منو  

صفحه اصلیقوانیننشانی مراجع قضاییپرسش و پاسخمعرفی وکیلخدمات موسسه
اخباردرباره موسسهمطالب حقوقیمقالات حقوقی پایان‌نامهدانلود فرم
پرونده‌های حقوقیخاطرات حقوقیگالریهمکاری با ماتماس با ما
حجاب و جنبه روانی حجاب
تنظیمات متن :
      رنگ پشت متن
      سایز متن
   21

حجاب و جنبه روانی حجاب

نبودن حریم میان زن و مرد و آزادی معاشرتهای بى بند و بار هیجانها و التهابهای جنسى را فزونى می‌بخشد و تقاضای سكس را به صورت یك عطش روحی و یك خواست اشباع نشدنى درمى‏آورد. غریزه جنسى غریزه‏اى نیرومند، عمیق و «دریا صفت‏» است، هر چه بیشتر اطاعت‏شود سركش‏تر مى‏گردد، همچون آتش كه هر چه به آن بیشتر خوراك بدهند شعله‏ورتر مى‏شود. براى درك این مطلب به دو چیز باید توجه داشت:
1. تاریخ همان طورى كه از آزمندان ثروت یاد مى‏كند كه با حرص و آزى حیرت‏آور در پى گرد آوردن پول و ثروت بوده‏اند و هر چه بیشتر جمع مى‏كرده‏اند حریصتر می‌شده‌اند، همچنین از آزمندانى در زمینه مسائل جنسى یاد مى‏كند. اینها نیز به هیچ وجه از نظر حس تصرف و تملك زیبارویان در یك حدى متوقف نشده‏اند. صاحبان حرمسراها و در واقع همه كسانى كه قدرت استفاده داشته‏اند چنین بوده‏اند.
كریستن سن نویسنده كتاب ایران در زمان ساسانیان در فصل نهم كتاب خویش مى‏نویسد:
«در نقش شكار طاق بستان فقط چند تن از سه هزار زنى كه خسرو (پرویز) در حرم داشت مى‏بینیم. این شهریان هیچ گاه از این میل سیر نمى‏شد. دوشیزگان و بیوگان و زنان صاحب اولاد را در هر جا نشان مى‏دادند به حرم خود مى‏آورد. هر زمان كه میل تجدید حرم مى‏كرد نامه‏اى چند به فرمانروایان اطراف مى‏فرستاد و در آن وصف زن كامل عیار را درج مى‏كرد. پس عمال او هر جا زنى را با وصف نامه مناسب مى‏دیدند به خدمت مى‏بردند.» از این گونه جریانها در تاریخ قدیم بسیار مى‏توان یافت.در جدید این جریانها به شكل حرمسرا نیست، به شكل دیگر است، با این تفاوت كه در جدید لزومى ندارد كسى به اندازه خسرو پرویز و هارون الرشید امكانات داشته باشد.در جدید به بركت تجدد فرنگى، براى مردى كه یك صد هزارم پرویز و هارون امكانات داشته باشد میسر است كه به اندازه آنها از جنس زن بهره‏كشى كند.
2.هیچ فكر كرده‏اید كه حس «تغزل‏» در بشر چه حسى است؟ قسمتى از ادبیات جهان عشق و غزل است. در این بخش از ادبیات، مرد، محبوب و معشوق خود را ستایش مى‏كند، به پیشگاه او نیاز مى‏برد، او را بزرگ و خود را كوچك جلوه مى‏دهد، خود را نیازمند كوچكترین عنایت او مى‏داند، مدعى مى‏شود كه محبوب و معشوق «صد ملك جان به نیم نظر مى‏تواند بخرد، پس چرا در این معامله تقصیر مى‏كند» ، از فراق او دردمندانه مى‏نالد. این چیست؟ چرا بشر در مورد سایر نیازهاى خود چنین نمى‏كند؟ آیا تاكنون دیده‏اید كه یك آدم پول پرست‏براى پول، یك آدم جاه پرست‏براى جاه و مقام غزلسرایى كند؟ ! آیا تاكنون كسى براى نان غزلسرایى كرده است؟ چرا هر كسى از شعر و غزل دیگرى خوشش مى‏آید؟ چرا همه از دیوان حافظ اینقدر لذت مى‏برند؟ آیا جز این است كه همه كس آن را با زبان یك غریزه عمیق كه سراپاى وجودش را گرفته است منطبق مى‏بیند؟ چقدر اشتباه مى‏كنند كسانى كه مى‏گویند یگانه عامل اساسى فعالیتهاى بشر عامل اقتصاد است!!
بشر براى عشقهاى جنسى خود موسیقى خاصى دارد، همچنانكه براى معنویات نیز موسیقى خاص دارد، در صورتى كه براى حاجتهاى صرفا مادى از قبیل آب و نان موسیقى ندارد.
من نمى‏خواهم ادعا كنم كه تمام عشقها جنسى است و هم هرگز نمى‏گویم كه حافظ و سعدى و سایر غزلسرایان صرفا از زبان غریزه جنسى سخن گفته‏اند.این مبحث، مبحث دیگرى است كه جداگانه باید بحث‏شود.
ولى قدر مسلم این است كه بسیارى از عشقها و غزلها عشق و غزل‏هایى است كه مرد براى زن داشته است. همین قدر كافى است كه بدانیم توجه مرد به زن از نوع توجه به نان و آب نیست كه با سیر شدن شكم اقناع شود، بلكه یا به صورت حرص و آز و تنوع پرستى درمى‏آید و یا به صورت عشق و غزل. ما بعدا در این باره بحث‏خواهیم كرد كه در چه شرایطى حالت‏حرص و آز جنسى تقویت مى‏شود و در چه شرایطى شكل عشق و غزل پیدا مى‏كند و رنگ معنوى به خود مى‏گیرد.
به هر حال اسلام به قدرت شگرف این غریزه آتشین توجه كامل كرده است. روایات زیادی درباره خطرناك بودن «نگاه‏» ، خطرناك بودن خلوت با زن، و بالاخره خطرناك بودن غریزه‌ای كه مرد و زن را به یكدیگر پیوند می‌دهد وارد شده است.
اسلام تدابیرى براى تعدیل و رام كردن این غریزه اندیشیده است و در این زمینه، هم براى زنان و هم براى مردان تكلیف معین كرده است.یك وظیفه مشترك كه براى زن و مرد هر دو مقرر فرموده مربوط به نگاه كردن است:
قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم...قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن .
خلاصه این دستور این است كه زن و مرد نباید به یكدیگر خیره شوند، نباید چشم چرانى كنند، نباید نگاههاى مملو از شهوت به یكدیگر بدوزند، نباید به قصد لذت بردن به یكدیگر نگاه كنند.یك وظیفه هم خاص زنان مقرر فرموده است و آن این است كه بدن خود را از مردان بیگانه پوشیده دارند و در اجتماع به جلوه‏گرى و دلربایى نپردازند، به هیچ وجه و هیچ صورت و با هیچ شكل و رنگ و بهانه‏اى كارى نكنند كه موجبات تحریك مردان بیگانه را فراهم كنند.
روح بشر فوق العاده تحریك پذیر است.اشتباه است كه گمان كنیم تحریك پذیرى روح بشر محدود به حد خاصى است و از آن پس آرام مى‏گیرد.
همان طور كه بشر - اعم از مرد و زن - در ناحیه ثروت و مقام از تصاحب ثروت و از تملك جاه و مقام سیر نمى‏شود و اشباع نمى‏گردد، در ناحیه جنسى نیز چنین است.
هیچ مردى از تصاحب زیبارویان و هیچ زنى از متوجه كردن مردان و تصاحب قلب آنان و بالاخره هیچ دلى از هوس سیر نمى‏شود.
و از طرفى تقاضاى نامحدود خواه ناخواه انجام ناشدنى است و همیشه مقرون ست‏به نوعى احساس محرومیت. دست نیافتن به آرزوها به نوبه خود منجر به اختلالات روحى و بیماریهاى روانى مى‏گردد.
چرا در دنیاى غرب اینهمه بیمارى روانى زیاد شده است؟ علتش آزادى اخلاقى جنسى و تحریكات فراوان سكسى است كه به وسیله جراید و مجلات و سینماها و تئاترها و محافل و مجالس رسمى و غیر رسمى و حتى خیابانها و كوچه‏ها انجام مى‏شود.
اما علت اینكه در اسلام دستور پوشش اختصاص به زنان یافته است این است كه میل به خودنمایى و خودآرایى مخصوص زنان است.از نظر تصاحب قلبها و دلها مرد شكار است و زن شكارچى، همچنانكه از نظر تصاحب جسم و تن، زن شكار است و مرد شكارچى. میل زن به خودآرایى از این نوع حس شكارچیگرى او ناشى مى‏شود. در هیچ جاى دنیا سابقه ندارد كه مردان لباسهاى بدن نما و آرایشهاى تحریك كننده به كار برند. این زن است كه به حكم طبیعت‏خاص خود مى‏خواهد دلبرى كند و مرد را دلباخته و در دام علاقه به خود اسیر سازد. لهذا انحراف تبرج و برهنگى از انحرافهاى مخصوص زنان است و دستور پوشش هم براى آنان مقرر گردیده است.
پی نوشت :كتاب مجموعه آثار جلد 19 صفحه 434 (نویسنده: استاد شهید مرتضى مطهری) 

کلید واژه ها : حجاب و جنبه روانی حجاب