Certain period of time طی دوره زمانی | distinguished متمایز ، برجسته | invention to treat دعوت به معامله |
display نمایش دادن،نشان دادن،ابراز كردن، آشكاركردن،نمایش ، ظاهر كردن،جلوه دادن | important مهم ، حائز اهمیّت | treat معامله |
Shop فروشگاه ، مغازه | Customer سفارش دهنده ، مشتری | shopkeeper مغازه دار ، اداره كننده فروشگاه |
amount مبلغ ، مقدار، میزان | indication شاخص ، معیار ، نشانگر | acceptable قابل قبول ، پذیرفتنی ، قابل پذیرش |
world war جنگ جهانی | self-servise سلف سرویس ، خود یاوری ، كمك بوسیله خود | doupt تردید، شك ، شُبهه، گمان، دودلی |
apply اِعمال ، بكار بستن ، اِعمال كردن | individually یكایك ، تك تك | the Shelf قفسه |
took برادشته ، زمان گذشته فعل take به معنی برداشتن ، بردن | into داخل ،توی ، اندر ، در میان ، در ظرف ، به ، بسوی ، بطرف | LTD[1] با مسئولیت محدود، شركت با مسئولیت محدود |
the court of appeal دادگاه استیناف ،دادگاه تجدیدنظر | present ارائه دادن ، عرضه كردن | payment پرداخت |
Cash صندوق | Cashier صندوقدار ، تحویلدار | reject رد كردن ، نپذیرفتن، قبول نكردن |
Criminal case پرونده كیفری ، پرونده جزایی | defendant متهم ، مدعی علیه، مدافع | Charge متهم شدن |
offensive تهاجمی | Weapon سلاح ، اسلحه ، جنگ افزار | offensive weapon سلاح تهاجمی |
Flick تیز ، بُرنده | Knife چاقو ، كارد ، تیزی | Shop window ویترین فروشگاه |
Follow پیروی كردن از ، متابعت كردن ، دنبال كردن ، تعقیب كردن ،فهمیدن ، پیروی ، متابعت كردن | article كالا ، متاع | therefore بدین منظور ،برای این (منظور)، از اینرو، بدلیل آن،به این علّت |
guilty گناهكار ، مقصر ، بزهكار ، مجرم ، محكوم | offering for sale ایجاب برای فروش | details جزئیات، بتفصیل شرح دادن |
above فوق ، بالایی ، در بالا ، نام برده، واقع در بالا، فوق الذكر | above rule قاعده ی فوق ، دستور فوق ، حكم فوق ، مقرّره ی فوق | to take place حضور یافتن در مكانی |
illegally نامشروع ، غیر قانونی ، نا مشروع ، حرام ، غیرمجاز | Sale wild live birds فروش پرنده ی زنده ی وحشی | He had placed an advertisement in a paper در یك روزنامه آگهی كرده بود |
held حكم كرد | wording نگارش ، عبارت سازی، جملهبندی، كلمهبندی | Contrast مقایسه کردن ، هم سنجی ، مغایرت ، برابر کردن ، تباین ، مقابله ، تقابل ، کُنتراست |
Consider ملاحظه كردن، تفكر كردن | Intended نیّت داشتن ، قصد كردن | These اینها ، اینان |
decide تصمیم گرفتن | invention فراخوان | interesting جالبتوجه ، دلچسب،بامزه،دلپسند |
lowest پایین ترین ، كمترین | Send فرستاد | interesting point of law نكته قابل توجه حقوقی |
asking پرسیدن ، جویا شدن، سوال كردن | Sent فرستادن | wish خواهش كردن ، تمنّا كردن |
state بیان كردن ، اِظهار داشتن ، توضیح دادن | lowest price پایین ترین قیمت | future آینده ، آتیه |
reply پاسخ دادن | Sell فروختن ، فروش و معامله ، بفروش رفتن | machine ماشین، دستگاه |
Coin سكّه | in each case در هر كدام از پرونده ها | until تا ، تااینكه ، وقتی كه ، تا وقتیكه |
opinion
نظریه ، عقیده ، نظر ، رای ، اندیشه ، فكر ، گمان
|
similar مانند، شبیه، مطابق، همانند، مشابه، یكسان ، مُتشابه | Slot شکاف یا سوراخی که برای انداختن پول در قلک و تلفن خود کار و امثال آن تعبیه شده |
Such چنین ، یك چنین ، این قبیل ، این جور ، این طور | not certain مُبهم ،نا مطمئن | acceptance قبول ، پذیرش، قبول كردن ، پذیرفتن |
once به محض اینكه ، یكمرتبه ، یكوقتی | valid معتبر ، صحیح ، دارای اعتبار ، قانونی | other factors عوامل دیگر |
present ارائه دادن ، عرضه كردن | existence موجود بودن ، موجودیّت داشتن | neither parties هیچكدام از طرفین |
Escape فرار كردن ، گریز ، رهایی ، خلاصی ، فرار | terms عبارات | unless مگراینكه ، جز اینكه ، مگر |
both هردو ، هردوی ، این یكی وآن یكی ،نیز، هم | agree موافقت كردن،موافق بودن،متّفق بودن | equally به همان اندازه ، به یك اندازه |
moment لحظه ، دَم ، آن ، هنگام | liability بدهی | obligation وظیفه، التزام |
binding اِلزام آور | Duties تعهّدات ، تكالیف | over many years در طول سال های مُتمادی ( زیاد)، طی سنوات متعدّد |
Still هنوز، تا این لحظه، تاكنون | introduction تولید | technic روش ، شیوه، فن |
pharmaceutical داروئی ، وابسته به داروسازی ،دارو | great Britain بریتانیای كبیر ( شامل انگلیس ، اسكاتلند ، ولز و ...) | goods كالا،جنس ،دارایی ،مال ،دارایی منقول |
A contract is a an agreement between two or more parties, Who promise to give and receive something from each other ( legally known as consideration ) and intend the agreement to be legally binding. | یك قرارداد[2] هست یك توافق بین دو یا چند طرف كه تعهّد می كنند چیزی را ( كه قانوناً عِوض نامیده می شود ) داد و سِتد نمایند و قصد دارند این توافق قانوناً الزام آور باشد . | |
All contracts are agreements but there are many agreements which are not contracts. | همه ی قراردادها ( عقود ) توافق تلقّی می شوند امّا وجود دارند توافق هایی كه قرارداد نیستند[3] . | |
If a friend promised to pay for the petrol in return for a lift home from college on your motorbike, and later refused to do as promised, you would not expect to take the matter to court. | اگر یك دوست تعهّد كند[4] كه در قِبال سوار شدن بر موتورسیكلت شما از دانشگاه،هزینه ی بنزین آن را پرداخت كند و سپس از انجام آن به نحو تعهد داده شده استنكاف كند،نمی توانید توقّع داشته باشید كه موضوع در دادگاه قابلیّت طرح شدن را داشته باشد. | |
This is because there probably was no intention by you or your friend that there should be a legal relationship . | این بدین خاطر است كه احتمالاً هیچگونه قصدی مبنی بر ایجاد یك رابطه قانونی از طرف شما و دوست تان در كار نبوده است. | |
There was an agreement between you, but it was not a contract. | بین شما توافق وجود داشته اما این توافق قراردادی نبوده است. | |
As a general rule the law which governs the terms of a contract is the law where the contract is carried out. | به عنوان یك قاعده ی كلّی ، قانون حاكم بر عبارات[5] قرارداد، قانون مكانی است كه عقد در آن مُنعقد شده است . | |
The contracts ( Application Law ) Act 1990 is intended to make it easier for business within the European Community , by providing that : | قانون (حقوق قابل اِعمال) قراردادها [ مصوّب] 1990، با مقرّر داشتن اینكه : | |
a ) the parties are free to choose the law to govern the contract ؛ and | الف ) طرفین آزادند كه قانون حاكم بر قراردادها را انتخاب كنند. و | |
b ) if no choice is made , the contract will be governed by the law of the country whit which it is most closely connected. | ب ) اگر انتخابی صورت نگرفته باشد ، قرارداد مشمول قانون كشوری خواهد بود كه پیوند[6] نزدیكتری دارد؛ | |
Essentials Of a Contract | ضروریات قراردادی | |
The following elements are considered to be essential to the formation of a legally binding contract : | عناصر[7] زیر ، به عنوان ضروریات تشكیل یك قراردادِ الزام آور مدّنظر قرار گرفته اند : | |
A. Offer and Acceptance. | الف ) ایجاب و قبول. | |
B. Consideration. | ب ) عِوض. | |
C. Capacity. | ج ) اهلیّت. | |
D. Legal Relations. | د ) روابط قانونی . | |
E. Legality. | ه ) مشروعیّت. | |
F. Consensus ad idem ( agreement). | و ) هماهنگی اراده ها ( توافق ) | |
Offer | ایجاب | |
Every contract must start with an offer by one person to another. | هر قراردادی بایستی شروع شود با یك ایجاب توسّط یك شخص خطاب به دیگری. | |
An offer is a declaration by which the maker ( offeror ) intends to be legally bound by the terms stated , if accepted by the offree. | یك ایجاب، اعلامی محسوب می شود كه بوسله ی آن انشاءكننده ( ایجاب كننده ) قصد می كند در صورت [ تحقّق] قبول توسط ایجاب شونده ، قانوناً به عِبارات بیان شده متعهّد باشد. | |
I may offer to sell my car to you for £1000 and if the offer is accepted, I am legally bound by the terms of my offer. | من ممكن است به شما ایجاب كنم فروش اتومبیلم را در قِبالِ 1000پوند و اگر این ایجاب قبول گردد ، من قانوناً به عبارات ایجاب خویش متعهّدم. | |
I may not later increase the price, nor change the agreed terms. | من بعداً نه نمی توانم قیمت[8] را افزایش دهم و نه می توانم عبارت های مورد توافق را تغییر دهم. | |
The following points must be considered when making an offer. | نكات ذیل بایستی هنگام ایجاب كردن مورد توجه قرار گیرد : | |
1. It may be made to an Individual or to a Large Number of People. | 1- [ ایجاب ] توانایی آن را دارد كه بتواند خطاب به یك شخص خاص یا گروه كثیری از مردم تحقّق بپذیرد. | |
Carlill v. Carbolic Smoke Ball Co. ( 1892 ) . In an advertisement, the company promised to give £100 to anyone who purchased their smokeball remedy for influenza , and caught the illness within 14 days. | شركت Carbolic Smoke Ball در سال 1892 طیّ اعلامیه ای تعهّد نمود به اینكه هر كس كه داروی بخور آنها را برای آنفولانزا خریداری نماید و تا 14روز بعد به این بیماری دچار شود ، 100پوند پرداخت نماید. | |
To show good faith , the company deposited £1000 with a bank to meet any claims. | شركت نامبرده برای نشان دادن حُسن نیّتش مبلغ 1000پوند را برای تأمین هرگونه ادعایی ، نزد یك بانك سپرد. | |
Mrs. Carlill bought the remedy , caught influenza and claimed £100. | خانم كرلایل دارو را خریداری نمود [ اما ] به آنفولانزا دچار شد و مطالبه نمود مبلغ100پوند را. | |
The court awarded Mrs. Carlill 100 and held that : | دادگاه مبلغ100پوند را به نفع خانم كرلایل مورد رأی قرار داد و اینچنین اِصدار حكم كرد كه : | |
a ) an offer may be made to the world, it does not have to be a specific person. | الف ) یك ایجاب می تواند خطاب به تمام دنیا صورت بپذیرد و لازم نیست حتماً خطاب به شخص معیّن قرار گرفته باشد. | |
b ) although the general rule is that advertisements are not offers , that the fact that £1000 had been deposited with a bank showed it was a firm offer and legal relations were intended . | ب ) هرچند قاعده ی كلّی این است كه اعلامیّه ها ایجاب محسوب نمی شوند ، اما این حقیقت كه 1000پوند نزدیك بانك به امانت[9] گذاشته شده بود نشانگر این است كه این یك ایجاب قطعی بوده و منظور ایجاد یك رابطه حقوقی بوده است. | |
C ) communication of acceptance may be implied by the conduct of the acceptor . | ج ) ابلاغِ قبول می تواند بطور ضمنی از طریق رفتار قبول كننده[10] برداشت شود[11]. | |
Carlill is an important case and students are advised to study the different legal implications which arise later in the chapter. | [ پرونده] كرلایل مورد مهمی است و توصیه می شود به دانشجویان كه مفاهیم قانونی مختلفی را كه بعداً در این بخش مطرح خواهند شد را مطالعه نمایند . |