: «و اللّه یشهد
إنّ المنافقین لكاذبون»(منافقون/ 1) را سوگند شمردهاند؛ گرچه در آن
اِخبار از گواهی دادن خداوند بر كذب منافقان است؛ امّا چون برای تأكید خبر
آمده، قسم نامیده شده است»11.
این بیان كه در بسیاری دیگر از كتابها
آمده است، نمیتواند بازگوكننده ماهیت و مفهوم سوگند باشد. تنها تعریفی به
ویژگی و فایده آن است كه تأكید باشد و در نزد نحویان ملاك و معیار تشخیص
سوگند قرار گرفته است.
سخن در این است كه سوگند چه عملی انجام میدهد و
چه فرایندی در آن رخ میدهد كه موجب تأكید كلام میشود و همچنان كه اموری
مانند: عهد و پیمان، شهادت و گواهی دادن، و نذر هر كدام دارای ماهیت و
وجه تمایزی هستند كه آنان را از یكدیگر جدا میكند، حقیقت سوگند چیست و
وجه تمایز آن با دیگر امور كدام است؟
این مسأله را علامه طباطبائی بخوبی تشریح كرده، در این باره مینویسد:
«سوگند آن است كه خبر یا انشا را به چیزی كه دارای شرافت و آبروست به جهت
ارج و اعتباری كه دارد پیوند داده، مقید كنیم، به گونهای كه اگر خبر درست
نباشد و در انشا، امر یا نهی امتثال نشود، كرامت و شرافت آن چیز لطمه
بخورد و باطل شود؛ مثلاً وقتی میگوییم: به جان خودم سوگند كه زید ایستاده
است، صدق این سخن را به شرافت زندگی و عمر خود پیوند دادهایم، به طوری
كه اگر خبر ما دروغ باشد، عمر ما فاقد شرافت و ارزش شده است. همچنین وقتی
به شخصی بگوییم: به جان خودم سوگندت میدهم كه این كار را برای من انجام
ده، خواهش خود را به شرافت زندگی خود گره زدهایم، به گونهای كه اگر آن
شخص این كار را انجام ندهد، شرافت زندگی و ارزش عمر ما را نادیده انگاشته
است.»12
علامه پس از ذكر این مطلب دو نكته را نتیجه میگیرد:
1ـ سوگند بالاترین درجه تأكید در سخن است.
2ـ آن چیزی كه به آن سوگند یاد میشود، باید ارجمندتر و شریفتر از آن چیزی
باشد كه به خاطر آن سوگند یاد میشود؛ زیرا معنی ندارد كه كلام با چیزی
تأكید شود كه شرافت و ارزشش پایینتر از آن است.
در برخی از كتب علوم قرآن در تعریف قسم اینگونه آمده است:
«و عرّفه العلماء: بانّه ربط النفس بالامتناع عن شیء او الاقدام علیه بمعنی معظم عند الحالف حقیقة او اعتقادا.»13
قسم آنگونه كه عالمان آن را شناساندهاند، به معنای ایجاد رابطه میان
خودداری كردن نفس از چیزی یا اقدام بر آن است با امری كه در نزد سوگند
یادكننده بزرگ است؛ خواه در واقع آن امر عظمت داشته باشد یا به اعتقاد وی
چنین باشد.
این تعریف گرچه از جهتی شبیه تعریف علاّمه است، امّا
جامعیّت آن تعریف را ندارد، چرا كه تنها شامل عقد یمین میشود كه در آن
برای انجام یا عدم ارتكاب امری در آینده سوگند یاد میشود و سوگند بر وقوع
یا عدم وقوع كاری در گذشته را دربرنمیگیرد. یمین بنا بر مفهوم یاد شده
شبیه نذر و عهد است و در فقه اسلامی در ردیف آن دو یاد میشود و در هر سه
مورد مكلّف به واسطه یكی از آنها انجام یا پرهیز از كاری را بر خود لازم
میكند. عهد میثاقی است كه انسان با خدای خود میبندد كه التزام به فعلی
داشته باشد و صورتش این است كه: «عاهدتُ اللّه یا علیّ عهد اللّه.» و
نذر آن است كه انسان در صورت حاصل شدن چیزی در آینده، كار نیكی را بر خود
واجب میكند، بدینگونه كه میگوید: «ان كان كذا فللّهِ علیّ كذا».
گاه در برخی اخبار یمین بر نذر نیز اطلاق شده است. از این رو شهید اول یمین
و عهد را از توابع نذر میشمرد.14 اما در عین حال یمین، نذر و عهد سه
مفهوم جدای از هم هستند كه گرچه در هر سه عزم و تصمیم بر انجام یا ترك چیزی
است، اما در سوگند این عزم را به شیء محترم و دارای شرافتی پیوند میدهد
و در عهد، پیمانی میان او و خداست و در نذر انجام آن را معلّق بر حصول
امری دیگر میكند و به خاطر رسیدن به هدف معینی ملتزم به انجام یا ترك
كاری میشود. ساختار سوگند
سوگند
از دو جمله تشكیل میشود كه این دو با همدیگر تركیب و همانند یك جمله
شدهاند و مكمّل یكدیگرند: جمله قسم و جمله جواب قسم. در این میان مقصود
اصلی جمله جواب است كه جمله قسم برای تأكید آن آمده است؛ به عنوان نمونه
در آیات كریمه «یس. و القرآن الحكیم. إنّك لمن المرسلین. علی صراط
مستقیم»15(یس/ 4-1) «و القرآن الحكیم» جمله قسم و «انّك لمن المرسلین علی
صراط مستقیم» جمله جواب قسم است. همینطور در آیه كریمه «لعمرك إنّهم لفی
سكرتهم یعمهون»16(حجر/ 72)، «لعمرك» قسم و «انّهم لفی سكرتهم یعمهون» جواب
آن است.
جمله قسم گاه فعلیّه است كه در این صورت در آن سه عنصر وجود
دارد: فعل قسم، مقسم به (چیزی كه به آن سوگند یاد میشود) و حرفی كه معنای
قسم را به مقسمبه پیوند میدهد؛ همانند نمونه نخست كه «القرآن الحكیم»
مقسمٌبه، «و» ادات قسم و فعل قسم كه «اُقسم» باشد نیز محذوف است.
جمله قسم اسمی همانند «لعمرك» مركب از مبتدا و خبر است كه خبر آن همیشه
محذوف است و اینگونه بوده است: «لعمرك قسمی». در این مورد مبتدا نقش مقسم
به را دارد.
در زبان عربی در سوگند از چهار ماده: قسم، حلف، ایلاء و یمین استفاده میشود و باء، واو، تاء و لام ادوات و حروف سوگند هستند.
جمله جواب قسم نیز از نظر دستور زبانی دارای ویژگیهایی است كه تفصیل آن در
آینده خواهد آمد. همچنین درباره عناصر یاد شده در جمله قسم و نیز اموری
كه شبه سوگند نام دارند و جانشین آن میشوند، به خواست خدا در آینده به
تفصیل سخن خواهیم گفت. انواع سوگندهای قرآنی
سوگند با توجه به عناصر و ویژگیهای حاكم بر آن گونههای چندی دارد و از این نظر سوگندهای قرآنی دارای انواع گوناگونی است:
الف ـ سوگندهای یاد شده در قرآن مجید به اعتبار كسی كه از او سوگند صادر
شده چند دسته است كه در یك تقسیم كلی به دو بخش سوگندهای الهی و سوگندهای
غیر الهی قابل تقسیم است. سوگندهای غیر الهی كه از غیر خداوند صادر شده
است، شامل سوگندهای انبیاء، سوگندهای ابلیس و سوگندهای كافران و منافقان
میشود. سوگندهای الهی قرآن كه در آن خود خداوند متعال قسم یاد میكند
دارای كمیّت بیشتری است و از اهمیت بالاتری نیز برخوردار است و تكیه اصلی
بحث قسم متوجّه آنهاست؛ از این رو در آثار نگاشته شده در بازه سوگند به طور
معمول به سوگندهای الهی پرداخته میشود و دیگر سوگندها مورد توجه
نگارندگان آنها نیست، بجز آثار اندكی كه به این سوگندها اشاره كردهاند؛
همانند كتاب «القسم فی اللغة و فی القرآن» از محمدمختار سلامی. ما در آینده
به خواست خدا ضمن تكیه بر سوگندهای الهی به دیگر سوگندهای قرآنی نیز
خواهیم پرداخت.
ب ـ آنچه به آن سوگند یاد شده است گاه خداوند یا یكی از
نامها و صفات اوست؛ همانند: «فو ربّك لنسألنّهم أجمعین»17(حجر/ 92) و گاه
پدیدهها و آفریدههای او همانند: فرشتگان، روز قیامت، شب و روز، آسمان،
خورشید و ماه و مانند آن كه در سورههای: صافات، قیامت، لیل، شمس و دیگر
سورههای قرآن كریم آمده است. این قسمها گاه مفرد است و به یك شیء سوگند
یاد شده و گاه متعدد، و به چندین شیء سوگند یاد شده است.
ج ـ آنچه به
خاطر آن سوگند یاد شده است نیز امور گوناگونی است؛ همانند: یگانگی خدا:
«إنّ إلهكم لواحد»18(صافّات/ 4)، حقانیت قرآن و پیامبر: «ما ضلّ صاحبكم و
ما غوی. و ما ینطق عن الهوی. إن هو إلاّ وحی یوحی»19(نجم/ 4-2)، تحقق
وعدههای الهی: «إنّما توعدون لواقع»20(مرسلات/ 7).
این امور گاه از سخن حذف میگردد؛ مانند سوگندهای آغاز سوره ق و فجر كه جواب سوگند در كلام نیامده است.
د ـ گاه جمله قسم و جواب آن هر دو ذكر میشود كه سوگند صریح یا مظهر نام
دارد؛ مانند سوگندهای آغاز سوره تین، عصر و بسیاری دیگر، و گاه تنها به
جواب اكتفا شده و خود سوگند از كلام حذف میگردد كه سوگند مضمر نام دارد؛
مانند: «لتبلونّ فی اموالكم و لتسمعنّ من الذین أوتوا الكتاب من قبلكم و من
الّذین أشركوا أذیً كثیرا»21(آل عمران/ 186)
در اینگونه موارد لام
(مانند لام لتبلونّ) دلالت میكند كه در اینجا قسمی در تقدیر است و گاه
ممكن است معنی بر قسم محذوف دلالت كند.22
ه•• ـ شماری از واژگان وجود
دارد كه در ظاهر بیانگر سوگندی نیستند، اما آثار و ویژگیهای سوگند را
دارند؛ از این رو به آنها شبه سوگند اطلاق میشود؛ مانند: «و إذ أخذ
اللّه میثاق الذین أوتوا الكتاب لتبیّنُنَّه للنّاس و لاتكتمونه»(آل
عمران/ 187)
و ـ از منظر فقهی سوگند اقسامی دارد؛ از جمله سوگند لغو،
یمین غموس، یمین عقد و مانند آن كه كتاب «جواهر الكلام» در آغاز «كتاب
أیمان» به آنها اشاره میكند.23
آنچه یاد شد و مواردی از این دست
گونههای فراوانی برای سوگند ایجاد میكنند كه برای شناخت كامل سوگندهای
قرآن و ویژگیهای آنها، لازم است مورد دقّت قرار گیرند. ما در آینده به
خواست خدا به هر كدام در جای خود خواهیم پرداخت. در بخشی كه پیش رو دارید
تنها یكی از این تقسیمات را كه جنبه مقدمیت بر بحثهای آینده دارد، با
تفصیل اندكی اشاره میكنیم. انشاء سوگند و اخبار از سوگند
الف ـ انشاء سوگند
سوگند
در اصل از انشائیّات محسوب میشود؛ یعنی قضیهای در خارج نیست كه قسم
حكایتگر وقوع یا عدم وقوع آن باشد، بلكه گویندهای كه سوگند یاد میكند با
این عمل مضمون سوگند را ایجاد میكند و درستی و استواری مطلبی را كه بر
آن سوگند یاد میكند به شرافت و ارزشمندیِ چیزی كه به آن سوگند میخورد،
پیوند میدهد.
بنابراین گرچه ممكن است متعلق قسم و مطلبی كه گوینده بر
آن سوگند یاد میكند متّصف به دروغ و نااستواری شود، امّا نفس سوگند وی
امری است كه به وجود آمده و قابل تعلّق به صدق و كذب نیست.
سوگند در
عین انشائی بودن با توجه به متعلقش دو گونه میشود: یمین اخباری و یمین
انشائی.24 در یمین اخباری قسم بر حادث شدن و وقوع امری در گذشته، حال و یا
آینده است كه سوگندخورنده برای تأكید بر آن سوگند میخورد؛ اما در یمین
انشائی قسم به انجام فعلی در آینده تعلق میگیرد كه سوگندخورنده به آن
ملتزم میشود. ب ـ اخبار از سوگند
گاه
گوینده خود سوگندی یاد نمیكند، بلكه از انجام سوگندی كه یاد شده یا یاد
میشود، خبر میدهد. بسیاری از سوگندهای قرآن كه در آن سوگندخورنده غیر از
خداوند متعال است، از این دستهاند.
اخبار از قسم چند گونه است:
1ـ حكایت صرف قسم خوردن بدون اشاره به جزئیات؛ مانند: «فیحلفون له كما یحلفون لكم»25(مجادله/ 18)
2ـ حكایت قسم خوردن همراه با اشاره به برخی جزئیات و حذف برخی دیگر؛ مانند «إذ أقسموا لیصرمنّها مصبحین»26(قلم/ 17)
در اینجا آنچه به آن قسم خورده شده حذف گردیده، امّا به آنچه برای آن سوگند آمده اشاره شده است.
3ـ حكایت معنی و نقل قول غیر مستقیم قسم؛ مانند: «و یقول الّذین آمنوا
أهؤلاء الّذین أقسموا باللّه جهد أیمانهم إنّهم لمعكم»27(مائده/ 53)
در اینجا قسم آنان با تمام جزئیّات یاد شده، امّا معنای آن حكایت شده است،
چرا كه گفته شده «انّهم لمعكم» و اگر نفس سوگند آنان حكایت میشد باید
إنّنا لمعكم گفته میشد.
4ـ حكایت لفظ و نقل قول مستقیم قسم؛ مانند: «فیقسمان باللّه إن ارتبتم لانشتری ثمنا»28(مائده/ 106)
«فیقسمان باللّه لشهادتنا أحقّ من شهادتهما»29(مائده/ 107)
در این دو آیه، خداوند فرمان به قسم میدهد و برای آن كه چگونگی قسم روشن و بدون ابهام باشد، نفس لفظ قسم بازگو میشود.
در مواردی كه حكایت سوگند با لفظ قال آمده است و قسم به عنوان مقول قول آن
واقع شده است نیز خود سوگند حكایت شده است؛ مانند حكایت این سوگند ابلیس:
«قال فبعزّتك لاغوینّهم اجمعین»30(ص/ 82)
قسمهایی را كه خداوند در آن
به پیامبرش فرمان به سوگند میدهد نیز میتوان در ردیف اخبار از سوگند
شمرد و از مصادیق قسم اخیر دانست؛ مانند: «و یستنبؤنك أحقّ هو قل إی و
ربّی»31(یونس/ 53) گستره سوگند و كتابشناسی آن
به
بحث سوگند از دیدگاهها و زاویههای چندی میتوان نگریست و سوگند در قرآن
ابعاد گوناگونی دارد كه در عین نیازمندی به تفكیك، تحقیقی جامعنگر را
میطلبد.
سوگند به عنوان اسلوبی گفتاری، از نظر ادبی ویژگیها و احكام خاص خود را دارد كه كتابهای ادبی و لغوی به آن میپردازند.
از سویی دیگر شناسایی سوگندهای قرآن كریم و پاسخ به پرسشهای پیرامون آن،
رهیافت به شناسایی بعدی از این كتاب آسمانی است كه در ذیل علوم قرآنی جای
میگیرد. بررسی آیات سوگند و پرده برداشتن از معانی و مقاصد آن نیز در زمره
تفسیر است. قسم خوردن جنبه فقهی نیز دارد و به عنوان عمل مكلف احكامی بر
آن بار میشود؛ از این رو بحث از سوگند و در مرتبه خاصتر سوگند در قرآن،
در گستره علوم ادبی بویژه نحو، علوم قرآنی، تفسیر و فقه جای میگیرد كه از
آنها با سه بعد: ادبی، قرآنی و فقهی یاد میكنیم و به توضیحی درباره هر
یك همراه با اشاره به منابعی از آن علوم كه از سوگند سخن گفتهاند،
میپردازیم: 1ـ بعد ادبی
بارزترین
جنبه ادبی سوگند جهت دستور زبانی و نحوی آن است. گرچه در نحو سرفصلی
مستقل به سوگند اختصاص نیافته است، اما به اعتبار ادوات سوگند و حروفی كه
بر آن داخل میشود در بحث از حروف مفرده و نیز در بحث اجتماع شرط و قسم و
مانند آن به طور پراكنده در شماری از كتب نحو گوشههایی از قسم مورد بحث
قرار میگیرد.
از بهترین كتابهای نحوی كه در این باره سخن گفتهاند شرح
مفصل زمخشری از موفقالدین یعیش است كه در جزء هشتم آن در بحث حروف قسم32
و در جزء نهم آن در بحث از لام جواب قسم33 و نیز در گفتار مفصلی كه
درباره قسم دارد34 به این بحث میپردازد. شرح كافیه ابن حاجب از مرحوم
رضیالدین استرآبادی به مناسبت حروف وارد بحث سوگند میشود و برخی مسائل
مربوط به آن را توضیح میدهد.35 در بحث ادات شرط نیز از اجتماع شرط و قسم
سخن میگوید.36
از دیگر كتابها همع الهوامع فی شرح جمع الجوامع از
جلالالدین سیوطی است كه در سه بحث: حروف قسم، جمله قسم و قسم غیر صریح
نكاتی از سوگند را بیان میكند.37 النحو الوافی نیز بحثهایی از سوگند را
آورده است؛ اما چندان زیاد نیست. عباس حسن در كتاب خود ویژگیهای جواب قسم و
اجتماع آن با شرط را بیان كرده است.38
برخی از آثار صبغه قرآنی ـ
نحوی داشته و به بررسی تمام یا برخی اسلوبهای نحوی و یا اسلوب قسم در قرآن
كریم پرداختهاند. كتاب ارزشمند دراسات لاسلوب القرآن، از نویسنده سختكوش
محمد عبدالخالق عبدالمنعم عضیمه از آن جمله است كه در سه بخش، به تطبیق
كامل مباحث صرفی، نحوی و حروف معانی با قرآن كریم پرداخته است. وی در
لابلای كتاب خویش به مناسبت بحث از ادوات سوگند، اجتماع شرط و قسم، و در
بحثی كه با نام «لمحات عن دراسة القسم فی القرآن الكریم» دارد نكات ارزنده
و نمونههای نابی را عرضه میدارد.39
اسلوب التوكید فی القرآن الكریم
از دكتر محمدحسین ابوالفتوح كتاب دیگری است كه به عنوان یكی از اسلوبهای
توكیدی قرآن، از سوگند سخن میگوید.40
اسالیب القسم فی اللغة العربیه
از كاظم فتحی راوی41 نیز بحثی در گستره علم نحو و تفسیر است، همینگونه
كتاب اسلوب القسم و اجتماعه مع الشرط فی رحاب القرآن الكریم نوشته علی
ابوالقاسم عون.42
سوگند در هیچ یك از علوم سهگانه بلاغت: معانی، بیان و
بدیع بنا بر تقسیم سكاكی در مفتاح العلوم و خطیب قزوینی در تلخیص المفتاح
و كتابهای بلاغی پس از آن، جای ندارد، تنها به عنوان یك مؤكّد میتواند
ارتباط كمی با علم معانی داشته باشد. اما در آثار بلاغی پیش از آن گاه
مطرح بوده است؛ مانند بدیع القرآن ابن ابیالاصبع كه آن را عنوان یكی از
حدود صد باب كتاب بدیعی خود یاد میكند. محقق این كتاب خزانة الادب ابن
حجه حموی، حسن التوسل حلبی و نهایة الارب نویری را به عنوان منابع بحث قسم
یاد میكند.43
شناسایی واژگان سوگند در دایره علم لغت داخل است و
مفهومیابی و ریشهیابی آنها و نیز تفاوت میان آنها را در فرهنگهای اصیل و
معتبر همانند العین خلیل44، معجم مقاییس اللغه ابن فارس45 و لسان العرب
ابن منظور46 میتوان جستوجو كرد. 2ـ بعد قرآنی
در بررسیهای قرآنی از دو جهت به سوگندهای به كار رفته در قرآن كریم میتوان نگریست: از نظرگاه علوم قرآنی و از جنبه تفسیری.
الف ـ علوم قرآنی
علوم قرآنی مجموعهای از مباحث است كه موضوع و محور بحث در آنها قرآن كریم
است و آن را از ابعاد گوناگون مورد مطالعه و بررسی قرار میدهد. از این
رو بحث سوگند به عنوان یكی از اسلوبهای به كار گرفته شده در این كتاب
آسمانی مورد مطالعه این رشته میباشد.
طبیعی است كه وظیفه علوم قرآن،
شناسایی سوگندهای قرآن و ویژگیهای آنها و پاسخگویی به پرسشها و ابهامات
پیرامون آن است، نه آوردن قسمهای قرآن و تفسیر آنها. از این رو سرفصلهایی
همچون: تعریف قسم وشناخت صیغههای آن، غرض از كاربرد قسم در قرآن، انواع
قسم، اموری كه خداوند به آن یا برای آن سوگند یاد میكند، ذكر و حذف جواب
سوگند و مانند آن را شامل میشود.
زركشی در كتاب البرهان فی علوم
القرآن در بحث اسالیب القرآن و فنونه البلیغه، اولین اسلوب را تأكید بیان
میكند كه 28 قسم دارد و هجدهمین مورد آن قسم است.47 سیوطی در الاتقان فی
علوم القرآن، این بحث را به طور جداگانه در نوع شصت و هفتم آورده است.48
وی در كتاب معترك الاقران خویش به عنوان یكی از وجوه اعجاز قرآن، آنچه را
از بحث سوگند در الاتقان آورده یاد میكند.49
از دیگر كتابهای علوم قرآن كه به این بحث پرداختهاند، آثار ذیل میباشند:
مباحث فی علوم القرآن، منّاع القطّان.50
التعبیر الفنی فی القرآن، بكری شیخ امین.51
هدی الفرقان فی علوم القرآن، غازی عنایت.52
دراسات فی علوم القرآن، دكتر محمدبكر اسماعیل.53
قواعد التدبّر الامثل لكتاب اللّه عزّ و جلّ، عبدالرحمان حسن حبنكه المیدانی.54
اعجاز بیانی قرآن، دكتر عایشه عبدالرحمن بنت الشاطی.55
علوم قرآنی، آیةاللّه محمدهادی معرفت56
درسهایی از علوم قرآنی، دكتر حبیباللّه طاهری57
تكنگاریها و پایاننامههای چندی نیز در این باره نگاشته شده است، كه در ذیل به آنها اشاره میشود.
امعان فی اقسام القران، عبدالحمید فراهی.58
این كتاب با وجود حجم اندك اثری ارزنده و نوآور در عرصه قسمهای قرآن است.
القسم فی اللغة و فی القرآن، محمد مختار سلامی.59
این كتاب جدید از بهترین آثاری است كه در این موضوع نگارش یافته است و به
گونهای جامع و مبسوط به جهات لغوی، و فقهی قسمهای قرآنی میپردازد.
القسم فی القرآن، دكتر حسین نصّار.60
این كتاب از سلسله آثاری است كه مؤلف درباره اعجاز قرآن مینگارد. وی قسم
را یكی از عناصر اعجاز بیانی میشمارد و در این كتاب تلاشش بر آن بوده تا
تاریخی فراگیر از اندیشههای و نگاشتههای عربی درباره اقسام قرآن ارائه
دهد. بنابراین این كتاب مجموعهای از نقل اقوال است كه بر حسب تسلسل تاریخی
اجزاء آن مرتب شده است.
ظاهرة القسم فی القرآن الكریم، علی العامر.61
در زبان فارسی نیز تا كنون دو اثر منتشر شده است:
سوگندهای قرآن از شهید ابوالقاسم رزاقی با مقدمهای از استاد جعفر سبحانی.62
پژوهشی در سوگندهای قرآن كریم از خانم مینا كمانی63 كه پایاننامه كارشناسی ارشد وی بوده است.
ب: تفسیر
تفسیر سوگندهای قرآنی با حجم قابل توجهی كه دارند بخشی از تفاسیر را به
خود اختصاص داده است و هر مفسری متناسب با ظرفیت و شیوه تفسیری خود به شرح
و تفسیر آنها پرداخته است. در این میان مجمع البیان مرحوم طبرسی، تفسیر
كبیر فخر رازی، المیزان علامه طباطبایی و التفسیر البیانی بنت الشاطی،
یادكردنی است.
گردآوری این سوگندها در كتابی مستقل و پرداختن به تفسیر
آنها، در ذیل تفسیر موضوعی جای میگیرد. كتاب التبیان فی اقسام القرآن از
ابن قیّم جوزیّه (م751 ق) را در واقع باید كتابی در حیطه تفسیر به شمار
آوریم كه در طی 151 فصل بجز صفحاتی از آغاز، به تفسیر سوگندهای خداوند
میپردازد.
ذهبی در التفسیر و المفسرون64 و همینطور امین خولی65 این كتاب را در شمار تفاسیر موضوعی یاد میكنند.
كتاب الأقسام فی القرآن الكریم از آیةاللّه جعفر سبحانی را نیز اثری در تفسیر قسمهای قرآن باید دانست.
شماری از آیات سوگند شامل بعد تشریعی آن بوده كه از آنها قوانینی درباره
سلوك و رفتار مكلف به دست میآید. تفاسیر فقهی و كتابهای آیات الاحكام منبع
خوبی برای پیگیری این آیات به شمار میآید؛ از جمله كتابهای شیعی آیات
الاحكام، كنز العرفان فی فقه القرآن از فاضل مقداد سیوری است كه در بحث
جداگانهای درباره یمین آیات فقهی آن را شرح میدهد.66 به عنوان نمونه برای
كتب آیات الاحكام اهل سنت از احكام القرآن جصّاص حنفی یاد میكنیم كه در
عین آن كه آیات فقهی قرآن را به شیوه معمول اهل سنت و بر طبق ترتیب
سورهها بحث میكند، عنوانی با نام «باب الایمان» دارد كه در آن به تفسیر
آیات آن میپردازد.67
3ـ بعد فقهی
از مسائل مطرح در فقه و حقوق اسلامی بحث یمین است. در فقه اسلامی یمین بر دو قسم است: یمین عقد و یمین قضایی.
الف یمین عقد، سوگندی است كه برای انجام و یا عدم ارتكاب امری در آینده
یاد میشود و سوگندخورنده به موجب آن نسبت به مفاد سوگند متعهد میگردد.
احكام این نوع در فقه اسلامی در بابی تحت عنوان «كتاب النذر و العهد و
الیمین» مورد بحث قرار گرفته است. بر تخلف این نوع سوگند كه به حنث تعبیر
میشود، كفاره مترتب میگردد.در زمان معاصر سوگندی كه متصدیان امور
اجتماعی، قبل از تصدی، به موجب قوانین خاصی موظف به ادا میشوند، مبنی بر
آن كه در انجام وظیفهای كه بر عهده دارند مسامحه و كوتاهی ننمایند و از
حدود حق و عدالت و قوانین تجاوز نكنند، شبیه مصادیق عقد یمین است.
ب ـ
یمین قضایی سوگندی است كه در دادگاه به عنوان یكی از ادلّه اثبات دعوی به
كار میرود و عبارت است از گواه قرار دادن خداوند در دادگاه بر وجود یا
عدم امری كه سوگند یادكننده ادعای آن را مینماید. سوگند قضایی همواره به
سود خود و به زیان دیگری است.68 این نوع سوگند در فقه در كتاب قضا بحث
میشود. این قاعهده فقهی نیز مشهور است كه «البیّنة علی المدّعی و الیمین
علی من انكر»69؛ یعنی در موارد قضایی آن كسی كه مدعی است باید بینه و گواه
بیاورد و كسی كه علیه او اقامه دعوی شده و در مقام انكار است در صورت عدم
اثبات ادعا از سوی مدّعی و درخواست وی، باید بر بیگناهی خود سوگند یاد
كند.
«قسامه»70 و «لعان»71 نیز از مسائل فقهی مربوط به قسم هستند كه در
موارد خاصی از دعاوی كیفری كاربرد دارند. بحث «ایلاء»72 نیز از مباحث
فقهی مرتبط با سوگند است.
پر واضح است كه برای دستیابی به ابعاد فقهی
قسم باید آنها را در نگاشتههای فقهی بررسی كرد كه شماری فزون دارند و
برای نمونه از تهذیب الاحكام شیخ طوسی73، شرح لمعة شهید ثانی74 و جواهر
الكلام شیخ محمدحسن نجفی75 در شیعه و از المغنی ابن قدامه76، المحلّی ابن
حزم77 و الفقه علی المذاهب الاربعة جزیری78 در اهل سنت میتوان نام برد.
الیمین و العهد و النذر نام كتابی فقهی از علامه محمدحسین فضلاللّه است
كه با استفادهای نیكو از آیات قرآن مباحث فقهی یمین را طرح میكند.
كتاب القسم فی اللغة و فی القرآن به اعتبار آن كه نگارنده آن محمد مختار
السلامی مفتی جمهوری تونس بوده است، نیمی از چهارصد و اندی صفحه آن به
مباحث فقهی ـ قرآنی اختصاص دارد. پاورقیها:
کلید واژه ها : یمین ، سوگند ، یمین تاكیدی ، یمین مناشده ، یمین عقد