با تحلیل كوتاه وگذرایى كه درباره قضاى زن به عمل آمد، جریان مرجعیت وى آسانتر خواهد بود، زیرا براى محذورهاى جنبى، علاجهاى جانبى نیز وجود دارد، البته اگر محذور شرعى بدون چاره، مرجعیت زن را همراه كند، در آن حال مرجعیت مزبور ممنوع خواهد بود. یكى از مراجع گذشته چنین گفت: مرجعیت زن مایه هتك این مقام منیع است، گفتار مزبور ناشى از نشناختن هویت انسانى زن از یكسو، ومعرفى ظالمانه نظام طغیان وتعدى، از زن به عنوان كالاى غریزه و اقتصادى از سوى دیگر، و محروم نگهداشتن این قشر عظیم بزرگوار از ورود در معارف والا و منیع عقلى ونقلى از سوى سوم، و ناباورى خود، براى خود زنان از جهت چهارم و نیز برخى از علل و عوامل مستور و مشهور دیگر بوده و مىباشد.
در هر صورت سرگذشت اجماع درباره اشتراط مرد بودن مرجع تقلید همتاى سرگذشت دعوى اجماع بر اعتبار ذكورت در قاضى است.
لازم است توجه شود كه جنبه عاطفى بودن زن ذاتا مانع تعدیل قواى عقلى و فكرى او نخواهد بود و تمام بحث در صورتى است كه زن چون مرد از اعتدال عقل نظرى برخوردار بوده و جنبه خردورزى وفرزانگى معتبر در قضا ومرجعیت، مقهور عاطفه و احساس نگردد، زیرا گاهى خردورزى برخى از مردان نیز، مقهور بعضى از شؤون نفسانى او شده و جنبه فرزانگى آنها تحت پوشش دیگر جنبهاى نفسانى قرار مىگیرد، كه در این حال چنین مردى واجد شرایط قضایا مرجعیت نمىباشد. ممكن است لزوم ارتیاض و تمرین زنان براى تعدیل عواطف بیشتر از مردان باشد، لیكن اگر در پرتو تمرین، شرایط مساوى پدید آید دلیلى بر محرومیت زنان از سمتهای یاد شده به سویه نسبتبه جامعه زنان وجود ندارد.
ركن اصیل جامعه
مطالب مهمى كه حرمت آن بیش از هرگونه حقوق و مزایاى اجتماعى است آن است كه زن در عین فراگیرى علوم وفنون سودمند اسلامى، پرورش نسل آینده یعنى انسانهاى واقعى وامت اسلامى را به عهده دارد. به عبارت دیگر جامعه آینده بر زنان كنونى حق انسانى والهى دارند، مبادا ارزشهاى مادى و عادى، مقام والا و منیع مادرى را به دست نسیان بسپارند و آن را كمتر از سمتهاى دیگر وانمود كند، و خانهدارى و مدیریت داخلى خانواده كه ركن اصیل جامعه اسلامى است كمرنگ گردد، یعنى نه اعضاى خانواده مجازند مقام شامخ مادرى را تنزل دهند ونه افراد جامعه ماذونند، منزلت رفیع مدیریت داخلى خانه را سبك تلقى كنند، و نه نظام حكومتى وسیستم اداره جامعه حق دارد از بهاى لازم آن غفلتیا تغافل كند، و نه خود زنان ماذونند كه از شناخت چنین جایگاه رفیعى جاهل بوده یا تجاهل نمایند. نمونه سمو منزلت مادر و علو مرتبت زن در جریان انقلاب اسلامى و دفاع مقدس هشتساله و دوران سازندگى پس از آن همچنان مبرهن و مشهود مىباشد.
پی نوشت :كتاب زن در آینه جلال و جمال صفحه 352( نویسنده: آیة الله عبدالله جوادی آملی )
کلید واژه ها : گفتارى كوتاه در باب مرجعیت زنان