منو  

صفحه اصلیقوانیننشانی مراجع قضاییپرسش و پاسخمعرفی وکیلخدمات موسسه
اخباردرباره موسسهمطالب حقوقیمقالات حقوقی پایان‌نامهدانلود فرم
پرونده‌های حقوقیخاطرات حقوقیگالریهمکاری با ماتماس با ما
جزوه متوق حقوقی 1(درس 21تا 25)
تنظیمات متن :
      رنگ پشت متن
      سایز متن
   21
درس بیست و یك        Lesson Twenty-One
بررسی كلمه
1. الحاق (adhesion): حالت الحاق به چیزی؛ توافق به پیوستن؛ الحاق
الف. در قراردادهای الحاقی مصرف كننده از شروط قطعی قرارداد بی‌اطلاع است.
ب. هیچ انتخاب واقعی در قبول یا رد شروط یك قرارداد الحاقی وجود ندارد.
ج. قراردادهای دارای شكل استاندارد كه توسط طرف دارای قدرت چانه‌زنی بیشتر تحمیل می‌شوند، قراردادهای الحاقی نامیده می‌شوند.
2. منعقد كردن، به نتیجه رسیدن (conclude): به توافق رسیدن؛ منعقد ساختن؛ توافقی را رسما و قطعا ترتیب دادن و تثبیت كردن.
الف. قرارداد زمانی منعقد می‌شود كه طرف ایجاب،  ایجاب را قبول نماید. ب. ایران با چین یك توافق تجاری جدید منعقد كرده است.
ج. معامله‌ی جدیدی بین طرفین انجام شده است.
3. مصرف‌كننده (consumer): كسی كه از كالا یا خدمات استفاده می‌كند.
الف. مصرف‌كنندگان تشویق به شكایت از كالاهای معیوب می‌شوند.
ب. ما برای بهبود كالاهایمان نیاز به بازخورد بیشتری از سوی مصرف‌كنندگان داریم.
ج. مصرف‌كنندگان باید توسط قانون حمایت شوند.
4. شركت، گروه تجاری (corporation): گروهی از افراد كه بعنوان یك واحد یكپارچه با شخصیت حقوقی مستقل فعالیت می‌كنند؛ شركت.
الف. این بنگاه  با یك شركت آمریكایی دارای روابط می‌باشد.
ب. این شركت توسط یك شركت بزرگ خریداری شده است.
ج. شركتهای كوچك باید با شركتهای بزرگ چندملیتی رقابت كنند.
5. تاجر، سوداگر (dealer): تاجر؛ بازرگان؛ كسی كه خرید و فروش می‌كند.
الف. تجار افرادی هستند كه از فروش اشیاء پول بدست می‌آورند.
ب. تاجر ممكن است فردی باشد كه اشیاء غیرقانونی یا مسروقه خرید و فروش می‌كند.
ج. برای خرید یك ماشین دست دوم باید یك تاجر ماشینهای مستعمَل را ببینی.
6. استثنا كردن، جلوگیری كردن (exclude): كسی یا چیزی را بیرون نگه داشتن؛ شامل نكردن؛ جلوگیری كردن.
الف. زنان همچنان غالبا از منصب‌های قدرت كنار هستند.
ب. براساس ماده‌ی 6، طرفین می‌توانند اِعمال كنوانسیون بیع وین را استثنا كنند.
ج. پرداخت جریمه به متضرر، از هرگونه ادعای خسارت ممانعت بعمل می‌آورد.
7. معافیت،بخشودگی (exemption): عمل معاف ساختن یا از قلم انداختن؛ حالت معاف بودن؛ مصونیت.
الف. بخشودگی مالیاتی در این كشور فقط نسبت به كارگران اعمال می‌شود.
ب. یك دادگاه بین‌المللی باید مستقل بوده و بدین منظور نباید هیچگونه مصونیتی از صلاحیت وی وجود داشته باشد.
ج. به هدیه‌های كه به موسسات خیریه و آموزشی داده می‌شود، عموما بخشودگی مالیاتی تعلق می‌گیرد.
8. تعهد (obligation): تكلیف حقوقی؛ تعهد یا قانونی كه شخص را به انجام كاری ملزم می‌كند.
الف. هیچ تعهدی به پرداخت در قبال كالایی كه سفارش داده نشده است،‌ وجود ندارد.
ب. تعهدات قراردادی طرفین ممكن است صریح یا ضمنی باشند.
ج. طرف قرارداد باید تعهداتش را ایفا نماید.
9. تاجر (trader): شخصی كه تجارت می‌كند؛ بازرگان؛ صاحب‌حرفه.
الف. هیچ تاجری نباید با یك صغیر وارد رابطه‌ی تجاری شود.
ب. یك تاجر چینی تعهد كرد در ایران سرمایه‌گذاری كند.
ج. او بزرگترین تاجر این منطقه است.
10. حمل و نقل، ترابری (transportation): عمل ترابری؛ فرایند باربری.
الف. قواعد تجاری  سال 2000، اتاق بازرگانی بین‌المللی، نسبت به كلیه‌ی اشكال حمل و نقل كالا قابل اعمال است.
ب. قانون اخذ خسارات منجمله هزینه‌ی بازرسی، ترابری و نظایر آن را اجازه می‌دهد.
ج. ترابری عبارتست از انتقال اشخاص یا اموال از مكانی به مكان دیگر.
شروط استثنا                        Exclusion Clauses
کاملا برای تجار رایج است که مسئولیت {خود} را در قبال عیب کالا یا در قبال خسارات وارده به مصرف کننده یا به اموال مصرف کننده استثنا کنند. چنین مواردی تحت عنوان شروط استثنا (یا شروط معافیت) شناخته می شوند. تعیین اینکه آیا یک شرط استثنا بخشی از قرارداد می باشد یا نه حائز اهمیت ویژه‌ای است چرا که {این امر} می‌تواند به معنای تفاوت بین جبران خسارات و ابدا عدم جبران خسارات باشد. علی‌الاصول، وقتی یک سند امضا شده مشتمل بر شرط استثنا می‌باشد، مصرف کننده ملزم به آن می‌باشد. با این وجود، برخی تعهدات مهم در قبال مصرف کننده وجود دارد که بر عهده‌ی فروشنده قرار می گیرد؛ این تعهدات را قانون در ضمن قراردادهای مصرف کننده بیان داشته و قابل استثنا نمی‌باشند. جاییکه هیچ سند امضا شده‌ای وجود نداشته باشد، شرط استثنا قابل اجرا نخواهد بود مگر اینکه تاجر بتواند اثبات کند که قبل از انعقاد قرارداد، اقدامات متعارف برای جلب توجه مصرف کننده صورت گرفته است.
شروط استثنا غالبا در قراردادهای الحاقی درج می‌شوند. این قراردادها حوزه‌ی گسترده‌ای از حیات اقتصادی است که در آنها طرفین قراردادها آنچنان در موقعیت نابرابر معاملاتی می‌باشند که مذاکراه‌ی واقعی بسیار اندکی صورت می گیرد. این قراردادها بعنوان قراردادهای الحاقی شناخته می‌شوند. نمونه‌های شناخته شده‌ی قراردادهای الحاقی، قراردادهای حمل و نقل یا خدمات است که با ناوگانهای حمل و نقل عمومی منعقد می‌شوند و قراردادهای شرکتهای بزرگ با تامین کنندگان، فروشندگان و مشتریان.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. عمل یك شرط استثنا  چیست؟
It excludes liability of the trader for defects in goods or for damages done to the consumer to the consumer s property.
2. در كدام نوع قراردادها، شرط استثنا از همه بیشتر یافت می‌شود؟
Exclusion clauses are often included in adhesion contracts.
3. قرارداد الحاقی چیست؟
They are contracts which their parties have such unequal bargaining positions that little true negotiation takes place.
4. چرا اطلاع از وجود یك شرط استثنا در قرارداد اهمیت دارد؟
It is particularly important to determine whether an exemption clause forms part of the contract, as it may mean the difference between the recovery of the damages and no recovery at all.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
Exemption (3)        adhesion (6)    excludes (2)    traders (1)
Corporations (9)    concluded (8)    consumer (4)    dealer (10)
Transportation (7)    obligations (5)
1. بازار ارز خارجی یك جایگاه فیزیكی نیست كه آنجا تجار برای مبادله‌ی ارز گرد هم آیند.
2. شرطی كه مسئولیت یك طرف {قرارداد} را برای عدم ایفای تعهد، محدود و یا استثنا می‌سازد، اگر بدان منظور كاملا ناعادلانه باشد، قابل استناد نمی‌باشد.
3. در بسیاری از كشورها، قانون، برخی شروط استثنا را در معاملات مصرفی اجازه نمی‌دهد.
4. محصولاتی كه معمولا برای استفاده یا مصرف خصوصی عرضه می‌شوند، كالاهای مصرفی نامیده می‌شوند.
5. هر یك از طرفین باید هزینه‌های مربوط به ایفای تعهدات خود را به عهده بگیرد.
6. ویژگی متمایز كننده‌ی قراردادهای الحاقی این است كه طرف ضعیف‌تر راجع به شروط قرارداد، هیچ {حق} انتخاب حقیقی ندارد.
7. هر بلای طبیعی چنانچه بر بكارگیری تمام شیوه‌های حمل و نقل و ارتباط، تاثیر بگذارد، صرفا یك حادثه‌ی فورس ماژور است.
8. قرارداد منعقد خواهد شد اگر طرفین قصد الزام حقوقی داشته باشند و به توافق لازم برسند.
9. بسیاری از شركتهای كوچك توسط شركتهای بزرگ مغلوب می‌شوند.
10. در مقایسه با یك خرده‌فروش كه كالاها را در مقیاس كم می‌فروشد، یك بازرگان محصولات میعنی را در مقیاس زیاد می‌فروشد.     درس بیست و دو        Lesson Twenty-Two
بررسی كلمه
1. قاطع، سرنوشت‌ساز (decisive): قدرت یا كیفیت تعیین‌كنندگی داشتن؛ خاتمه‌دادن به یك مشاجره.
الف. این حزب در انتخابات به پیروزی قاطع رسید.
ب. او یك پاسخ قاطع ارایه كرد.
ج. شرط حل و فصل اختلاف، الزاما در تعیین قانون صالح {و حاكم} بر قرارداد تعیین‌كننده نیست.
2. افراط‌آمیز، گزاف (extravagant): خارج از چارچوب متعارف؛ ورای آنچه معقول، معمول یا لازم است.
الف. اگر اثبات شود كه مبلغ مورد توافق از لحاظ مقدار گزاف است، می‌تواند اثر منفی بر مبلغ داشته باشد.
ب. طرف قرارداد وظیفه دارد با اظهارات افراطی یا غیرموجه، طرف دیگر را منحرف نسازد.
ج. ثمن قرارداد در مقایسه با مبیع مزبور، بیش از حد است.
3. واقعی، عینی، حقیقی (genuine): درست یا حقیقی؛ معتبر؛ غیرجعلی.
الف. این میز یك عتیقه‌ی حقیقی نیست.
ب. با بررسی‌های بیشتر، احراز شد كه امضا واقعی نبوده است.
ج. هر دلیل عینی قبل از اینكه بعنوان مستند پذیرفته شود، باید اثبات شود كه هم وارد بوده و هم كاملا غیرجعلی.
4. تضمین، ضمانت (guarantee): چیزی را با قطعیت تعهد كردن؛ موافقت با پرداخت هزینه‌های تعمیر ناشی از عیب موجود در كالایی كه خریداری شده یا كاری كه انجام گرفته است.
الف. فروشنده تضمین كرد كه {كالا را} ظرف یك هفته تحویل دهد.
ب. این محصول بمدت یك‌سال در برابر عیب فنی یا طرز كار ناقص، ضمانت دارد.
ج. ما ضمانت می‌كنیم كالا بدون خسارت تحویل خواهد شد.
5. آیین‌نامه، دستورالعمل (guideline): یك قاعده‌ی كلی، دستورالعمل، یا راهنمایی؛ هر گونه پیشنهاد، قاعده، یا دستورالعملی كه راهنمایی كند.
الف. آیین‌نامه‌ی خاصی راجع به قانون جدید مالیات منتشر می‌شود.
ب. این آیین‌نامه‌ها، قدرتِ قانون را ندارند.
ج. قبل از امضای بیمه‌نامه، شما باید آیین‌نامه‌ی مربوطه را قرائت كنید.
6. آسیب، خسارت (loss): رنج یا كاستی ناشی از از دست دادن چیزی؛ خسارات؛ صدمه.
الف. او باید در برابر كلیه‌ی خسارات ناشی از حوادث طبیعی بیمه شود.
ب. او صدمه دید و خسارات معتنابهی به درآمدش وارد شد.
ج. بخاطر از دست دادن درآمد پس از تصادف، به نفعش 1000 دلار رای غرامت صادر شد.
7. مجازات، جریمه (penalty): مجازاتِ نقض قانون یا قرارداد؛ مبلغ قابل پرداخت توسط متعهد به هنگام نقض قرارداد.
الف. در قرارداد، شرط جریمه گنجانده شده است.
ب. این شرط یك {شرط} جریمه محسوب نمی‌شود؛ چراكه براستی در صددِ برآوردِ خساراتِ واقعیِ ناشی از نقض می‌باشد.
ج. اگر مقرر شود كه مبلغ {مندرج در قرارداد، بعنوان}، جریمه می‌باشد؛ چنین شرطی از سوی دادگاه نادیده گرفته خواهد شد.
8. ارایه دادن، اثبات كردن (represent): اثبات كردن؛ تشكیل دادن؛ ارایه دادن.
الف. وكیل به دادگاه اثبات كرد كه خوانده از لحاظ روانی ثبات نداشته است.
ب. این تغییرات تهدیدی برای امنیت بین‌المللی محسوب می‌شود.
ج. این قانون جدید، بیانگر سالها تحقیق است.
9. متحمل شدن، رنج بردن، درد كشیدن (suffer): احساس درد یا ناراحتی كردن؛ چیز نامطلوبی را تجربه كردن.
الف. كشور از سوء مدیریت رنج می‌برد.
ب. شركت در {دوران} ركود، خسارات هنگفتی متحمل شد.
ج. او در اثر نقض قرارداد خسارات سنگینی متحمل شد.
10. تهدید (threat): اخطار از قصد كسی برای آسیب رساندن؛ خطر احتمالی.
الف. در اثر ترس از تهدید او، معامله را منعقد كرد.
ب. تروریسم تهدیدی برای كل كشور مطرح است.
ج. تهدید جنگ همچنان وجود دارد.
قیود جریمه                        Penalty Clauses
طرفین قرارداد غالبا بر مبلغی پول توافق می‌كنند كه اگر هر یك از آنها قرارداد را نقض كنند، پرداخت شود. اگر مبلغ مورد توافق بیانگر برآورد حقیقی چیزی باشد كه بتواند خسارت وارده در اثر نقض قرارداد محسوب شود، در این صورت دادگاه‌ها الزام به پرداخت خواهند كرد. اگر خسارت واقعی بیش از مبلغ مورد توافق باشد، طرف متضرر باید از میزان خسارات واقعی كه از مبلغ از پیش تخمین زده شده متجاوز است، صرفنظر كند. از سوی دیگر، اگر میزان خسارت كمتر از مبلغ توافقی باشد، ناقض قرارداد همچنان مكلف به پرداخت مبلغ توافقی خواهد بود.
جایی كه مبلغ توافقی به منظور تضمین قرارداد شكل تهدید (جریمه) به خود بگیرد، دادگاه‌ها به شخص متضرر از نقض، اجازه نخواهند داد بیش از خسارات واقعی را دریافت كند.
اینكه آیا یك مبلغ خاص، جریمه هست یا نه، بستگی به قصد طرفین داشته و دادگاه‌ها دستورالعمل‌های ذیل را مقرر داشته‌اند:
عبارات بكاررفته در قرارداد توسط طرفین، حرف آخر را نمی‌زند. بعنوان مثال اگر طرفین مبلغی را كه باید در صورت نقض قرارداد پرداخت شود، بعنوان خسارات واقعی از پیش‌برآورده شده توصیف كنند (یا عباراتی بدین منظور) و با توجه به تمام شرایط و اوضاع و احوال برای دادگاه مشخص شود كه مبلغ مزبور واقعا یك جریمه می‌باشد، در این صورت، دادگاه توجهی به عبارات بكار گرفته شده نخواهد كرد.
اگر مبلغ مزبور در مقایسه با بیشترین خساراتی كه می‌تواند ناشی از نقض باشد، افراطی باشد، جریمه تلقی خواهد شد.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. در قراردادها، اگر خسارات، بیش از مقدار از پیش توافق شده باشد آیا دادگاه‌ها الزام به پرداخت غرامت كامل خواهند كرد؟
If the actual loss is more than the amount agreed, the party suffering the loss must forgo the amount by which the actual loss exceeds the pre-estimate and the courts will not enforce full compensation for such contracts.
2. اگر خسارت كمتر از مقدار از پیش توافق شده باشد، چه اتفاقی می‌افتد؟
If the amount of the loss is less than the amount agreed, the party in breach of the contract will still have to pay the agreed amount.
3. اگر مبلغ مورد توافق، به شكل جریمه باشد، در این صورت چه رخ می‌دهد؟
Where the agreed amount takes the form of the penalty, the courts will not allow the person suffering the breach to recover more than the actual loss.
4. چگونه می‌توانیم بگوییم كه یك مبلغ، جریمه هست یا نه؟
Whether a sum is a penalty depends on what the parties intended and for this purpose, the expression used in the contract by the parties is not decisive.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
Extravagant (10)    decisive (9)    penalty (1)    losses (4)
Guidelines (8)        suffered (5)    genuine (2)    threat (7)
Guarantee (6)        represent (3)
1. جریمه، مبلغی است تعیین شده در قرارداد كه در صورت نقض قرارداد قابل پرداخت می‌باشد، اما برآورد واقعی از خسارات احتمالی محسوب نمی‌شود.
2. اگر این مبلغ، خساراتِ واقعی از قبل برآورد شده تشخیص داده شود، در صورت نقض قرارداد قابل دریافت خواهد بود.
3. قرارداد تعهدی است كه بواسطه‌ی الزام قانونی به اعمال خاصی _معمولا الفاظ_ اطلاق می‌شود كه معمولا همراه و بیانگر قصد معین می‌باشد.
4. طرفی كه مذاكره می‌كند یا با سوء نیت مذاكرات را {بطور ناگهانی} قطع می‌كند، مسئول {پرداخت} خسارات وارده به طرف دیگر می‌باشد.
5. خسارات {ناشی} از نقض قرارداد شامل  عدم‌النفع وارده به طرف دیگر در نتیجه‌ی نقض {نیز} می‌شود.
6. شوهر می‌تواند از همسر خود بخواهد وامی را برای خودش یا برای شركتش ضمانت كند.
7. طرف قرارداد می‌تواند زمانی كه بواسطه‌ی تهدیدِ غیرموجهِ طرفِ دیگر، به انعقاد قرارداد كشانده شده باشد، قرارداد را فسخ نماید.
8. دستورالعمل جدیدی برای قیمت‌گذاری و تولید توسط دولت صادر می‌شود.
9. هرچند امنیت اجتماعی و اقتصادی برای حفظ آزادی اهمیت دارد، اما الزاما شرایط مادی سرنوشت‌ساز نیستند.
10. اگر مقرر شود كه مبلغ مورد توافق، میزان افراط‌آمیزی بوده است به منظور تهدید طرف برای عدم نقض قرارداد، {آن مبلغ} مورد ملاحظه قرار نخواهد گرفت.   درس بیست و سه        Lesson Twenty-Three
بررسی كلمه
1.  كبیر، بزرگسال (adult): بالغ؛ كبیر؛ بالغ به لحاظ ذهنی و عاطفی؛ دارای سن كافی برای رای دادن، ازدواج كردن و غیره.
الف. كسی كه به سن قانونی كِبَر رسیده باشد، بالغ محسوب می‌شود.
ب. در ایران، زنی كه به سن 9 سالگی رسیده باشد، بالغ محسوب می‌شود.
ج. در ایالات متحده، تقریبا سی و هشت میلیون {انسان} بالغ در معرض سوء استفاده قرار گرفته‌اند.
2. تایید كردن، تنفیذ كردن (affirm): تصویب كردن؛ رسما یا قطعا درستی یا صحت چیزی را اعلام كردن.
الف. این قرارداد باید توسط صغیر به محض رسیدن به 18 سال تنفیذ شود.
ب. او اذعان كرد كه حقیقت را خواهد گفت.
ج. طرف اغوا شده بین فسخ یا تنفیذ قرارداد، حق انتخاب دارد.
3. مجوز، پذیرش (approval): قبول یا موافقت با یك پیشنهاد، طرح، تقاضا، و غیره.
الف. برای واردات خودرو، شخص باید مجوز دولت را اخذ كند.
ب. این طرح جهت تایید باید نزد كمیته ارسال شود.
ج. من نمی‌توانم با این برنامه بدون تایید رییسم موافقت كنم.
4. قراردادی (contractual): مربوط به قرارداد یا مندرج در قرارداد.
الف. شركت قرارداد را بموجب حق قراردادی بر فسخ، اقدام به فسخ كرد.
ب. قیمت یا هر شرط قراردادی دیگر می‌تواند توسط شخص ثالث تعیین شود.
ج. دعوت به مناقصه می‌تواند تعهدات قراردادی ایجاد كند.
5. نكول كردن، انكار كردن (deny): اعلامِ نادرستی كردن؛ بیان اینكه {چیزی} غیرصحیح است.
الف. دولت دخالتش را در هواپیماربایی انكار می‌كند.
ب. شركت هر گونه تخلف و آگاهی از جرم را انكار می‌كند.
ج. كودكان، فاقد اهلیت كامل برای انعقاد قرارداد هستند.
6. صغیر (minor): كودك؛ شخص زیر سن مسئولیت كامل حقوقی.
الف. در بسیاری از كشورها، شخص پس از رسیدن به سن 18 سال دیگر صغیر محسوب نمی‌شود.
ب. صغار اهلیت محدودی برای {انعقاد} قرارداد دارند.
ج. این حقیقت صِرف كه قرارداد به نفع صغیر می‌باشد، آنرا علیه او قابل اجرا نمی‌سازد.
7. ضروریات، ملزومات (necessaries): خوراك، پوشاك، و غیره كه مورد احتیاج افراد تحت تكفل و فاقد اهلیت می‌باشد؛ اشیاء مورد نیاز.
الف. صغار می‌توانند قرارداد خرید ضروریات ببندند.
ب. مایحتاج، كالاهایی هستند كه در زمان فروش و تحویل، مناسب با شرایط زندگی صغیر باشند.
ج. صغار قادر به انعقاد قرارداد نمی‌باشند مگر برای ضروریات.
8. منع كردن (prohibit): از انجام كاری منع ساختن.
الف. در اینجا بدون اجازه پارك كردن ممنوع است.
ب. فروش الكل در ایران منع شده است.
ج. استعمال مواد مخدر همچنان در سراسر جهان یك عمل ممنوع محسوب می‌شود.
9. شرط، نیاز (requirement): ضرورت؛ چیز لازم.
الف. همه بازدیدكنندگان خارجی واجد شرایط قانونی برای ورود نیستند.
ب. این محصولات برای برآورده ساختن نیازهای نظامی كافی نمی‌باشند.
ج. او نتوانست شرایط قانونی داشتن گواهینامه‌ی رانندگی را تامین كند.
10. فراهم ساختن، تامین كردن (supply): فراهم كردن؛ اعطا كردن؛ در دسترس قرار دادن.
الف. دولتهای خارجی برای شورشیان سلاح تامین می‌كنند.
ب. این شركت سامانه‌های مطبوع‌كننده‌ی هوای اتومبیل  عرضه می‌كند.
ج. عرضه‌ی سیگار به جوانان ممنوع است.
صغار (1)                                Minors (1)
چه كسی می‌تواند قرارداد منعقد كند؟ اصولا، هر شخصی می‌تواند قرارداد منعقد سازد اما گاهی اوقات قانون از برخی گروه‌ها حمایت بعمل می‌آورد. جاییكه شخص فاقد اهلیت كامل قراردادی باشد، هدف اصولا حمایت است نه ممنوعیت؛ و مشكل در اجرای قرارداد معمولا توسط طرفی كه دارای اهلیت كامل قراردادی می‌باشد، تجربه می‌شود. با اینكه اشخاص بالغ می‌توانند با استثنائات خاصی قرارداد منعقد كنند، اما قانون شخص زیر 18 سال را (صغیر) دارای اهلیت برای انجام آن محسوب نكرده است. اصولا، {انعقاد} قرارداد با صغیر قابل اجرا علیه او نیست هر چند صغیر می‌تواند قرارداد را علیه طرف دیگر به اجرا  دربیاورد. اگر صغیر قراردادی را پس از هجده ساله شدن تنفیذ نماید،‌ قرارداد قابل اجرا می‌شود اما تنفیذ باید كتبی باشد و توسط شخص به امضا برسد. اگر صغیر بخواهد قراردادی منعقد سازد، والدین یا قیم او یا طرف دیگر {قرارداد} می‌توانند جهت تنفیذ شروط قرارداد، به دادگاه دادخواست بدهند. قرارداد در صورت تنفیذ، همان آثاری را دارد كه اگر صغیر، بالغ می‌بود.
قراردادهایی كه توسط صغیر منعقده شده و قابل اجرا می‌باشند عبارتند از:
1. قراردادهای تامین ضروریات، تا حدی كه صغیر باید مبلغ متعارفی برای مایحتاج بپردازد. قانون ضروریات را كالاها یا خدماتی معرفی می‌كند كه برای وضعیت فرد جهت زندگی و شرایط حقیقی شخص در زمان انعقاد قرارداد ضروری می‌باشند.
2. قراردادهای خدمات، جاییكه خدمات مزبور برای صغیر دارای منفعت آموزشی یا پرورشی باشد.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. چگونه صغیر می‌تواند قرارداد منعقد كند؟
The law does not consider that a person under eighteen (a minor) has the capacity to enter into contracts. However, if a minor wants to enter into a contract, his/her parent or guardian or the other party can apply to a court for approval of the terms of the contract.
2. چگونه صغیر می‌تواند قرارداد را به اجرا درآورد؟
Generally, a contract with a minor cannot be enforced against the minor although the minor can enforce the contract against the other party.
3. ضروریات چیست؟
The statute defines necessaries as goods or services necessary to the person s conditions for life and to the person s actual requirements at the time of the contract.
4. آیا ارایه‌ی {خدمات} آموزشی می‌تواند ضروریات محسوب شود؟
No, they cannot be necessary but they can be enforceable because they have instructional or educational benefit to the minor.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
Requirement (10)    approval     (7)    supply (8)    adult (4)
Contractual (2)    affirmed (6)    minor (9)    deny (1)
Necessaries (5)    prohibited (3)
1. سكوت ممكن است رضایت به یك قرارداد محسوب شود جاییكه اوضاع و احوال موجد تكلیف به نكول یك رابطه‌ی قراردادی باشد كه در غیر اینصورت فرض بر وجود آن خواهد بود.
2. ازلحاظ سنتی، توافقات غیررسمی و خانوادگی حتی با وجود تعهد، قراردادی تلقی نمی‌شوند.
3. نكاح بین اقربای نزدیك توسط قانون ممنوع می‌باشد.
4. بالغ كسی است كه به سن قانونی كِبَر رسیده باشد.
5. قراردادهای تامین ضروریات، بر صغیر و همچنین بر طرف بالغ الزام‌آور است.
6. در صورتیكه قرارداد تنفیذ شود، حق فسخ قرارداد از بین می‌رود.
7. این توافق‌نامه مشروط به صدور مجوز لازم و تایید دولت است.
8. بطور كل، قراردادهای تامین كالا از طریق ساخت و تولید، قراردادهای بیع تلقی می‌شوند.
9. هرچند صغیر اهلیت قراردادی محدودی دارد، اما او باید قیمت معمول ضروریات فروخته شده و تسلیم شده به خود را بپردازد.
10. طرفین در انعقاد قرارداد و تعیین مفاد آن، آزادند مشروط به {رعایت} شرط حسن نیت و معامله‌ی منصفانه و قواعد آمره.   درس بیست و چهار        Lesson Twenty-Four
بررسی كلمه
1. كسب كردن (acquire): بدست آوردن؛ كسب كردن؛ خریدن یا اكتساب كردن.
الف. شركت دقیقا پنج درصد دیگر از سهام را تصاحب كرد.
ب. شخص ثالث ممكن است منفعتی را از قرارداد  منعقده توسط طرفین، بدست آورد.
ج. محصول فاقد حمایت‌های خدماتی لازم ممكن است سریعا شهرت نامطلوبی پیدا  كند.
2. سن بلوغ (majority): سنی كه شخص در آن از لحاظ حقوقی یك فرد بالغ كامل محسوب می‌شود.
الف. سن بلوغ در بریتانیا از 21 به 18 كاهش یافت.
ب. سن بلوغ در ایران در مقایسه با سایر كشورها پایین است.
ج. نفوذ والدین بر طفل ممكن است شدید باشد و حتی می‌تواند پس از سن بلوغ نیز ادامه یابد.
3. به نیابت از، از طرف (on behalf of): به نمایندگی از؛ به خاطرِ.
الف. وكیل اختیار دارد به نیابت از موكل خود با شخص ثالث قرارداد بیع كالا منعقد نماید.
ب. ولی قانونی باید به نیابت از كودك اقدام نماید.
ج. یك وكیل می‌تواند به نیابت از موكل، قرارداد ببندد.
4. شراكت (partnership): حرفه‌ای با دو یا چند مالك؛ حالت شریك بودن در شغل.
الف. آنها تصمیم بر توقف شراكت گرفتند.
ب. شركا مجتمعا و منفردا در قبال دیون شركت مسئول هستند.
ج. هر شریكی در قبال دیون شركت به میزان كل دارایی‌اش مسئولیت دارد.
5. تصویب كردن (ratify): تایید كردن؛ تصدیق كردن؛ رسما قرارداد یا معاهده‌ای را اعتبار بخشیدن.
الف. معمولا، معاهده برای اینكه الزام‌آور باشد، باید به تصویب برسد.
ب. سران دوازده دولت اروپایی برای تصویب معاهده تشكیل جلسه خواهند داد.
ج. شخص می‌تواند معاملات اجازه نشده‌ی قبلی را كه به نیابت از او صورت گرفته، تنفیذ نماید.
6. مبری كردن (relieve): كسی را از تكلیف یا كاری معاف كردن.
الف. اثر تعذر  این است كه طرفین از تعهدات قراردادی مبری شده و بنابراین چیزی برای اجرا وجود نخواهد داشت.
ب. دادگاه تجدیدنظر تشكیل شد تا بار سنگین پرونده‌های تجدیدنظر در دیوان عالی را كاهش دهد.
ج. گاهی، متضرر مستحق {دریافت} غرامت می‌باشد، ولی از ایفای تعهد مبری نمی‌شود.
7. توافق، حل و فصل (settlement): توافق رسمی؛ شروطی كه براساس آن پول یا مال به كسی داده می‌شود.
الف. قبل از جشن ازدواج، توافق بر نكاح مورد اتفاق نظر قرار گرفته است.
ب. مذاكره‌كنندگان در حال جستجوی حل و فصل مسالمت‌آمیز {اختلاف} می‌باشند.
ج. پس از مذاكرات طولانی، توافق حاصل شد.
8. سهم (share): هر یك از اجزای مساوی كه سرمایه‌ی یك شركت بر آنها قسمت می‌شود و برای دارنده {ی آن جزء} بر بخشی از منافع حق ایجاد می‌كند.
الف. او در یك شركت الكترونیك 500 سهم خرید.
ب. شركت دقیقا پنج درصد دیگر از سهام را تصاحب كرد.
ج. بانك ملی امروزه معاملات بورس و سهام انجام می‌دهد.
9. انتقال دادن، تبدیل شدن (transfer): تصرف مالی یا حق معینی را به كس دیگر واگذار كردن.
الف. او مالكیت زمین را به برادرش انتقال داد.
ب. این مغازه اخیرا تبدیل به شركت شده است.
ج. من بالاخره با انتقال خانه به دولت موافقت كردم.
10. انصراف دادن، صرف‌نظر كردن (withdraw): چیزی مثل یك تعهد، پیشنهاد، اظهاریه و غیره را پس گرفتن.
الف. خریدار در صورت تمایل، حق قراردادی برای كناره‌گیری از قرارداد دارد.
ب. ایجاب پس گرفته خواهد شد مگر اینكه قرارداد بلافاصله به امضا برسد.
ج. طرفین می‌توانند در صورت عدم امكان حصول توافق در خصوص مسایل مهم،  {برای خود} حق كناره‌گیری {از قرارداد} قایل باشند.
صغار (2)                            Minors (2)
چه كسی می‌تواند قرارداد منعقد كند؟ صغیر می‌تواند قراردادی را منعقد كند كه از طریق آن منفعتی با ماهیت مستمر بدست بیاورد. چنین قراردادهایی توسط صغیر، طی {دوران} صِغَرِ و ظرف زمان متعارفی پس از رسیدن وی به سن بلوغ امكان‌پذیر می‌باشد. قرارداد مزبور الزام‌آور می‌باشد تا زمانیكه صغیر آن را فسخ (ابطال) نماید. اگر صغیر قرارداد را قبل از سن بلوغ فسخ نماید، می‌تواند از فسخ خود ظرف زمان متعارفی پس از آن، برگردد. اگر آ»را فسخ كند، از هر گونه تعهدی در آینده مبری خواهد شد.
پولی كه توسط صغیر قبل از فسخ پرداخت شده است، قابل استرداد از طرف دیگر نمی‌باشد. با این وجود، اگر مالی كه بموجب قراردادی كه بعدا توسط صغیر فسخ شده است انتقال یافته باشد، خود صغیر و یا به نیابت از او می‌توان به دادگاه جهت دستور استرداد مال طبق شروطی كه دادگاه عادلانه تشخیص دهد، دادخواست تقدیم كرد.
از این نوع قراردادهای قابل ابطال، چهار مورد وجود دارد: (1) قراردادهای راجع به زمین؛ (2) خرید سهام در شركت؛ (3) موافقت‌نامه‌های شراكت؛ (4) توافق نكاح. به استثنای قراردادهایی كه برای {تامین} ضروریات منعقد شده‌اند، كلیه‌ی قراردادهای منعقده توسط صغیر غیرقابل اجرا تلقی می‌شوند: صغیر ملزم نیست (هر چند او می‌تواند قرارداد را پس از سن بلوغ تنفیذ كند) ولی طرف دیگر ملزم است. اگر صغیر بخواهد ملزم شود، باید قرارداد را ظرف مدت معقولی پس از سن بلوغ تنفیذ نماید. همین كه قرارداد تنفیذ شد، قوت قانونی یافته، له و علیه صغیر پیشین، قابل اجرا خواهد بود.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. صغیر چگونه می‌تواند قراردادی را باطل كند؟
He/she can void a contract during his/her minority and within a reasonable time after attaining his majority.
2. اگر صغیر قراردادی را فسخ كند، چه اتفاقی می‌افتد؟
If he/she rescinds the contract before his/her majority, he/she may withdraw his/her rescission within a reasonable time. If he/she rescinds it, he/she is relieved of any further obligations.
3. كدام نوع از قراردادهایی كه صغیر در آن‌ها مداخله دارد، ممكن است ابطال شوند؟
There are four catergories of these voidable contracts: (1) contracts concerning land, (2) purchase of shares in a company, (3) partnership agreements, (4) marriage settlement.
4. اگر صغیر هنگام رسیدن به بلوغ، قراردادی را تنفیذ كند، در اینصورت قرارداد مزبور علیه چه كسی قابل اجرا خواهد بود؟
Once ratified the contract is valid and is enforceable both by and against the ex-minor.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
On behalf of (5)    relieved (3)    ratified (9)    majority (10)
Partnership (7)    acquire (1)    transfer (4)    shares (6)
Settlement (8)    withdrawn (2)
1. شخصی كه طرف قرارداد نیست، ممكن است براساس اعتبار آن قرارداد، حقوقی بدست آورد.
2. یك ایجاب، حتی اگر لازم‌الاجرا باشد، ممكن است فسخ شود، البته در صورتیكه قبلا یا همزمان با ایجاب، {عملِ) فسخ به {اطلاع} موجَب برسد.
3. اگر قراردادی غیرقابل اجرا اعلام شود، هر دو طرف {آن} از اجرای بعدی آن معاف خواهند شد.
4. فروشنده باید كالا را تسلیم و مالكیت بر كالا را به خریدار منتقل نماید.
5. قرارداد معیار، قراردادی است كه تمام یا قسمتی از شروط آن، از قبل، توسط و یا از طرفِ شخص ارایه‌كننده‌ی {آن} كالا یا خدمات تعیین شده است.
6. كنوانسیون بیع وین در خصوص بیع سهام اعمال نمی‌شود.
7. برخلاف یك شركت دارای شخصیت حقوقی،  {عقد} شركت، فی‌نفسه دارای شخصیت حقوقی نیست.
8. هدف از عقد ازدواج این است كه برای یكی از …………………………………
9. معاهدات تنها زمانی كه توسط دولت‌ها به تصویب برسند، برای آن‌ها الزام‌آور می‌باشد.
10. سن بلوغ در {حقوق} كامن‌لا 21 سال بود، اما توسط قانون اصلاح قانون خانواده مصوب 1969 به 18 سال كاهش یافت.   درس بیست و پنج        Lesson Twenty-Five
بررسی كلمه
1. تسلیم كردن، تحویل دادن (deliver): تسلیم كردن؛ در تصرف یا كنترل {شخص} دیگر قرار دادن.
الف. فروشنده بموجب قرارداد ملزم به تسلیم كالا در موعد {مقرر} می‌باشد.
ب. شما باید كالا را آنگونه كه قرارداد اقتضا دارد، تسلیم نمایید.
ج. فروشنده تعهد كرد ماشین را تا {روز} جمعه تسلیم نماید.
2. معلول، ناتوان جسمی (disabled): معلول؛ ناتوان در استفاده از جسم یا ذهن به نحو مناسب به علت بیماری، آسیب، و غیره.
الف. یك كودك معلول بطور تصادفی در صندلی چرخ‌دار كشته شد.
ب. تامین  كافی برای دانش‌آموزان معلول وجود ندارد.
ج. یك كودك معلول ذهنی یا جسمی باید از یك زندگی كامل و آبرومندانه بهره‌مند باشد.
3. فاقد اهلیت (incapable): فاقد اهلیت، توانایی، یا شرایط لازم؛ غیرصالح؛ ناتوان از انجام كاری.
الف. اشخاص مختل‌المشاعر فاقد اهلیت برای انعقاد قرارداد می‌باشند.
ب. صغیر برای انعقاد قرارداد، فاقد اهلیت فرض می‌شود.
ج. اگر شخص آنقدر ناتوان باشد كه نداند چه انجام می‌دهد، فاقد اهلیت {انعقاد} قرارداد می‌باشد.
4. مجنون (insane): غیرعاقل؛ دیوانه؛ بیمار روانی؛ مختل‌المشاعر.
الف. جنون او تایید و به بیمارستان روانی فرستاده شد.
ب. هر انسانی فرض بر این است كه عاقل است تا زمانی كه جنون او ثابت شود.
ج. جاییكه یك طرف {قرارداد} مجنون است، با او بعنوان عاقل رفتار می‌شود مگر اینكه اثبات شود طرف دیگر از مساله‌ی جنون مطلع بوده است.
5. مسئول (liable): مسئول توسط قانون؛ ملزم و متعهد از لحاظ قانونی؛ پاسخگو.
الف. شما در قبال هر گونه خسارت وارده مسئول خواهید بود.
ب. گفته شده شخصی كه قرارداد را نقض می‌كند، در قبال آن پاسخگو و مسئول می‌باشد.
ج. طرف {قرارداد}‌برای مذاكره مختار است و مسئول عدم رسیدن به توافق محسوب نمی‌شود.
6. عاقل، هوشیار (lucid): سالم؛ روشن‌فكر؛ دارای قابلیت درك و فهم؛ قابل درك آسان.
الف. قراردادهایی كه توسط شخص مجنون در دوران هوشیاری انعقاد یافته، قابل اجرا می‌باشد.
ب. این فرد، سخنرانی مردمی است كه مباحثش را به شیوه‌ای قابل فهم بیان می‌كند.
ج. او به گونه‌ای واضح، حق {انعقاد} قرارداد را بعنوان یكی از آزادی‌های بنیادین مدنی توصیف كرد.
7. ذهنی، روانی (mentally): در ذهن؛ مربوط به ذهن.
الف. این شخص بیمار روانی است و نمی‌تواند مسئول اقدمات خود تلقی شود.
ب. وكیل اظهار كرد كه خوانده به لحاظ روانی بی‌ثبات بوده است.
ج. در برخی كشورها اشخاص مختل‌المشاعر نمی‌توانند رای بدهند.
8. قیمت، ثمن (price): مقداری پول كه در قبال آن چیزی می‌تواند خریده یا فروخته شود.
الف. عوضی كه در قبال خرید چیزی پرداخت می‌شود ثمن نام دارد.
ب. او خانه را به قیمت خوبی فروخت.
ج. قیمت انواع مختلف اتومبیل در حال كاهش است.
9. لغو كردن، كنار زدن (set aside): به كنار نهادن؛ لغو كردن؛ بیان كردن اینكه یك قرارداد، تصمیم، حكم، و غیره از لحاظ قانونی معتبر نیست.
الف. موافقت‌نامه توسط صغیر بعد از بلوغ ملغی شد.
ب. رای دادگاه، از سوی دادگاه تجدید نظر لغو شد.
ج. قانون به طرفِ اشتباهی، اجازه می‌دهد توافق‌نامه را فسخ كند.
10. باطل، بی‌اعتبار (void): فاقد اثر قانونی؛ غیر معتبر یا غیرقانونی.
الف. قرارداد كان‌لم‌یكن و باطل اعلام شد.
ب. یك قرارداد ممكن است بخاطر ملاحظات اخلاقی باطل باشد.
ج. تمایز بین واژگان «باطل» و «قابل ابطال» در حقوق قراردادها غالبا یك تفاوت كاربردی مهم است.
معلولین ذهنی یا بیماران روانی
Mentally Disabled or Mentally Ill Persons
قرارداد منعقده توسط معلول ذهنی یا بیمار روانی الزام‌آور است مگر اینكه شخص مزبور اقدام به لغو آن نماید. برای اینكه قرارداد لغو شود باید اثبات شود كه شخص مزبور از درك ماهیت قرارداد عاجز بوده و اینكه طرف دیگر، از معلولیت ذهنی یابیماری روانی وی مطلع بوده و یا باید مطلع می‌بوده است.
اگر شخصی كه در اثر مواد مخدر یا الكل موقتا فاقد شعور است، قراردادی منعقد نماید، علیه خودش الزام‌آور است مگر اینكه وی در زمان ایجاد تعهد، از درك ماهیت قرارداد عاجز بوده و طرف دیگر از عدم صلاحیت وی مطلع بوده یا باید مطلع می‌بوده است.
بعنوان یك قاعده‌ی كلی، اگر قراردادی طی زمان هوشیاری {یعنی} زمانی كه شخص قادر به درك آن می‌باشد، انعقاد یافته باشد، الزام‌آور خواهد بود حتی اگر طرف دیگر از معلولیت ذهنی یا بیماری روانی شخص مطلع بوده باشد. آندسته از قراردادهایی كه در حالت عدم سلامت روانی {شخص} بیمار انعقاد یافته، طی دوران سلامت، قابل تنفیذ می‌باشند. یك بیمار ذهنی كه اموال وی تحت نظارت دادگاه می‌باشد، حق انعقاد قرارداد ندارد و هر قراردادی كه بدین مقصود انعقاد یافته باشد، باطل است.
یك معلول ذهنی یا بیمار روانی مسئول پرداخت قیمت متعارف كالاهای فروخته شده‌ی تسلیمی می‌باشد؛ البته در صورتیكه بتوان كالاهای مزبور را انصافا بعنوان ضروریات تلقی كرد.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. چگونه شخص دارای بیماری روانی می‌تواند قراردادی را لغو نماید؟
To have the contract set aside it must be shown that the mentally disabled person was incapable of understanding the nature of the contract and that the other party knew, or ought to have known, of the person’s mental disability or mental illness.
2. اگر به شخصی اطلاق مجنون شود ولی در زمان انعقاد قرارداد سلامت روانی داشته باشد، می‌توان او را ملزم دانست؟
As a general rule, if the contract was made during a lucid period when the person was able to understand it, it will be binding even though the other party knew of the person’s mental diasability or mental illness.
3. اگر اموال شخص دارای معلولیت ذهنی تحت نظارت دادگاه باشد، می‌تواند در ارتباط با آن {اموال} قرارداد منعقد سازد؟
A mental patient whose property is under the control of the court may not make a contract and any contracts purported to be so made are void.
4. آیا معلول ذهنی در قبال خرید ضروریات، ملزم به پرداخت می‌باشد؟
A mentally disabled or mentally person is liable to pay a reasonable price for goods sold and delivered if the goods can fairly be regarded ad necessaries.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
incapable (4)        disabled (2)    insane (5)    lucid (6)   
set aside (3)        deliver (10)    price (9)        void (7)
mentally (1)        liable (8)       
1. اهلیت به حمایت از كودكان و افرادی كه ممكن است به لحاظ روانی بیمار باشند مربوط می‌شود.
2. حق كودكان معلول بر مراقبت خاص از سوی بسیاری از كشورها مورد پذیرش واقع شده است.
3. اگر طرفین در خصوص وقایع مشتركا به اشتباه بیافتند، قرارداد قابل لغو خواهد بود.
4. قانون همیشه در زمانی مبرهن باشد كه شخص از حفظ منافع خود ناتوان است {از وی} حمایت می‌كند.
5. قرارداد منعقده توسط شخص مجنون معتبر است، مگر اینكه طرف دیگر مطلع باشد از اینكه وی قادر به درك ماهیت قرارداد نبوده است.
6. خوانده آنقدر منطقی بود تا وكلای خود را در اقداماتشان جهت ارایه‌ی دفاعیه‌ای متقن یاری كند.
7. قرارداد باطل قراردادی است كه هیچگاه وجود یا اثر قانونی نداشته و به هیچ نحو قابل تنفیذ نمی‌باشد.
8. طرف قرارداد اگر اثبات كند كه قصور در نتیجه یك مانع خارج از كنترلش بوده در قبال عدم ایفای هیچ یك از تعهداتش مسئول نیست.
9. خریدار باید قیمت كالا را پرداخته و آن را طبق قرارداد تسلیم نماید.
10. فروشنده باید كالا را تسلیم و مالكیت آن را طبق قرارداد انتقال دهد. 

کلید واژه ها : جزوه متوق حقوقی 1(درس 21تا 25)