یمین در لغت به معنای سوگند است[1] و در اصطلاح فقهی قسم خوردن به ذات خدا یا اسماء خاص خداوند است مثل والله بالله.[2]
ذات خدا یعنی بدون اینكه قسم به اسمی از اسماء خدا باشد عباراتی میآورد كه دلالت بر ذات خدا میكند مثل والذی نفسی بیده: قسم به آن كسی كه جانم در دست اوست.
ارتباط بین معنای لغوی و اصطلاحی
یمین در اصطلاح به همان معنی بكار رفته است كه در لغت بكار رفته است اگر چه معنای لغوی اعمّ است زیرا شامل هر سوگندی میشود در حالی كه در معنای اصطلاحی هر سوگند خوردنی صحیح نیست مثلا كسی قسم بخورد كار حرامی را انجام دهد قسمش واقع نمیشود و مخالفت با آن كفاره ندارد. بنابراین بین این دو معنا عموم و خصوص مطلق است.
جایگاه بحث یمین
در جمیع ابواب منازعات و در كتاب قضاء و شهادات و هم چنین در كتاب أیمان در مورد كسی كه چیزی را بواسطه قسم خوردن بر خود واجب یا حرام میكند از آن بحث میشود.
شرایط قسم خورنده
قسم خورنده شرایطی دارد كه بدون آنها قسم منعقد نمیشود كه عبارتند از: بلوغ، عقل، اختیار، قصد و عدم منع حاكم شرع از تصرف قسم خورنده در اموالش بخاطر سفه – ورشكستگی. بنابراین قسم بچّه، دیوانه، مجنون ادواری در حال جنونش، قسم آدم مجبور و بی هوش و شخص غضبناك كه غضبش شدید باشد و قصد را از او سلب كند منعقد نمیشود و هم چنین قسم آدمی كه ممنوع التصرف از مالش است منعقد نمیشود و قسم فرزند با جلوگیری پدر و قسم زوجه با منع زوج منعقد نمیشود، مگر اینكه كاری كه قسم بر آن خورده شده انجام واجب یا ترك حرام باشد كه در این صورت بدون اذن منعقد میشود.[3]
اقسام یمین
1- یمین تاكیدی: كه جهت تأكید و تحقیق خبر به وقوع چیزی یا عدم وقوع آن در گذشته، حال و آینده است؛ مثلا بگوید والله من بدهكار نبودم (گذشته) یا بدهكار نیستم (حال) یا زید از سفر نخواهد آمد (آینده).
2- یمین مناشده: یمینی كه همراه با سوال است و منظور از آن تحریك مسئول (سوال شونده) بر آوردن مقصود سائل است. برای تأكید سوال میآورد: مثلا میگوید ترا به خدا قسم میدهم جواب مرا بده.
3- یمین عقد: یمینی كه تعهّد و التزام است به اینكه انسان عملی انجام بدهد یا ترك كند.
احكام سه قسم
قسم اول منعقد نمیشود و اگر دروغ باشد از گناهان كبیره است و كاربرد این قسم در دادگاه است. قسم دوم هم منعقد نمیشود. كفاره و گناه نه بر قسم خورنده و نه بر مسئول (در صورتی كه مخالفت كند و مقصود سائل را نیارد) نیست. قسم سوم است كه منعقد میشود و وفاء به آن واجب و مخالفت با آن كفاره دارد.[4]
شرایط انعقاد قسم
قسمی كه در محكمه بكار میرود و به دعاوی خاتمه میدهد، مدعی قسم میخورد و دعوا ثابت میشود مثلا مدعی در مورد لوث (چیزی كه موجب ظن به صدق ادعای مدعی میشود مثلا قاتل با چاقو در كنار مقتول بوده یا صورتش خون آلود بوده) با پنجاه نفر قسم میخورد كه مثلا زید قاتل پسرش است با قسم مدّعی دعوا ثابت میشود. یا منكر قسم میخورد مثلا بگوید من به زید بدهكار نیستم دعوی خاتمه می یابد یا قسمی كه شخص بوسیله آن چیزی را بر خود واجب میكند یا كار حرامی را ترك میكند. قسم بغیر لفظ جلاله الله یا اسماء خاصه خداوند (اسمائی كه فقط مختص خداست دیگران در آن شریك نیستند) منعقد نمیشود. باید قسم خورنده بگوید والله من به زید بدهكار نیستم. یا والله اگر كار حرامی انجام دادم ده روز روزه بگیرم.[5] بنابراین اگر كسی قسم بخورد د اسم خدا را نیاورد مثلا بگوید قسم به قرآن من فلان كار را انجام ندادم یا قسم به پیامبر(ص) یا ائمه اطهار بیاورد بگوید بحق حضرت علی (ع)، قسمش منعقد نمیشود یعنی اگر مخالفت كرد كفاره ندارد و اگر در دعاوی باشد به آن ترتیب اثر نمیدهند.[6]
حكم تكلیفی یمین
اگر قسم منعقد شد وفاء به آن واجب و در صورت مخالفت عمدی كفاره دارد ولی اگر از روی جهل یا اضطرار یا اجبار با قسمش مخالفت كند كفاره واجب نمیشود.[7]
موارد یمین
در دعاوی مالیه و غیر مالیه مثل نكاح به كار میرود ولی در حدود (مثل حد زنا – لواط) قسم جایگاهی ندارد. مثلا اگر زید قسم بخورد كه عمرو به من نسبت زنا داد و عمرو هم انكار كرد بر عمر قسم متوجه نمیشود و با قسم زید برای عمرو حد ثابت نمیشود.[8]
[1] . لویس معلوف، المنجد، ج 2، ص 2247، مترجم: محمد بندریگی، ناشر: ایران، چاپ سوم 1380
[2] . شهید ثانی، الروضه البهیه، ج 1، ص 234، مصحح: مركز نشر مكتب اعلام اسلامی، ناشر: مكتب اعلام اسلامی چاپ دوم 1365
[3] . تحریر الوسیله، ج 2، ص 100، حضرت امام خمینی (ره)، نشر: موسسه نشر اسلامی (جامعه مدرسین) چاپ نهم 1424
[4] . تحریر الوسیله، ج 2، ص 98
[5] . الروضه البهیه، ج 3، ص 94
[6] . تحریر الوسیله، ج 2، ص 385 و هم چنین ص 100 همان آدرس شماره 4.
[7] . تحریر الوسیله، ج 2، ص 101 همان آدرس شماره 4.
[8] . تحریر الوسیله، ج 1-2 ص 841 و 842
کلید واژه ها : یمین ، سوگند ، یمین تاكیدی ، یمین مناشده ، یمین عقد