منو  

صفحه اصلیقوانیننشانی مراجع قضاییپرسش و پاسخمعرفی وکیلخدمات موسسه
اخباردرباره موسسهمطالب حقوقیمقالات حقوقی پایان‌نامهدانلود فرم
پرونده‌های حقوقیخاطرات حقوقیگالریهمکاری با ماتماس با ما
جزوه متوق حقوقی 1(درس 1تا10)
تنظیمات متن :
      رنگ پشت متن
      سایز متن
   21

درس یك        Lesson One
بررسی كلمه
1. ویژگی، خصوصیت(characteristic): هر خصوصیت ممیزه؛ ویژگی یا كیفیت خاص
الف. چه ویژگی‌هایی حقوق مدنی را از حقوق عرفی (كامن‌لا) متمایز می‌سازد؟
ب. جهانی‌سازی نباید بعنوان ویژگیِ غالبِ نظامِ بین‌المللیِ فعلی، تلقی گردد.
ج. وكلای انگلیسی واجد برخی از خصوصیات وكلای تحصیل‌كرده و وكلای تجربی می‌باشند.
2. تمدن(civilization): جامعه‌ی پیشرفته و سازمان‌یافته؛ جامعه، فرهنگ آن و شیوه‌ی زیست آن در یك زمان
الف. واژه‌ی «تمدن» كاربرد وسیعی دارد اما معنای واحد و معینی ندارد.
ب. آیا مفهوم آزادی در ذات تمدن غرب نهفته است؟
ج. لیبرالیسم، بنیان تمدن غرب است.
3. حقوق مدنی (civil law): نظام حقوقیِ رایج در كشورهای قاره‌ی اروپا كه مبتنی بر حقوق رم می‌باشد.
الف. حقوق مدنی، نظام حقوقی متمایز از حقوق عرفی می‌باشد.
ب. حقوق مدنی واژه‌ای است كه در مقابل حقوق عمومی نیز بكار می‌رود.
ج. حقوق مدنی برخلاف حقوق عرفی، در قالبِ نوعی حقوقِ نوشته اجرا می‌شود.
4. تشكیل مستعمره دادن (colonize): برقراری مستعمره در یك منطقه؛ به مستعمره تبدیل كردن
الف. هندوستان توسط بریتانیای كبیر استعمار می‌شد.
ب. كشورهای غربی، بسیاری از بخشهای آفریقا را استعمار كردند.
ج. هم چین و هم كره، توسط ژاپن استعمار می‌شدند.
5. حقوق عرفی (common law): نظامی حقوقی برآمده از عرفها و آرای صادره از سوی قضات
الف. حقوق عرفی را، نخستین مهاجران انگلیسی به آمریكا آوردند.
ب. مستعمره‌نشین‌های انگلیس، حقوق عرفیِ انگلستان را در استرالیا و كانادا برقرار كردند.
ج. گفته می‌شود حقوق عرفی، حقوق وضع شده توسط قاضی است.
6. معاصر (contemporary): جدید؛ در حال حاضر موجود؛ متعلق به زمان واحد
الف. فرایند تبدیل جوامع سنتی به دنیای تكنولوژی معاصر، به مدرنیته معروف است.
ب. كفایت نمی‌كند كه دانشجویان حقوق فقط از تفسیرهای معاصرِ متون حقوقی اطلاع داشته باشند.
ج. آموزش حقوق معاصر، تقریبا بر مهارت واحد استدلال حقوقی تمركز دارد.
7. پدیدار شدن (emerge): به منصه‌ی ظهور رسیدن؛ ظاهر شدن
الف. چند حقیقت جدید راجع به جرم نمایان شد.
ب. معلوم شد كه نخست وزیر رشوه گرفته بود.
ج. در طول تحقیقات، هیچ مدرك جدیدی آشكار نشد.
8. اثر گذاشتن، نفوذ (influence): نیرو یا قدرتی كه در چیز دیگر یا كس دیگر اثر می‌گذارد یا تغییر ایجاد می‌كند؛ تحت تاثیر قرار دادن
الف. بسیاری از كشورها هنوز تحت نفوذ قدرتهای بزرگ هستند.
ب. مذهب، یكی از عوامل موثر در رفتار خوب او در زندگی بوده است.
ج. تاثیر گروههای فشار بر فرایند قانونگذاری، با متفاوت شدن ساختار قدرت، تغییر می‌كند.
9. سنت، عرف (tradition): عقیده یا رسمی كه از نسلی به نسل بعدی منتقل می‌شود.
الف. تفاوتهای میان حقوق مدنی و حقوق عرفی نباید آن درجه از سنتهای مشتركی را كه دارند، تحت‌الشعاع قرار دهد.
ب. مستعمره‌نشین‌های انگلیس در آمریكا، با خود اصولِ عرفِ قضاییِ كامن‌لا را آوردند.
ج. فرهنگ حقوقی، در سنتِ حقوقی كامن‌لا، حین انجام كار محقق می‌شود.
10. ارزش‌ها (values): هر گونه آرمان، هدف یا معیاری كه اقدامات یا باورها بر اساس آن‌ها مبتنی می‌باشند؛ اصول
الف. این نسل، مجموعه ارزشهای متفاوتی از والدین خود دارند.
ب. كرامت بشری، حقوق و آزادی‌های اتباع، و تكثر سیاسی باید ارزشهای برتر جامعه‌ی ما باشد.
ج. سنتها و ارزشهای فرهنگیِ گروه‌های قومی باید به هنگام پیش‌نویس كردن قوانین، مد نظر قرار گیرد.
نظام‌های حقوقی Legal Systems
نظامهای حقوقی جهان ِمعاصر ِ غرب، معمولا به دو گروه تقسیم می‌شود: حقوق عرفی و حقوق مدنی. حقوق عرفی كه ابتدائا در انگلستان ایجاد شد، مبنای كلی نظم حقوقی ایالات متحده را شكل می‌دهد. حقوق مدنی از قاره‌ی اروپا سربرآورد و امروزه در كشورهایی مثل فرانسه، آلمان و ایتالیا در حال اجراست.
این دو نظام حقوقی بزرگ از موطن اصلی خود فراتر رفته و از طریق تلاش‌های استعمارگری و همچنین قدرت اقتصادی و سیاسی غرب منتقل شدند. امروزه، نظام حقوقی آمریكای لاتین، بخش‌هایی از آفریقا، و بسیاری از آسیا، در چارچوب (یا شدیدا تحت تاثیر) سنت حقوقی حقوق مدنی، مورد مطالعه قرار می‌گیرد.
طبقه‌بندی به حقوق مدنی و حقوق عرفی، بعنوان یكی از اوصافِ حقوق در حال اجرا در جهان معاصر، كامل نیست. برخی نظام‌های حقوقی مثل { نظام‌های حقوقی منطقه‌ی} اسكاندیناوی، به آسانی در هیچ‌یك از این دو مقوله جای نمی‌گیرند. وانگهی، با ظهور دولت‌های كمونیستی در اروپای شرقی، نظام‌های حقوق مدنی این كشورها، دستخوش تغییرات شگرفی شد. با این وجود، اگر در ذهن، نیاز به توصیفِ شایسته‌ای داشته باشیم، شناختِ ویژگی‌های نظام‌های حقوق عرفی و حقوق مدنی می‌تواند بعنوان مقدمه‌ای بر نظم حقوقی بسیاری از جوامع معاصر بكار رود. باید خاطرنشان ساخت، هر دو نظام كه در فرهنگ اروپای غربی شكل گرفته‌اند، واجد ارزشهای مشترك بسیاری می‌باشند. هر دو محصولات تمدن غرب هستند.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. دو نظام حقوقی عمده كه از تمدن غربی سر برآوردند، كدامند؟
They are Civil Law and the Common Law.
2. این دو نظام امروزه چه مقدار گسترش یافته‌اند؟
Today, the common law has been extended to the United States and the Civil Law is prevailing in Latin America, parts of Africa, and much of Asia as well as in most European countries such as France, Germany and Italy.
3. كدامیك از نظام‌های اروپایی، با این دو نظام دقیقا تناسب ندارد؟
Some legal systems such as the Scandinavian do not fit readily into either category.
4. چرا درك این دو نظام مفید است؟
Because it can be serve as an introduction to the legal orders of many contemporary societies.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
Contemporary (2)    influence (6)    civil law (4)    values (10)
Common law (3)    colonized (8)    tradition (1)    emerge (5)
Characteristic (7)    civilization (9)
1. هر چند كشورهای قاره‌ی اروپا، سنت حقوقی مشتركی دارند، اما تفاوت‌های بسیاری در نظام‌های حقوقی معاصرشان وجود دارد.
2. شرایط اقتصادی كنونی، اصلاح حقوق معاصر قراردادها را در ایران ضرورت می‌بخشد.
3. بسیاری از دادگاه‌های انگلستان، مصوبات پارلمان را نوعی عدول از حقوق عرفی تلقی كردند.
4. تمام موضوعات حقوق خصوصی در كبك  از طریق مجموعه‌ای از قواعد كه ریشه در سنت قاره‌ای حقوق مدنی دارد، اداره می‌شود.
5. شكل جدید دیكتاتوری با انقلاب فرانسه شروع به پیدایش كرد.
6. مجموعه قانون ژوستینین  تاثیر بسیار شدیدی بر قوانین حقوقی وضع شده در اروپا در پایان قرون وسطی داشت.
7. ویژگی بارز قانون مدنی فرانسه، روح مدرنیته بود كه {این قانون} با آن تدوین شد.
8. تمام قلمروهای مسلمین مستعمره نبودند، ولی تقریبا تمام آنها نوعی وابستگی {عدم استقلال} را تجربه كردند.
9. تاریخ حقوق مصر از هر تمدن دیگر قدمت بیشتر دارد.
10. دادگاه‌ها باید حكم مخالف قانونگذار بدهند زمانی كه بدنبال تقویت یا دفاع از ارزشهای مشاركت مردمی یا نمایندگی می‌باشند.
درس دو        Lesson Two
بررسی كلمه
1. گمنام، ناشناس (anonymous): فاقد نام شناخته شده؛ ناشناخته
الف. خریدار می‌خواست ناشناس باقی بماند.
ب. یك تماس تلفنی ناشناخته، كارآگاهان را از محل خرابكارها مطلع ساخت.
ج. شایعه، با یك تماس تلفنی ناشناخته به روزنامه آغاز شد.
2. تطابق، توافق (consistency): هر گونه توافق یا سازگاری بین اشیاء
الف. اظهارات او هیچ تطابقی با آنچه قبلا گفت ندارد.
ب. شما ممكن است با نظرات او موافق نباشید، اما حداقل آنها ارزش توافق دارند.
ج. كانون نگرش‌های حقوقی او، راجع به موافقت با آزادی همه‌ی افراد است.
3. عرف (custom): شیوه‌ی سنتی یا عمومی پذیرفته‌شده در رفتار یا انجام كار؛ رویه‌ی معمول
الف. قبل از غلبه‌ی نرمن‌ها،  حقوق در انگلستان براساس عرفهای محلی آنگلوساكسون اجرا می‌شد.
ب. عادت كردن به رسوم كشوری دیگر، زمان می‌برد.
ج. یكی از منابع اصلی حقوق تجارت، عرف می‌باشد.
4. تفوق، تسلط (domination): عمل حكمرانی یا اِعمال كنترل
الف. تسلط ایالات متحده بر ایران با انقلاب اسلامی پایان یافت.
ب. ملتهای در حال توسعه، از نابرابری و تسلط كشورهای توسعه‌یافته در روابط بین‌المللی نگران هستند.
ج. هواداران آزادی زنان، مدتها علیه تفوق مردان در رشته‌ها و زمینه‌های مختلف، مشاجره می‌كرده‌اند.
5. قواعد انصاف (equity): بخشی از حقوق كه توسط دادگاه انصاف ایجاد شد؛ اجرای اصول عدالت
الف. از لحاظ نظری، قواعد انصاف، حقوق {موجود} در كامن‌لا را پذیرفت اما بر این اصرار داشت كه حقوق مزبور باید به سبكی عادلانه به اجرا درآیند.
ب. قواعد انصاف، اصالتا مجموعه قواعد یكپارچه‌ای نبوده‌اند.
ج. امروزه این امكان وجود دارد كه در هر دادگاه حقوقی، به یكی از اصول كامن‌لا یا انصاف استناد كرد.
6. رشد كردن، شكوفا شدن (flourish): موفق یا فعال بودن؛ در سلامت رشد كردن یا تندرست بودن
الف. در این وضعیت اقتصادی، تنها تعداد اندكی از مشاغل به خوبی در حال رشد هستند.
ب. عقاید مذهبی سنتی هنوز در سبك زندگی جدید رو به رشد است.
ج. استثمار كارگران كودك می‌رود كه در سراسر جهان گسترش یابد.
7. رویه‌ی قضایی (precedent): تصمیم قبلی در خصوص حكمی كه باید بعدا در شرایط مشابه اتباع شود.
الف. این پرونده ایجاد رویه‌ی قضایی خواهد كرد.
ب. تصمیم قاضی در یك پرونده‌ی خاص تشكیل رویه‌ی قضایی می‌دهد.
ج. در كامن‌لا، قضات ملزم به تبعیت از قواعد خاصی هستند و این قواعد است كه نظام رویه‌ی قضایی را شكل می‌دهد.
8. تفوق داشتن، حاكم بودن، رواج داشتن (prevail): شایع بودن؛ چیره شدن
الف. حقوق جامعه‌ی اروپا بخشی از حقوق اعضا را تشكیل داده و بر قوانین داخلی آنها تفوق دارد.
ب. این كنوانسیون بر معاهده‌ای كه قبلا منعقد شده باشد، حاكمیت ندارد.
ج. مقررات خاص یك قانون مصوب، بر مقررات كلی‌تر آن، حاكمیت دارد.
9. قانون، قانون موضوعه (statute): مصوبه‌ی پارلمان
الف. مصوبه‌ی پارلمان كه به امضای رییس جمهور رسید، قانون موضوعه نام دارد.
ب. چنانچه قانونی انجام چیزی را ضروری بداند، هیچ مسئولیتی در قبال انجام آن وجود ندارد.
ج. پارلمان می‌تواند قوانین قبلی را ملغی سازد.
10. یكپارچگی (unification): عمل یا فرایند یكنواخت كردن و متحد ساختن
الف. هدف برخی كنوانسیون‌های بین‌المللی، یكپارچه ساختن برخی حوزه‌های حقوق است.
ب. وظیفه‌ی یكپارچه‌سازی قوانین در اوایل سال 1968 به عهده‌ی آنسیترال  گذاشته شد.
ج. در اوایل قرن جاری، جنبش عظیمی به هواداری از یكپارچه‌سازی كلیه‌ی نظام‌های حقوقی متمدن بوجود آمد.
حقوق عرفی {كامن‌لا} Common Law
كامن‌لا، بخشی از حقوق عرفی است كه مبتنی بر آرای دادگا‌ه‌ها بوده و در گزارش‌های مربوط به پرونده‌های مختومه‌ای منعكس بوده كه توسط دادگاه‌های كامن‌لای انگلستان از قرون وسطی اجرا می‌شده است. حقوق عرفی در نقطه‌ی مقابل قواعد ایجاد شده توسط دادگاه‌های مختلفِ انصاف، {نقطه‌ی مقابل} حقوق موضوعه و نظام حقوقی مستنبط از حقوق مدنی كه امروزه در قاره‌ی اروپا و جاهای دیگر رایج است، قرار دارد.
شكل‌گیری حقوق عرفی زمانی بوقوع پیوست كه قوانین مصوب یا دیگر اشكالِ حقوق نوشته بسیار اندك بودند. بنابراین، قضات برای راهنمایی و برای حفظ ثبات رای، به آرای قبلی رجوع می‌كردند. به عبارت دیگر، دكترینِ رویه‌ی قضایی در دادگاه‌های كامن‌لا شروع به پیدایش كرد. چنانچه تبعیت از آرای قبلی لازم می‌آمد، ضرورت داشت كه تصمیمات قاضی ثبت می‌شد و ما می‌بینیم كه این گزارش‌نویسی حقوقی، اولین بار توسط وكلای ناشناس آغاز شد. بنابراین، جریان اصلی حقوق انگلستان با یكپارچه‌سازی عرف‌های محلی آغاز شد تا {بدین وسیله} كامن‌لا شكل بگیرد و توسط قضات تا دوران كنونی بسط پیدا كند.
كامن‌لا واژه‌ای است دال بر نظام حقوقی كه در انگلستان ایجاد، و سپس به بسیاری از بخش‌های دیگر جهان كه تحت سلطه‌ی بریتانیا بود، گسترش یافت. در حال حاضر، كامن‌لا می‌رود كه حتی در جاهایی هم كه فرمانروایی بریتانیا دیگر رواج ندارد -‌از همه مهمتر در ایالات متحده و بسیاری از كشورهای مشترك‌المنافع از جمله كانادا و استرالیا‌- توسعه یابد.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. مهمترین جنبه‌ی حقوق عرفی چیست؟
The most significant aspect of common law is that it is based upon the courts decisions and embodied in reports of decided cases.
2. چگونه دكترین رویه‌ی قضایی به ظهور رسید؟
The formulation of the common law took place when there were few statutes or other forms of written law. The judges accordingly looked to previous decisions for guidance in order to maintain consistency.
3. آیا حقوق عرفی قابلیت پیش‌بینی دارد؟
I think is not possible to predict the common law, because we must stay to have some decisions from the various judges in various courts all over the country, then we can say there is a common law on a particular matter.
4. سوای انگلستان، كدام كشورها هنوز از كامن‌لا استفاده می‌كنند؟
Today, apart from England, the United States of American, Canada, Australia and some other parts of the World use Common Law.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
Domination (7)    anonymous (9)        statute (1)    custom (5)
Unification (4)    precedent (8)        prevail (6)    equity (2)
Consistency (3)    flourishes (10)
1. هیچ پارلمانی نمی‌تواند به گونه‌ای وضع قانون كند كه مانع پارلمان بعدی از تغییر قانون موضوعه شود.
2. تفاوتهای میان حقوق عرفی و قاعده‌ی انصاف ریشه در تحولات تاریخی آنها دارد.
3. توجیهِ تصمیمات جدید از طریق اثباتِ انطباقِ آنها با تصمیمات قبلی، {یك عمل} قضایی خاص است.
4. آنسیترال برای ارتقای هماهنگی و یكپارچگیِ تدریجی حقوق تجارت بین‌الملل تاسیس شد.
5. انقلاب فرانسه این باور را ایجاد كرد كه پایه و اساس حقوق، قانون موضوعه است نه عرف.
6. تفسیر لفظی عبارات یك قانون اگر نتیجه‌ی آن مخالفت با قصد ظاهری تدوین‌كنندگان باشد، قابل اجرا نخواهد بود.
7. بسیاری از ملتها دارای تاریخ مفصلی از مبارزات علیه سلطه‌ی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی ایالات متحده می‌باشند.
8. در انگلستان، حقوق اساسی تركیبی از قانون، رویه‌ی قضایی، و رفتارهای پذیرفته‌شده‌ی عرفی می‌باشد.
9. منبع اطلاعات سیاسی وی هنوز نامعلوم باقی مانده است.
10. علیرغم پیدایش سكولاریزم، شیوه‌های اسلامی زندگی همچنان در تركیه شكوفا و توسعه می‌یابد.
درس سه        Lesson Three
بررسی كلمه
1. جامع (comprehensive): كلی یا مفصل از لحاظ مضمون؛ چیزی كه شامل تمام اجزا یا تقریبا تمام اجزا می‌شود.
الف. او بیمه‌نامه‌ی جامع دریافت می‌كند.
ب. كشورها باید مسابقه‌ی تولید سلاح‌های هسته‌ای جدید را با امضای معاهده‌ی واقعا جامعِ منع آزمایش‌های هسته‌ای خاتمه دهند.
ج. این مجله گزارش‌های كاملی راجع به مسایل حقوقی ارایه می‌كند.
2. تنوع ایجاد كردن (diversify): در چیزی تنوع ایجاد كردن؛ متفاوت كردن
الف. مدیر شركت، از هیات مدیره خواست در سرمایه‌گذاری‌ها تنوع ایجاد كنند.
ب. به منظور ایجاد تنوع در اقتصاد، گردش‌گری باید مورد تشویق قرار بگیرد.
ج. انتخاب فراروی شركت ساده است: ایجاد تنوع و یا اعلام ورشكستگی.
3. قرار، حكم (injunction): دستور قضایی كه شخصی را ملزم به انجام یا عدم انجام كار معینی بنماید.
الف. دولت برای منع روزنامه از انتشار داستان، بدنبال حكم {قضایی} است.
ب. برای متوقف ساختن مزاحمت، حكم موقت اعطا می‌شود.
ج. شیوه‌ای كه برای الزام به ایفای تعهد {به نحو} خاص بكار می‌رود، حكم كامن‌لا نام دارد.
4. طرف دعوی، دادخواه (litigant): شخصی كه در یك دعوی یا اختلاف اقامه شده نزد دادگاه دخیل می‌باشد؛ فرد درگیر در دادخواهی.
الف. وكیل مدافع در معیت مشاور حقوقی {تعیین شده از سوی} طرف دعوی فعالیت می‌كند.
ب. از لحاظ سنتی، در دیوان‌های عالی، تنها وكلای مدافع می‌توانند وكالت اصحاب دعوی را داشته باشند.
ج. دادخواه می‌تواند پرونده‌اش را شخصا به دادگاه ارایه كند.
5. تدلیس (misrepresentation): اظهارات یا رفتاری كه غیر واقعی باشد.
الف. در صورتی رفتار طرف {قرارداد} متقلبانه خواهد بود كه تدلیس به قصد به اشتباه انداختن طرف دیگر بوده باشد.
ب. دادگاه تایید كرد كه هیچ تدلیسی در كار نبوده است.
ج. شخصی كه نسبت به دیگری، تدلیس منجر به خسارت انجام دهد، ملزم به جبران خسارت می‌شود.
6. دادخواست (petition): تقاضای رسمی بعمل آمده از یك دادگاه حقوقی؛ تقاضای كتبی رسمی
الف. تقاضای برای جبران خسارت حقوقی، دادخواست نامیده می‌شود.
ب. از سوی زوجه دادخواست طلاق تنظیم شده است.
ج. من برای خسارات، به دادگاه دادخواست خواهم داد.
7. مال، زمین (property): شیء یا اشیاء تحت تملك؛ زمین و ساختمان
الف. كمبود زمین ساختمانی، بهای زمین را بالا خواهد برد.
ب. اگر او بدون وارث بمیرد، اموال او به دولت انتقال می‌یابد.
ج. او موافقت كرد از تمام ادعاهایش راجع به اموال صرفنظر  كند.
8. اعاده، جبران، بازپس‌گیری (recovery): كسب حق بر چیز از طریق دادگاه حقوقی؛ بازپس‌گیری چیزی كه گرفته شده است.
الف. جاییكه خسارت ببار آمد، نباید از جبران خسارت صرفا به دلیل مشكل بودن تعیین مقدار واقعی {خسارت} استنكاف شود.
ب. بسیاری از قوانین ادعای جبران خسارت {از سوی} خواهان را به دلیل آسیب روانی وی نمی‌پذیرند.
ج. خواهان بعنوان تنبیه رفتار متخلفانه‌اش، اجازه‌ی جبران خسارت نیافت.
9. جبران (relief): راه جبرانی كه توسط خواهان تعقیب می‌شود مثل {دریافت} خسارت یا {اخذ} حكم؛ جبران حقوقی
الف. قاضی دادگاه انصاف درخصوص ماهیت هر قضیه تصمیم‌گیری كرد و این حق را داشت تا بدون هیچ‌گونه دلیلی جبران خسارت را پذیرفته یا رد كند.
ب. با نفی ادعای خوهان برای جبران خسارت، حكم ممكن است به نفع خوانده {صادر} شود.
ج. چنانچه خواهان در دعوی برنده نشود، می‌تواند رسیدگی دیگری را برای جبران خسارت در دادگاه تجدید نظر جستجو كند.
10. جبران خسارت، غرامت (remedy): جبرانی كه از سوی دادگاه به خواهان پیروز {در دعوی} اعطا می‌شود؛ غرامت در ازای خطا
الف. راه‌حل رایجی كه در دسترس متضرر، بخاطر نقض قرارداد می‌باشد، اقامه‌ی دعوای خسارت است.
ب. هیچ شیوه‌ی جبران قانونی برای نقض این قرارداد وجود ندارد.
ج. با اینكه ایفای قرارداد محقق نشد، هیچ {اقدامی} برای جبران خسارات صورت نگرفت.
قاعده‌ی انصاف Equity
اصولا، قاعده‌ی انصاف در شرایطی قایل به جبران خسارت می‌شد كه رویه‌ی قضایی یا حقوق موضوعه قابل اعمال و یا منصفانه نبود. تا اواخر قرن سیزدهم، دادگاه‌های كامن‌لای پادشاهی انگلستان تا حد وسیعی جبران خسارت ممكن در دعاوی حقوقی را به پرداخت خسارات و اعاده‌ی تصرف مال، محدود ساخته بودند. آنها انواع راه‌حلهایشان را توسعه و تنوع نداده بودند تا پاسخگوی نیازهای جدید و شرایط پیچیده‌تر باشد. اصحاب دعوای ناامید، با دادخواست عدالت به پادشاه مراجعه می‌كردند؛ زیرا دادگاه‌ها یا هیچ جبرانی پیشنهاد نمی‌كردند و یا {اگر پیشنهاد می‌كردند} غیرموثر بود. دادخواست‌های مزبور به لُردِ اعظم  كه وزیر اصلی پادشاه بود، ارجاع می‌شد. تا سال‌های اولیه‌ی قرن چهاردهم، دادخواست‌ها مستقیما به لرد اعظم ارسال می‌شد، و در اواسط این قرن، مقر لرد اعظم  بعنوان دادگاه جدید و مجزا به رسمیت شناخته شد.
قاعدةی انصاف، هرگز مثل كامن‌لا، نظام حقوقی جامعی نشد، بلكه بیشتر مجموعه‌ای از قواعد و اصول فردی بود. با این وجود، قاعده‌ی انصاف نقش مهمی در توسعه‌ی جنبه‌های خاصی از حقوق ایفا كرد. بعنوان مثال، قاعده‌ی انصاف جایی كه قراردادی منعقد می‌شد، در نتیجه‌ی تدلیس یك طرف از طریق اجازه به طرف دیگر برای لغو قرارداد و بازگشت به حالت اولیه، قایل به جبران خسارت بود.  قاعده‌ی انصاف شیوه‌های جبران دیگری نیز مقرر می‌داشت مثل حكم به عدم اجرای عملی كه مورد توافق طرفین واقع شده است.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. هدف اصلی قاعده‌ی انصاف چیست و چگونه مقر لرد اعظم تبدیل به دادگاه شد؟
Administration of justice was the main purpose of Equity. Because the English King s common law courts had largely limited the relief and had not extended their types of relief, so disappointed litigants had turned to the king with petitions for justice who directly referred to the Lord Chancellor and by the middle of 14th century the Chancery recognized as a new and distinct court.
2. وظیفه‌ی اولیه‌ی دادگاه انصاف بعنوان یك دادگاه چه بود؟
The early function of the Chancery was to offer a suitable remedy for the party who was not in breach of an agreement.
3. قاعده‌ی انصاف چه نوع نظامی بود؟
Equity was never been a comprehensive system of law as was common law, but was for the most part a collection of individual rules or principles.
4. قاعده‌ی انصاف قایل به چه نوع شیوه‌های جبران بود؟ پرداخت خسارت یا اعاده‌ی مال؟
Equity gave recovery of property not to payment of damages. Because the payment of damages was the function of the English King s Common Law Courts as mentioned in the text.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
Injunction (8)            property (1)    diversifies (4)    remedy (9)
Comprehensive (6)        recovery (2)    petition (7)    relief (3)
Misrepresentation (10)    litigants (5)
1. اجاره‌نامه مقرر می‌دارد كه مستاجران باید مال {مورد اجاره} را در شرایط مناسب حفظ كنند.
2. اعاده {به حال سابق} بموجب مسئولیت مطلق {در قبال} تولیدات، بر وضعیت محصول تمركز می‌كند نه بر قصور خوانده از انجام مراقبتهای متعارف.
3. جبران اعطا شده از سوی دادگاه انصاف، شامل ایفای تعهد به نحو خاص و قرارهای {دادگاه} می‌شود.
4. طی یك اقدام، به جهت ایجاد تنوع در اقتصاد و كاهش وابستگی به صادرات نفت، صنعتی شدن مورد تشویق قرار می‌گیرد.
5. دادن فرصتی به دادخواهان در دعاوی خصوصی تضمین شده است كه به قضات توضیح دهند كه چگونه قانون نسبت به حقایق پرونده اعمال شود.
6. مردم ایران خواستار یك اصلاح سیاسی و اقتصادی جامع می‌شوند.
7. شخصی كه دادخواهی می‌كند مدعی و شخصی كه دادخواهی نسبت به او صورت گرفته، مدعی‌علیه نامیده می‌شود.
8. یك قرار {قضایی} بیشتر دستوری است به خوانده برای امتناع از ارتكاب برخی اعمال و كمتر انجام برخی فعلها.
9. شیوه‌ی جبران، مشتمل بر خسارات، صدور یك قرار و یك حكم مربوط به ایفای تعهد به نحو خاص می‌شود.
10. قانون طلاق فسخ نكاح را با تدلیس از سوی یكی از زوجین مجاز می‌شمار {در صورتیكه} توسط دیگری مورد مخالفت قرار نگیرد.
درس چهار        Lesson Four
بررسی كلمه
1. آیین دادرسی مدنی (civil procedure): مراحل رسمی كه باید در یك دعوای حقوقی طی شود.
الف. امسال قانون جدید آیین دادرسی مدنی لازم‌الاجرا شد.
ب. در حال حاضر، آیین دادرسی مدنی در هنگ‌كنك از آیین دادرسی مدنی دادگاه‌های بریتانیا الگو می‌گیرد.
ج. آیین دادرسی مدنی جدید برای جبران خسارت در دعاوی حقوق عمومی، به قاعده‌ی انصاف توجه دارد.
2. تصویب كردن، وضع كردن (enact): وضع یا گذراندن قانون؛ به صورت قانون درآوردن.
الف. قانون جدید عبور و مرور، برای كلیه‌ی رانندگان به تصویب رسیده است.
ب. توسط پارلمان لایحه‌ای به تصویب رسیده است كه تاسیس بانك‌های خصوصی را اجازه می‌دهد.
ج. چنین تصویب شده است كه متخلفین باید نزد شورا برده شوند.
3. صلاحیت (jurisdiction): حدود اختیار قانونی؛ اختیار یك دادگاه برای استماع و تصمیم‌گیری یك دعوی
الف. این دعوی خارج از صلاحیت این دادگاه قرار دارد.
ب. دیوان عالی ایالات متحده، علاوه بر صلاحیت بدوی خود، می‌تواند به تجدید نظرخواهی از دادگاه‌های عالی ایالتی نیز رسیدگی كند.
ج. منظور از صلاحیت دادگاه اهلیت آن، برای اتخاذ اقدام قانونی معتبر می‌باشد.
4. مقنن، مجلس (legislature): ركن دارای اختیار وضع و تغییر قوانین؛ پارلمان
الف. دیروز جلسه‌ی اضطراری پارلمان برگزار شد.
ب. آیین‌های بررسی یك لایحه در مجلس، بطور قابل‌توجهی از كشوری به كشور دیگر متفاوت است.
ج. در ایالات متحده‌ی آمریكا، هر ایالت جهت تصویب قوانین ایالتی، دارای پارلمان مخصوص به خود است.
5. یكپارچه‌كردن، ادغام كردن (merge): متحد ساختن؛ تركیب كردن؛ دو یا چند چیز را تبدیل به یكی كردن
الف. این بانك با رقیب اصلی خود ادغام شده است.
ب. ما می‌توانیم این دو حرفه را به یك حرفه‌ی گسترده‌تر كه سودآوری بیشتری دارد، تبدیل كنیم.
ج. دو شركت می‌توانند از طریق تبادل سهام ادغام شوند.
6. پرداخت نشده، عقب افتاده (overdue): تاخیردار؛ انجام یا پرداخت نشده در موعد لازم یا مقرر
الف. قسط دوم ماشین لباس‌شویی به تاخیر افتاده است.
ب. اجاره‌ی شما شش ماه عقب افتاده است.
ج. دولت قادر به جمع‌آوری مالیاتهای داخلی و پرداخت حقوق معوقه‌ی كارمندان دولت نیست.
7. رضایت‌بخش، قانع‌كننده (satisfactory): دارای معیار قابل قبول؛ كاملا بسنده؛ برآورده كردن تمام مطالبات و شرایط {لازم}
الف. مدیرعامل شركت آرزو می‌كند كه پیشنهاد در نظر شما رضایت‌بخش باشد.
ب. نتیجه‌ی دادخواهی برای خواهان رضایت‌بخش بود.
ج. قرارداد با پیمانكار  تماما رضایت‌بخش می‌باشد.
8. ماهوی، اساسی (substantive): اصیل و واقعی؛ حقیقی
الف. حقوق ماهوی همان حقوق عینی است كه در مقابل حقوق شكلی قرار دارد.
ب. حقوق شكلی عموما در نقطه‌ی مقابل حقوق ماهوی قرار دارد.
ج. از یك دانشجوی فارغ‌التحصیل حقوق انتظار نمی‌رود كه تمام متن اصلی حقوق ماهوی را مطالعه كرده باشد.
9. یكسان، یكپارچه (uniform): دارای شكل، كیفیت یا خصوصیت واحد؛ یكسان بودن
الف. در هندوستان، یك قانون واحد راجع به طلاق اجرا نمی‌شود.
ب. در آلمان، دادگاه‌های فدرال، اعمال یكپارچه‌ی قوانین را به صورت ملی از سوی دادگاه‌های ایالتی تضمین می‌كنند.
ج. كانون وكلای آمریكا به منظور وضع قوانین یكدست و بهبود حقوق و آیین دادرسی، تشكیل شده است.
10. دفاع كردن، ادعا كردن، خواستار شدن (vindicate): ادعا كردن؛ معتقد بودن؛ اثبات كردن؛ دفاع كردن
الف. دادگاه از تقاضای وی برای غرامت دفاع كرد.
ب. حقوق مسئولیت مدنی  قبل از هرچیز برای دفاع از سیاست اجتماعی موجود می‌باشد.
ج. قانون برای دفاع از انتظارات مشروع وجود دارد نه برای ممانعت {از آنها}.
رابطه‌ی بین حقوق عرفی و قاعده‌ی انصاف The relation between Common Law and Equity
پس از قرن‌ها، آشكار شد كه داشتن دو نوع دادگاه كه مجری دو مجموعه قواعد ماهوی مستقل {آنهم} از طریق دو آیین دادرسی متفاوت باشند، راه‌حل قانع‌كننده‌ای نیست. گاهی اوقات شاكی مجبور بود برای دفاع كامل از حقوق قانونی خویش به هر دو دادگاه مراجعه كند و گاهی {نیز} او به یكی مراجعه می‌كرد تا بفهمد كه باید به دیگری مراجعه می‌كرد. این {عمل} كلا و بیهوده سبب اتلاف وقت، تلاش، و پول می‌شد. راه برون‌رفت از این معضل، ادغام كردن صلاحیت‌های این دو دادگاه بود.
اصلاحات (هر چند بسیار با تاخیر) به كندی در حال انجام بود. در واقع، اصلاحات تا قرن نوزدهم به تاخیر افتاد و اولین بار در ایالات متحده به وقوع پیوست. در سال 1848، پارلمان نیویورك قانون جدیدی آیین‌دادرسی مدنی را تصویب كرد. این قانون، به نظام واحدی از دادگاه‌ها صلاحیت‌هایی اعطا كرد كه پیش از آن توسط دادگاه‌های مستقل انصاف و كامن‌لا اعمال می‌شدند. بعدا مقرر كرد كه یك آیین‌دادرسی واحد باید در تمامی انواع دعاوی مورد استفاده قرار گیرد.
باید خاطرنشان كرد كه عبارت «حقوق عرفی» امروزه گاهی برای توصیف كل مجموعه قواعد حقوقی وضع‌شده توسط قاضی بكار می‌رود؛ اعم از اینكه این قواعد ریشه در قاعده‌ی انصافِ موجود در دادگاه انصاف داشته باشد یا {ریشه} در قواعد حقوق عرفی كه ریشه در دادگاه‌های قدیم كامن‌لا دارند. حقوق عرفی در این مفهوم وسیع‌تر، نقطه‌ی مقابل حقوق موضوعه است كه توسط پارلمان وضع می‌شود. گاهی كامن‌لا در نقطه‌ی مقابل حقوق مدنی بكار می‌رود.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. مشكل وجود دو مجموعه مستقل حاكم بر قلمرو‌های ماهوی حقوق چیست؟
The problem is that sometimes a litigant had to go to both bodies in order to fully vindicate his legal rights, and sometimes he went to one only to learn he should have gone to the other. This caused a wholly unnecessary waste of time, effort, and money.
2. اصلاحات از كجا شروع و چگونه محقق شد؟
Reform occurred first in the United States. In 1948, the New York legislature enacted a new code of civil procedure. The code vested in a single system of courts the jurisdiction previously practiced by separate courts of equity and common law. It further provided that a uniform procedure should be used in all types of cases.
3. یكی از توصیف‌های مربوط به نوع حقوق ایجاد شده توسط قضات كدام است؟
Common law is one of the descriptions for the kind of law made by judges. Whether it originated in equity in the court of Chancery or were common law rules flowing from the old common law courts.
4. برای قوانین مصوب پارلمان از چه اصطلاحی غالبا استفاده می‌شود؟
The basic term often uses for laws made by Parliament is "statute".
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
Jurisdiction (3)    legislature (5)        uniform (7)    merged (10)
Substantive (1)    satisfactory (2)        overdue (4)    enact (6)
Civil procedure (8)    vindicate (9)
1. قاعده‌ی ماهوی بخشی از قانون است كه به حقوق، تكالیف و سایر مسایلی می‌پردازد كه رویه‌ی محض و آیین‌دادرسی نمی‌باشند.
2. معمولا از كارگران انتظار می‌رود ساعات طولانی‌تری كار كنند كه جهت انجام یك شغل، در حد یك معیار رضایت‌بخش، كافی باشد.
3. این دادگاه هیچ صلاحیتی بر دیپلمات‌های خارجی ندارد.
4. بانك‌های غربی مبالغ هنگفتی به ملت‌های درحال توسعه وام داده‌اند و تاخیر در پرداخت دیون معلوم است كه مشكل‌ساز می‌شود.
5. هیچ قانونگذار بین‌المللی جهانی وجود ندارد و لذا اجرا و تفسیر حقوق بین‌الملل ممكن است مشكلاتی را بروز دهد.
6. اصل و اساس صلاحیت قانونگذاری، وضع قوانین است.
7. بسیاری از ملت‌های در حال توسعه در آفریقا و جاهای دیگر از ملت‌های غربی متفاوت هستند چرا كه هیچ قانون یكدستی {راجع به} طلاق وجود ندارد.
8. دانشجویان حقوق قانون اساسی، قانون مدنی، قوانین جزایی، قانون تجارت، قانون آیین دادرسی مدنی و قانون آیین دادرسی كیفری را فرا می‌گیرند.
9. قربانی توقیف بموجب قانون ماهوی مغایر با قانون اساسی، فرصت دارد از حقوق خود در دادگاه بخاطر جرم مزبور دفاع كند.
10. بانگ دموكراسی سیاسی، با ادعای دموكراسی اقتصادی توأم گشت.
درس پنج        Lesson Five
بررسی كلمه
1. تعدیل كردن، تغییر دادن (adapt): اصلاح كردن؛ تعدیل كردن؛ تغییر دادن؛ چیزی را مناسب كاربرد یا وضعیت جدید نمودن
الف. سیستم اطلاعاتی به جهت سازگاری با نیازهای در حال شكل‌گیری، تغییر یافت.
ب. نقش وكلا باید متناسب شرایط جدید گردد.
ج. او خود را سریعا با شرایط جدید وفق داد.
2. بهبود بخشیدن، تغییر دادن (amend): عوض كردن؛ تغییر دادن؛ بهبود بخشیدن یا اصلاح كردن
الف. این قانون به منظور پیشگیری از مشكلات بیشتر، اصلاح شده است.
ب. اكثریت دو سوم برای اصلاح قانون اساسی لازم می‌باشد.
ج. قوانین اساسی نوشته، معمولا شامل شیوه‌های اصلاح قانون اساسی نیز می‌باشند.
3. متمركز ساختن (centralize): قرار دادن مدیریت، تصمیم‌گیری و غیره تحت كنترل مركزی
الف. دولت بیش از حد در حال متمركز شدن است.
ب. علیرغم سیاست دولت، مدیریت اجرایی همچنان در حد زیادی متمركز می‌باشد.
ج. قانون جدیدی به منظور متمركز كردن نظارت بر سازمان‌های دولتی، به تصویب رسیده است.
4. حفاظت، نگهداری (conservation): پیشگیری از زیان، اتلاف، خسارت یا تخریب منابع؛ مراقبت و مدیریت محیط زیست طبیعی
الف. ما نیازمند یافتن شیوه‌های جدید مدیریت و ارتقای حفظ آبها می‌باشیم.
ب. به منظور ارتقای حفاظت و آبادی محیط زیست، یك سازمان تاسیس شده است.
ج. امروزه، حفظ منابع جاندار یك ضرورت است.
5. مبتنی بر قانون اساسی (constitutional): مطابق، مجاز یا محدود به قانون اساسی
الف. آنها ادعا كردند كه قانون جدید مطابق قانون اساسی نبود.
ب. انگلستان یك حكومت مبتنی بر قانون اساسی است.
ج. در ایالات متحده‌ی آمریكا، بموجب قانون اساسی در اكثر مسایل مدنی، حق دادرسی توسط هیات منصفه وجود دارد.
6. اختیار دادن، تفویض كردن (delegate): اعطای اختیار، تكلیف یا حقوق به شخص دیگر
الف. او كار را به دستیارش واگذار كرد.
ب. به مدیر جدید اختیار داده شد تا اداره را مجددا سازمان‌دهی كند.
ج. تمام قوانین تفویضی،  تحت نظارت قضایی قرار دارند.
7. صنعتی سازی (industrialization): فرایند وسعت بخشیدن به قلمرو صنعت
الف. بسیاری از مشكلات اجتماعی به‌واسطه‌ی افزایش جمعیت، شهرنشینی، و صنعتی‌سازی به وجود آمده است.
ب. صنعتی‌سازی بسیار با شهرنشینی در ارتباط است.
ج. اینجا، فرایند صنعتی‌سازی نیازمند اصلاح وابستگی بیش از حد به فراوری مواد اولیه است.
8.     زیردست، مطیع، فرعی، (subordinate): متعلق به یك مقام، جایگاه یا وضعیت پایین‌تر
الف. جایگاه وی نسبت به رییس وزارت‌خانه در رتبه‌ی دوم است.
ب. كشورها به هیچ وجه و در هیچ‌یك از جنبه‌های امور داخلی یا خارجی خود، مطیع یكدیگر نیستند.
ج. نیروهای مسلح باید منحصرا در خدمت مردم و مطیع اراده‌ی آنها باشند.
9. تكمیل كردن، افزودن (supplement): اضافه كردن یا كامل كردن چیزی با چیز دیگر
الف. او جهت افزایش درآمدش بعنوان راننده تاكسی {نیز} كار می‌كند.
ب. حقوق كارگران باید با دیگر شیوه‌های تامین اجتماعی تكمیل گردد.
ج. ممكن است برای تفسیر یا تكمیل یك قرارداد بین‌المللی، از حقوق بازرگانی استفاده شود.
10. حمل و نقل (transport): سیستم یا شیوه‌ی حمل افراد یا كالا از مكانی به مكان دیگر
الف. سیستم حمل و نقل نمی‌تواند از عهده‌ی اینهمه مسافر برآید.
ب. مناطق روستایی به دلیل فاصله از كلان‌شهرها، مشكلات حمل و نقل بسیار متفاوتی دارند.
ج. یك سیستم حمل و نقل باید {به‌گونه‌ای} طراحی شود كه برای مسافران راحت باشد.
قانون موضوعه statute
با ایجاد ایالت‌های جدید، اختیار وضع قانون در حكومت ملی متمركز می‌شد. حقوق موضوعه یا تقنین، مشتمل بر قواعدی است كه رسما توسط ركن دارای صلاحیت تصویب، از سوی قانون اساسی به تصویب می‌رسند. امروزه بموجب قانون اساسی بسیاری از كشورها، پارلمان تنها ركن دارای صلاحیت قانونگذاری است.
طی 150 سال اخیر، دولت خودش را تا حد بی‌سابقه‌ای متوجه مسایلی از قبیل بهداشت عمومی، آموزش، حمل و نقل، استفاده و حفظ منابع طبیعی، مدیریت اقتصاد و مفهوم دولت رفاه نموده است. صنعتی‌سازی، انفجار جمعیت، و رشد كلان‌شهرها، مشكلات اجتماعی، اقتصادی و انسانی ایجاد كرد كه حقوق عرفی و قاعده‌ی انصاف با آنها نمی‌توانست تطابق كند.
موسسات جدید و قواعد و مفاهیم حقوقی تازه‌ای می‌بایست سریعا ایجاد می‌شدند كه این امر توسط پارلمان تحقق یافت. شمار عدیده‌ای از قوانینی به تصویب رسیده كه ایجاد كننده‌ی حوزه‌های جدید حقوق بوده و قانون منبع مهم قواعد حقوقی جدید شد. بنابراین، همانطور كه انتظار می‌رود دولت‌های جدید نقش فعال روزافزونی در تنظیم حیات اقتصادی و اجتماعی ایفا كنند، حقوق موضوعه در مقایسه با حقوق عرفی اهمیت بیشتری می‌یابد. این امر در مورد ایالات متحده و بریتانیا صادق است. گاهی اختیار وضع قانون به اركان فرعی واگذار می‌شود. قوانین جدید ممكن است قواعد حقوق عرفی و قاعده‌ی انصاف را تكمیل و یا اصلاح نمایند.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. حقوق موضوعه چیست؟
Statute law or legislation consists of rules which are formally enacted by a body that has constitutional power to do so.
2. حقوق موضوعه چگونه ایجاد می‌شود؟
As the government develops, the authority for legislation centralizes in a competent authority depends on the structure of the country and in accordance of the principles set forth in the Constitution. In most countries the power of enacting the statutes delegated to the Parliament. Then Parliament taken into account the various needs of the society starts legislation. And this is the way that statute law creates.
3. چرا به حقوق موضوعه نیاز است؟
Industrialization, the population explosion, and the growth of large cities created social, economic and human problems to which the common law and equity could not adapt. So the statute law is needed to resolve the abovementioned problems.
4. آیا ركن دیگری غیر از پارلمان قادر به تصویب قوانین موضوعه می‌باشد؟
No, there is no body other than the Parliament can able to enact statutes. In other words, Parliament is now the only body with power to legislate under the Constitutional law of many countries.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
Conservation (10)        transport (4)    supplement (9)    adapted (6)
Constitutional (3)        centralized (2)    delegated (7)    amended (1)
Industrialization (5)        subordinate (8)
1. یك لایحه ممكن است قبل از اینكه نهایتا بعنوان قانون تصویب شود، مورد اصلاح قرار بگیرد.
2. تمام جنبه‌های زندگی اجتماعی، سیاسی، صنعتی و اقتصادی متمركز شده و توسط دولت كنترل می‌شوند.
3. قوانین توسط مرجعی وضع می‌شود كه بموجب قانون اساسی دارای صلاحیت وضع قانون شناخته شده باشد.
4. بخش خدمات شامل بانكداری، بیمه، و حمل و نقل می‌شود.
5. ساخت كارخانجات و تولید كالاهای ارزان‌تر به كشور در نیل سریع به صنعتی‌شدن و رشد صادرات كمك می‌كند.
6. یك سند رسمی مثل وصیت‌نامه، ممكن است بعنوان الگو یا شیوه‌ای برای پیش‌نویس دیگر اسناد مورد استفاده یا اقتباس قرار گیرد.
7. قانون تفویضی در پرتو قانون مادر تفسیر می‌شود.
8. دولت‌‌های محلی مجموعه‌ای از موسسات سیاسی هستند كه از لحاظ قانون اساسی، تابع دولت ملی می‌باشند.
9. علی‌الاصول، خواهان می‌تواند ادعای خود را حداكثر تا پایان اولین جلسه‌ی رسیدگی اصلاح كرده و یا تكمیل نماید.
10. استفاده‌ی منطقی از منابع طبیعی كره‌ی زمین مثل آب، خاك، حیات وحش، جنگل‌ها، و كانی‌ها، هدف اصلی حفظ {منابع طبیعی} می‌باشد.
درس شش        Lesson Six
بررسی كلمه
1. انگلیسی آمریكایی  (Anglo-American): مربوط به انگلستان و آمریكا؛ حقوق عرفی
الف. دیدگاه انگلیسی آمریكایی در آموزش‌های حقوقی این است كه حقوق عموما در سطح تحصیلات تكمیلی مطالعه شود.
ب. بسیاری از نظام‌های حقوقی غیرغربی، به شدت تحت تاثیر رویه‌ی قضایی انگلیسی آمریكایی است.
ج. سنت حقوقی حقوق عرفی، مدتها بر این اعتقاد بود كه قراردادها مخلوق اجرای توافق متقابل است.
2. تدوین (codification): فرایند خودكار گردآوری و تنظیم قوانین و مقررات ناظر بر یك موضوع حقوقی خاص
الف. پس از اواسط قرن نوزدهم، كشورها حقوق موجود را به شكلی منسجم كه تدوین نامیده می‌شد، تنظیم كردند.
ب. معروفیت ژوستینین  امروزه عمدتا بخاطر تدوین حقوق است.
ج. هنری ماین مسئول تدوین حقوق هندوستان بود.
3. تجاری (commercial): مربوط به تجارت
الف. ایران با استرالیا روابط تجاری برقرار كرد.
ب. كشور نیاز به توسعه‌ی روابط تجاری خود با دولتهای همسایه  دارد.
ج. وكلا باید شناخت خوبی از مبانی حقوق تجارت داشته باشند.
4. عرفی (customary): مبتنی بر عرف؛ معمول؛ عادی
الف. عرف بر این است كه زنان از مردان جدا بنشینند.
ب. حقوق بین‌الملل عرفی بر دولتها تعهدات حقوق بشری تحمیل می‌كند.
ج. زنانی كه مشمول حقوق عرفی هستند، همچنان اهلیت حقوقی كامل نداشته و بعنوان صغیر با آنها رفتار می‌شود.
5. ارباب رعیتی، زمین‌سالاری (feudal): مربوط به شیوه‌ای از زندگی كه در آن مردم عادی در زمین اشراف زندگی و از آن استفاده می‌كردند و در عوض به وی خدمات نظامی و سایر خدمات ارایه می‌كردند.
الف. شیوه‌ی رفتار صاحبان املاك با مستاجران خود، شبیه فئودال است.
ب. نظام فئودالی به تدریج {باعث} توقف كار شد.
ج. حقوق مالكیت فئودالی، با نادیده گرفتن استقلال اشخاص، آنها را فاقد اختیار و وابسته ساخت.
6. حقوق بین‌الملل (international law): حقوق ناظر بر روابط دولتها با یكدیگر
الف. حقوق بین‌الملل ممكن است بوسیله‌ی معاهدات ایجاد شود.
ب. حقوق بین‌الملل، حقوق فیمابین دولتهای دارای حاكمیت است.
ج. كشورها، تابعان اصلی حقوق بین‌الملل هستند.
7. حقوق داخلی (municipal law): حقوق ملی؛ حقوق داخلی
الف. حقوق داخلی از حقوق بین‌الملل متمایز است.
ب. كنوانسیون‌های بین‌المللی ممكن است بعنوان ابزار گریز از اجرای قوانین داخلی تلقی شوند.
ج. اغلب شروط مربوط به انتخاب قانون حاكم، به بخشی از حقوق داخلی بعنوان حقوق مناسب قرارداد اشاره دارد.
8. جامع، فراگیر (pervasive): حاضر، مشهود یا محسوس در هر جا؛ گسترده
الف. فعالیت‌ها و نفوذ او همه جا گسترده است.
ب. حقوق رم تاثیر قوی و گسترده بر توسعه‌ی حقوق مدنی معاصر داشته است.
ج. حقوق اسلام تاثیر قوی و گسترده‌ای بر حقوق كنونی ایران دارد.
9. حقوق خصوصی (private law): بخشی از حقوق كه به جنبه‌هایی از روابط بین اشخاص می‌پردازد بدون اینكه ارتباط مستقیم به دولتها داشته باشد.
الف. حقوق خانواده، بخشی از حقوق خصوصی است.
ب. در انگلستان، هیچ تمایزی بین حقوق عمومی و حقوق خصوصی وجود ندارد.
ج. حقوق خصوصی معاصر، كمتر به طبقه‌ی {اجتماعی} اشخاص پرداخته است.
10. حقوق عمومی (public law): بخشی از حقوق كه به قانون اساسی و اشتغالات نهادهای حكومتی و ارتباط بین اشخاص با دولت می‌پردازد.
الف. حقوق عمومی، بر ارتباط بین دولت و قوه‌ی مجریه در اعمال اقتدار حكومتی آن {قوه} ناظر است.
ب. حقوق مالیه، در قلمرو حقوق عمومی قرار می‌گیرد.
ج. حقوق جزا، بخشی از حقوق عمومی است.
حقوق مدنی                            Civil Law
حقوق مدنی كه حقوق رومن‌ژرمن نیز نامیده می‌شود، حقوق قاره‌ی اروپاست كه مبتنی بر آمیزه‌ای از حقوق رومن، ژرمن، فئودالی، بازرگانی و حقوق عرفی می‌باشد. حقوق مدنی اروپا بطور گسترده‌ای در بسیاری از كشورهای آمریكای لاتین و بخش‌هایی از آسیا و آفریقا پذیرفته شده و باید از حقوق عرفی {رایج} در كشورهای انگلیسی‌آمریكایی متمایز شود.
در مقایسه‌ی حقوق مدنی با حقوق عرفی، معمولا بر سه مورد تفاوت تاكید می‌شود. اول اینكه، در نظام‌های حقوق مدنی، بخش‌های وسیعی از حقوق خصوصی تدوین می‌شوند. تدوین خصوصیت حقوق عرفی نیست. دوم اینكه، حقوق مدنی به طرق گوناگون، شدیدا توسط حقوق عرفی تحت تاثیر واقع شده است. تاثیر حقوق رومن در حقوق عرفی،‌ كمتر به چشم می‌خورد و اصلا گسترده نیست. سوم اینكه، وجود یا عدم وجود رویه‌ی قضایی، عمده‌ترین تفاوت بین حقوق عرفی و نظام‌های حقوق مدنی است. با این وجود،‌ این موارد تفاوت، مانع از این نیست كه حقوق مدنی و حقوق عرفی تا حدودی سنت‌های مشتركی داشته باشند.
واژه‌ی حقوق مدنی، معانی دیگری هم دارد. این واژه همچنین برای تمایز بین حقوق خصوصی ناظر بر روابط فیمابین اشخاص از حقوق عمومی و حقوق جزا بكار می‌رود. بالاخره اینكه، حقوق داخلی یك كشور بعضا حقوق مدنی نامیده می‌شود كه در نقطه‌ی مقابل حقوق بین‌الملل است. امروزه معمولا حقوق هر كشور خاص حقوق داخلی نامیده می‌شود.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. منظور از حقوق رومن‌ژرمن چیست؟
It is the law of continental Europe, based on an admixture of Roman, Germanic, feudal, commercial, and customary law which also called Civil Law.
2. در كدام نظام حقوقی از همه بیشتر حقوق مدنی تدوین می‌شود؟
In civil law systems large areas of private law are codified. So, codification mostly is typical of the civil law systems.
3. معانی متعدد اصطلاح «حقوق مدنی» را بیان كرده توضیح دهید.
The term civil law has some meanings. The term has been used to distinguish private law, governing the relations among individuals, from public law and criminal law. Finally the national law of a country is sometimes called civil law, in contrast to international law.
4. منظور از حقوق داخلی چیست؟
The law of any particular state is, now usually called municipal law.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
Municipal law (10)    public law (6)    private law (7)    pervasive (1)
Anglo-American (4)    commercial (3)    customary (9)    feudal (2)
International law (8)    codification (5)
1. یكی از شایع‌ترین مسایل رویكرد جهانی به حفظ محیط زیست، تفاوت‌های اقتصادی بین كشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه می‌باشد.
2. نظام حقوقی فئودال چین باستان، شدیدا به تعیین تعهدات می‌پرداخت تا حقوق اشخاص.
3. كنوانسیون بیع وین بدنبال هماهنگ‌ساختن قوانین ملی بازرگانی كشورهای امضاءكننده نمی‌باشد.
4. براساس قواعد انگلیسی‌آمریكایی تعارض {دادگاه‌ها}، قانون خارجی در دادگاه‌ها یك امر موضوعی است كه به منظور اقناع قاضی باید به اثبات برسد.
5. بعلت تفاوت در تاریخ تدوین و تفاوت در سبك‌های آموزش حقوقی در اروپا، حقوق مدنی این قاره به دو شاخه‌ی فرانسوی و آلمانی تقسیم شده است.
6. حقوق عمومی شامل این موارد می‌شود: حقوق اساسی، حقوق اداری، حقوق مالیه، و حقوق جزا.
7. حقوق خصوصی شامل این موارد می‌شود: حقوق مالكیت، حقوق خانواده، حقوق قرارداد، حقوق مسئولیت مدنی، و حقوق تجارت.
8. حقوق بین‌الملل به معنای حقوق بین‌الملل عمومی است كه از حقوق بین‌الملل خصوصی متمایز می‌باشد.
9. حقوق انگلیسی‌آمریكایی، بخشی از حقوق عرفی است كه مبتنی بر تصمیمات قضایی مندرج در گزارشات مربوط به پرونده‌های مختومه می‌باشد.
10. طرفین یك قرارداد تجاری بین‌المللی می‌توانند بر قانون داخلی بعنوان قانون حاكم بر قراردادشان توافق نمایند.
درس هفت        Lesson Seven
بررسی كلمه
1. قانون كلیسا، قانون مذهبی (canon law): حقوق الهی؛ بخشی از حقوق كه در برخی كلیساهای مسیحی ساخته شده و ناظر بر كلیسا می‌باشد.
الف. قانون كلیسای مسیحی، حقوق تعهدات انگلستان را تحت‌الشعاع قرار داد.
ب. قانون مذهبی در اسلام، تحت عنوان «شریعت» شناخته می‌شود.
ج. قانون كلیسای مسیحی، طلاق را فقط در صورت رابطه‌ی نامشروع می‌پذیرد.
2. قرارداد (contract): توافق رسمی قانونی؛ یك توافق الزام آور حداقل بین دو طرف
الف. شما باید شروط قراردادتان را ایفا نمایید.
ب. قراردادی برای تامین مصالح  منعقد شده است.
ج. آنها طبقِ قرارداد، ملزم به تسلیم كالا در موعد مقرر می‌باشند.
3. مایملك، ماترك (estate): اموالی كه در تملك یك شخص می‌باشد، بویژه اموالی كه در زمان مرگ به جا می‌ماند؛ اموال متوفی
الف. ارثیه‌ی او بین چهار فرزندش تقسیم شد.
ب. پسرش مایملك را به ارث خواهد برد.
ج. مالیات بر ارث عموما فقط نسبت به ارثیه‌ای اعمال می‌شود كه بیش از مقدار معین تقویم شود.
4. یكی شدن، پیوستن (fuse): تركیب شدن؛ پیوستن؛ شیء واحد تشكیل دادن
الف. تلاش برای پیوند دادن جمعیت شرق و غرب به شكست انجامید.
ب. بردگان و اربابان سابق نهایتا با هم متحد می‌شدند.
ج. قانونگذار تلاش كرد تا قانون و قاعده‌ی انصاف را از طریق وضع شیوه‌های حقوقی ارزشمند و منصفانه در تمامی دادگاه‌ها، به هم پیوند دهد.
5. هجوم (invasion): عمل نیروهای مسلح و ورود به یك كشور یا سرزمین
الف. همه‌ی كشورها حمله‌ی عراق به كویت را محكوم كردند.
ب. ملل متحد هیچ مجازاتی بر عراق بدنبال حمله‌اش به ایران تحمیل نكرد.
ج. شورای امنیت ملل متحد قطع‌نامه‌هایی در محكومیت حمله‌ی عراق به تصویب رساند.
6. تاهل، نكاحی (marital): مربوط به ازدواج
الف. وضعیت نكاحی به حالت تجرد، تاهل یا طلاق اشاره دارد.
ب. زنا بعنوان فساد اخلاقی یا تهدیدی برای ثبات خانوادگی و وضعیت تاهل قلمداد می‌شود.
ج. این مركز بهداشتی، راهنمایی و دیگر كمك‌های زبانی و رفتاری به منظور حل و فصل و اجتناب از درگیری‌های خانوادگی و نكاحی ارایه می‌دهد.
7. ملی‌گرایی (nationalism): احساس شدید عشق و افتخار فرد به كشور خود
الف. ملی‌گرایی یك جنبش جدید است.
ب. در آسیا و آفریقا، ملی‌گرایی به سرعت و عمدتا بعنوان واكنش در برابر استعمارگرایی رشد می‌كند.
ج. ملی‌گرایی جنبشی سیاسی برای بیان حق یك كشور بر استقلالِ كامل می‌باشد.
8. جایگزین شدن (replace): جای چیز را گرفتن؛ تغییر یافتن
الف. اتحاد جماهیر سابق در شورای امنیت در سال 1991 جای خود را به روسیه داد.
ب. ماشین‌آلات در بسیاری از بخش‌های صنعت، جایگزین انسان شده‌اند.
ج. معاونش بعنوان رهبر جایگزین او شد.
9. فرهیخته، متخصص (scholar): شخصی كه از یك رشته‌ی دانشگاهی، اطلاعات عمیق دارد؛ شخصی كه در یك رشته‌ی مطالعاتی متخصص است.
الف. علمای حقوق در صدد بودند تا سازوكاری برای تنظیم قواعد تجارت بین‌الملل ایجاد كنند.
ب. جامعه‌ی فرهیختگان، وكلا و قضات حقوق عرفی و بسیاری از حقوق مدنی را ایجاد می‌كنند.
ج. علمای حقوق، توقیف مطبوعات را محكوم كردند.
10. جانشینی، توارث (succession): عمل یا فرایندی كه یك شخص از لحاظ منافع، بر اموال یا منافع اموال متوفی ذیحق می‌شود.
الف. نظام‌های حقوق مدنی در مورد جانشینی با نظام‌های كشورهای آنگلوامریكن تفاوت دارد.
ب. در بسیاری از كشورهای مسلمان، حقوق اسلام به موضوعاتی مثل حقوق خانواده و حقوق ارثیه محدود می‌شود.
ج. نظام‌های حقوقی غرب، جانشینی نسبت به اموال را، توسط بستگان شخص متوفی، بعنوان یك امر طبیعی دارند مورد ملاحظه قرار می‌دهند.
بررسی مختصری از حقوق مدنی (1)        A Brief Treatment of Civil Law (1)
تا زمان هجوم قبایل ژرمن به امپراتوری رم در قرن پنجم، حقوق رم در اروپای غربی حكم‌فرما بود. چند صد سال بعد، با پیدایش دانشگاه‌ها، علما مجددا حقوق رم را برجسته ساختند. مطالعه و كاربرد حقوق رم نخست در شمال ایتالیا و سپس به آلمان و هلند كه همه سرزمین‌های امپرتوری مقدس رم بودند، گسترش یافت.
قوانین فئودالی آلمان و قوانین مذهبی كلیسا {با قانون دیگری} بطور كامل جایگزین نشد، اما با قوانین رم تلفیق شد. در نظامی كه بدین نحو شكل گرفت، حقوق رم در موضوعاتی مثل قراردادها قویترین قانون بود؛ در حالیكه حقوق كلیسا ناظر بر موضوعات مربوط به نكاح بود؛ و تلفیقی از هر دو با عرف‌های آلمانی بر حقوق مالكیت و جانشینی در خصوص املاك و ارثیه حكمفرما گشت. این نظام، نام لاتین «jus civile» یا حقوق مدنی به خود گرفت و به یكی از مهمترین عوامل ایجاد یكپارچگی تبدیل شد كه تا زمان اصلاحات در اروپای غربی رایج بود.
اصلاحات و ظهور ملی‌گرایی منجر به پیدایش مجموعه‌ای از تدوین حقوق مدنی در درون مرزهای ملی شد كه آغاز آن از قرن هفدهم بود. مهمترین مجموعه‌ی مدون در فرانسه (قانون ناپلئون كه در 1804 برقرار شد) و آلمان بود. این دو قانون كه هریك بعنوان الگویی برای بخش عمده‌ای از نظام حقوق مدنی ایفای نقش كرد. گروه فرانسوی علاوه بر فرانسه و متصرفات خارجی سابق آن، شامل هلند، بلژیك، لوكزامبورگ، ایتالیا، اسپانیا و بسیاری از كشورهای آمریكای لاتین می‌شود.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. حقوق رم در كدام بخش‌های اروپا گسترش یافت؟
Until the invasion of Germanic tribes, Roman law prevailed in Western Europe. Several years later it spread, first throughout northern Italy, then into Germany and the Netherlands, all territories of the Holy Roman Empire.
2. كدام بخش‌های حقوق بوسیله‌ی قانون مذهبی كلیسا رواج یافت؟
Church law (Canon Law) dominated marital questions.
3. تاثیر ملی‌گرایی بر توسعه‌ی حقوق مدنی چه بود؟
The rise of nationalism led to a series of codifications of civil law along national lines, beginning in the 17th century.
4. اولین‌بار در چه زمانی قانون ناپلئون پا به عرصه گذاشت؟
The Code Napoleon established in 1804.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
Nationalism (9)    canon law (4)    scholar (3)    estate (8)
Succession (7)        contract (1)    marital (6)    fuse (10)
Replaced (5)        invasion (2)
1. تا زمانی كه مفاد قرارداد را به دقت مطالعه نكرده‌اید، نباید قرارداد را منعقد كنید.
2. شورای امنیت ملل متحد 12 قطع‌نامه در محكومیت حمله‌ی عراق به كویت صادر كرد.
3. عالم مذهبی كه قوانین اسلامی را تفسیر می‌كند، «مجتهد» نامیده می‌شود.
4. قانون مذهبی كلیسا مشتمل بر این اصل بود كه رضایت آزادانه‌ی طرفین، در قرارداد ازدواج الزامی است.
5. شاه، سیستم دانشگاهی دادگاه‌های مدنی را جایگزین دادگاه‌های مذهبی سنتی و قضات آموزش دیده‌ی دانشكده‌های جدید را جایگزین قضات مذهبی كرد.
6. براساس نكاح فئودالیستی، زنان حق ارث بردن اموال، امضای قرارداد، اقامه دعوی له یا علیه، طلاق، یا كسب حضانت كودك را نداشتند.
7. حقوق جانشینی، بخشی از حقوق است كه براساس آن ذینفع، بموجب وصیت‌نامه‌ی موصی یا شخص بدون وصیت، مالك اموال می‌شود.
8. وارث مسئول پرداخت دیون متوفی، بیش از ارزش تركه و اموال نمی‌باشد.
9. پس از جنگ، ملی‌گرایی از بزرگترین موانع توسعه‌ی قدرت شوروی در اروپای شرقی بود.
10. دولت در صدد است همه‌ی احزاب را به صورت یك ائتلاف گسترده، متحد سازد.
درس هشت        Lesson Eight
بررسی كلمه
1. میانگین، متوسط (average): شخص، كمیت، و مقدار رایج، استاندارد، معمول، عادی یا معمولی
الف. برآورد می‌شود قیمت متوسط نفت، امسال به هر بشكه 25 دلار برسد.
ب. میانگین قیمت‌ها در اینجا، زیر میانگین {قیمت} اروپاست.
ج. او موفق شد وامی زیر میانگین نرخ بهره، اخذ كند.
2. طلاق (divorce): جدایی؛ پایان حقوقی ازدواج
الف. آیا طلاق در اینجا رو به افزایش است؟
ب. اخیرا در این مجله، مقاله‌ای در موضوع طلاق منتشر شده است.
ج. متاسفانه، ازدواج آنها به طلاق انجامید.
3. میراث، توارث (inheritance): هر مالی كه با فوت مالك به وارث منتقل شود؛ عمل به ارث گذاشتن
الف. اموال خاصی از طریق توارث به پسر ارشد انتقال می‌یابد.
ب. فرزند نامشروع حق ارث ندارد.
ج. شما نیازمند ادله‌ی قویتری برای دفاع از ادعای ارث خود هستید.
4. منطقی (logical): طبیعی، متعارف، یا خردمندانه؛ تابع اصول منطق
الف. خطابه‌های وكلا باید شفاف و منطقی باشد.
ب. یك دانشجوی حقوق باید ذهن منطقی داشته باشد.
ج. تصادف نتیجه‌ی منطقی بی‌مبالاتی راننده است.
5. نكاح‌ (marriage): توافق رسمی فیمابین یك مرد و یك زن، برای زن و شوهر شدن
الف. معمولا پسران پیشنهاد ازدواج می‌دهند و دختران آن را می‌پذیرند.
ب. او مادرش را بخاطر كوتاهی در ازدواجش سرزنش كرد.
ج. پدرش از دادن رضایت به ازدواج او، خودداری كرد.
6. تعدیل كردن، اصلاح كردن (modify): تغییر جزئی چیزی جهت بهبود آن یا جهت كاستن از شدت آن
الف. قانون اساسی برای تطابق با نیازهای اقتصادی جدید، باید اصلاح شود.
ب. با گذشت زمان، قضات آمریكایی قواعد حقوق عرفی انگلستان را تعدیل كردند.
ج. حق شرط، اعلامیه‌ای كتبی و رسمی است از سوی یك دولت برای تعدیل مقررات خاصی از یك معاهده.
7. حفظ كردن (preserve): باقی، زنده یا ایمن نگه‌داشتن؛ حفظ كردن؛ نگهداشتن
الف. دولت مشتاق حفظ ثبات پول خود می‌باشد.
ب. ملل متحد قصد دارد صلح را در جهان حفظ كند.
ج. رییس جمهور باید از قانون اساسی حفاظت، حمایت و دفاع كند.
8. اعلان كردن (proclaim): رسما یا علنا اعلام یا ابلاغ كردن
الف. هند پس از استقلال، اعلام جمهوری كرد.
ب. دولت «حالت فوق‌العاده» اعلام می‌كند.
ج. قانون اساسی برای همه آزادی احساسات اعلام می‌كند.
9.  انقلاب (revolution): تغییر كلی با ساقط كردن یك حكومت یا نظام سیاسی
الف. انقلاب، تغییرات بسیاری در قواعد حقوقی ایجاد كرد.
ب. بسیاری از قوانین و نهادهای سابق، توسط انقلاب كنار زده شدند.
ج. در سیاست، برخی كشورها تغییر تدریجی (فرگشت) را بر انقلاب (واگشت) ترجیح می‌دهند.
10. مدارا كردن (tolerate): اجازه دادن یا تحمل كردن وضعیت یا رویه‌ی موجود بدون مخالفت
الف. دولت نمی‌پذیرد كه با مخالفان مدارا كند.
ب. ما چنین رفتار مجرمانه‌ای را نمی‌توانیم تحمل كنیم.
ج. یك دموكراسی قوی، تمام عقاید مخالف را تحمل می‌كند.
بررسی مختصری از حقوق مدنی (2)       A Brief Treatment of Civil Law (2)
انقلاب فرانسه این عقیده را ایجاد كرد كه مبنای حقوق، قانون است نه عرف. عرف تنها تا وقتی كه بوسیله‌ی قوانین جایگزین نشده‌اند، باید بعنوان مبنای حقوق تحمل شوند. قانون مدنی كه ناپلئون آنرا وضع كرد، در صدد بود تمام قوانین را به زبانی مكتوب و قابل فهم برای عموم شهروندان تصریح كند. قانون مزبور، در ماده‌های كوتاه ابراز شده و به شیوه‌ای جامع و منطقی انسجام یافته بود. این قانون تقریبا تا سال 1875 بدون تغییر باقی ماند، زمانی كه جمهوری سوم قوانین بسیار زیادی ارایه كرد كه منعكس كننده‌ی تغییرات اجتماعی و اقتصادی بود كه از زمان ناپلئون اتفاق افتاده بود. حتی در قرن بیستم، اصلاحات بیشتری نیز صورت گرفت. قانون مدنی صلاحیت مسلم بر نكاح، طلاق، توارث، مالكیت زمین و اموال منقول، و هبه دارد. قراردادها و مسئولیت مدنی بطور خیلی مختصر در این قانون بررسی شده‌اند {در عوض} به دادگاه‌ها آزادی عمل چشمگیری در اینگونه مسایل واگذار شده است.
حقوق مدنی در آلمان در حد وسیعی مبتنی بر سیستمی است كه از طریق مشاغل حقوقی طی مدت‌زمان طولانی از قرن پانزدهم تا سال 1896 زمان اعلام رسمی قانون مدنی آلمان، اعمال می‌شده است. سیستم آلمانی تلاش دارد از سیستم فرانسوی قطعی‌تر بوده و در حوزه‌هایی كه سیستم فرانسوی سطحی است، كامل‌تر باشد. این قانون در عین حال كه برای شرایط آلمان امروز اصلاح شده، هدفش حفظ مردم‌سالاری اجتماعی است.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. تاثیر انقلاب فرانسه بر حقوق بطور كل چه بوده است؟
The French revolution established the idea that the basis of law is statute, not custom.
2. مشخصات اصلی قانون مدنی ناپلئون كدام است؟
It sought to express all laws in written language comprehensible to the average citizen. The code is expressed in short articles arranged in a comprehensive and logical manner.
3. مسایل تحت پوشش قانون مدنی ناپلئون چه هستند؟
The civil code has firm jurisdiction over marriage, divorce, inheritance, ownership of land and of movable property and gifts.
4. تفاوتهای بین قوانین مدنی آلمان و فرانسه چیست؟
The German system attempts to be more precise than the French and to be more detailed in areas in which the French code is cursory.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
Inheritance (8)    preserve (4)    tolerated (2)    average (3)
Revolution (1)        marriage (6)    modified (10)    logical (5)
Proclaimed (9)    divorced (7)
1. یك عضو گروه سوسیالیست كه از انقلاب 1917 روسیه حمایت كرده بود، بعدا اعدام شد.
2. در كشورهای اسلامی، با یهودیان و مسیحیان مدارا می‌شود.
3. اگر در قرارداد، كیفیت مشخص نشده باشد، طرف قرارداد باید حداقل، با كیفیت متوسط به ایفای قرارداد بپردازد.
4. این وظیفه‌ی دولت است  كه قانون را اجرا و نظم را به گونه‌ای حفظ كند كه شهروندان بتوانند در آرامش، كارهای روزانه‌ی خود را به انجام برسانند.
5. اولین قدم منطقی از سوی صادر كننده، برای كسب كمك مالی این است كه به بانك تجارت محلی خود مراجعه كند.
6. سندی حقوقی كه تایید كند دو نفر با هم ازدواج كرده‌اند، قباله‌ی نكاح نامیده می‌شود.
7. مردان طلاق، بیشتر از زنان مطلقه احتمال دارد مجددا ازدوج نمایند.
8. در ایران، مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان اجازه دارند در مسایل نكاح، طلاق و ارث، تابع قوانین مذهب خود باشند.
9. چنین اعلام شده است كه حمایت از حقوق بشر یكی از اهداف اصلی ملل متحد است.
10. حقوق عرفی تا زمان اصلاح توسط قانون، به قوت خود باقی خواهد بود.
درس نه        Lesson Nine
بررسی كلمه
1. قدردانی، ارزیابی (appreciation): درك كامل و همساز از چیزی؛ اطلاع از كیفیت عالی چیزی؛ امتنان
الف. دولت قدردانی خود را از كمیته بخاطر پیش‌نویس كردن لایحه‌ی راجع به جرایم سیاسی اعلام می‌دارد.
ب. عامه‌ی مردم درك بالاتر و قدردانی بیشتری از نقش قانون در برقراری دموكراسی دارند.
ج. دانشكده از نیاز به ارتباط مثبت بین حقوق عملی و مطالعات دانشگاهی نوعی ارزیابی بعمل آورد.
2. شیوه، رویكرد (approach): متد؛ شیوه‌ی رسیدگی
الف. لازم است دولت شیوه‌ی قاطع‌تری برای مشكلات اقتصادی اتخاذ كند.
ب. معلم در برخورد با دانش‌آموزان، روش كاملا نادرستی اتخاذ كرد.
ج. دیدگاه حقوق عرفی به توافقات و قراردادهای قابل اجرای قانونی، تفاوت دارد.
3. قرض گرفتن (borrow): از دیگری یا از منبع خارجی گرفتن؛ اقتباس كردن؛ نسخه‌برداری كردن؛ اتخاذ ایده‌ی دیگران بعنوان ایده‌ی خود
الف. بسیاری از واژگان حقوقی در انگلیسی، از یونانی اقتباس شده است.
ب. بعضی ابداعات مهم از بریتانیا نسخه‌برداری شده است.
ج. نظام حقوقی ما قواعد بسیاری از دیگران اخذ كرده است.
4. بررسی كردن، كاوش كردن (explore): دقیقا و بطور كامل بررسی كردن
الف. ما چندین راه‌حل را برای مساله، بررسی كرده‌ایم.
ب. ما قبل از اتخاذ تصمیم، تمام احتمالات را بررسی كردیم.
ج. مساله‌ی مالكیت معنوی باید بطور مفصل بررسی شود.
5. متد، شیوه (method): طریقه‌ی انجام كارها بویژه به شیوه‌ای منظم و منسجم
الف. شیوه‌ی تدریس در دانشكده‌های حقوق باید تغییر كند.
ب. شیوه‌ی انتخابات باید مورد تجدید نظر قرار گیرد.
ج. چندین روش اساسی برای دریافت وجه محصولات فروخته شده در خارج وجود دارد.
6. مقاله، رساله (monograph): بررسی مكتوب و مفصل از یك موضوع واحد كه معمولا به صورت یك كتابچه چاپ می‌شود.
الف. او مقالات بیشماری نوشت و در اصلاح قانون نقش راهبردی داشت.
ب. او در نوشتن مقالات روزنامه‌ای كوتاه مستعدتر بود تا رساله‌های محققانه.
ج. به من توصیه شد پایان‌نامه‌ام را بعنوان یك مقاله {ی علمی} منتشر كنم.
7. دانش، فرهیختگی (scholarship): علم؛ دانش یا مهارتی كه از طریق مطالعات پیشرفته بدست آمده است.
الف. استاد حقوق مردی بسیار دانشمند بود.
ب. علم جدید حقوق به این نتیجه رسیده است كه نظام قضایی ما باید از نو ساخته شود.
ج. دسترسی به منابع اطلاعاتی، علم را غنی می‌سازد.
8. نظری، تئوری (speculative): تئوری نه عملی؛ دارای ماهیت استدلالی انتزاعی
الف. دستاوردهای او نظریه است؛ چرا كه یافته‌هایش مبتنی بر استدلال است تا واقعیت.
ب. بسیاری از تحولات اخیر در تكنولوژی، توسط علم و نویسندگان نظری تخیلی پیش‌بینی شده بود.
ج. تمایز تئوری از عمل، احتمالا موجب تشویق اندیشه‌ی روشمند و استدلالی راجع به حقوق گردد.
9. روشمند، منسجم (systematic): طبق یك سیستم یا برنامه؛ نظام یافته به شكل یك سیستم
الف. در آمریكا، اولین آموزش‌های روشمند حقوقی توسط «جورج ویث»  ارایه شد.
ب. هر كشوری باید شیوه‌های نگهداری و رفتارش با زندانیان را مرتبا تحت بازبینی داشته باشد.
ج. حقوق تطبیقی به قضات كمك می‌كند دعاوی را به شیوه‌ای روشمند و منصفانه رسیدگی كنند.
10. رساله، مقاله (treatise): یك كتاب یا پایان‌نامه‌ی طولانی، مفصل و روشمند راجع به یك موضوع
الف. متون درسی حقوقی ایران عموما مقالاتی است كه توسط اساتید نوشته می‌شود.
ب. شماری از مقالات حاكی از آن هستند كه كودكان زیر هجده سال نباید ازدواج كنند.
ج. داوری اختلافات فیمابین شركت‌ها، برای مباحث حقوقی مجلات و مقالات، زمینه‌ی پرباری است.
مقایسه‌ی بین حقوق عرفی و حقوق مدنی
Comparison between Common Law and Civil Law
نظام‌های حقوق مدنی و حقوق عرفی، در شیوه‌ها و رویكردهای خود امروزه در بسیاری از جنبه‌ها {به هم} نزدیك‌تر هستند از آنچه در زمان‌های پیشین بودند. در نتیجه‌ی نفوذ و تلاش‌های بسیار زیاد اساتید دانشكده‌های حقوق، حقوق مدنی در رویكرد خود، بسیار روشمند‌تر و نظری‌تر شده است. با گذشت زمان، همانگونه كه نقش حقوق مبتنی بر صدور رای اهمیت می‌یابد، بی‌گمان كیفیت روشمند قانون مدنی {نیز} افزایش می‌یابد. از اینرو، در دهه‌های اخیر هر نظامی {با استفاده} از ویژگی‌های سنتی نظام‌های دیگر ترقی می‌یابد.
تفاوت‌های عمده در شیوه‌ی فكری همچنان باقی است. نویسندگان حقوق مدنی تمایل به ارایه‌ی رساله‌های مفصل دارند {درحالیكه} در حقوق عرفی تلاش‌ها عموما بر {مقالات و} تك‌نگاشت‌هایی متمركز است كه مستلزم مهارت كمتری هستند. آموزش‌های حقوقی اروپایی اساسا از طریق روش خطابه ادامه می‌یابد كه بمنظور ارایه‌ی توصیف كاملی از قواعد و نهادهای موجود ایراد می‌شوند. در آموزش‌های حقوقی كامن‌لا از شیوه‌ی تبادل‌افكار یا «پرونده» استفاده می‌شود كه به بررسی اهمیت سیاست و ملاحظات عینی در فرایند تصمیم‌گیری اختصاص دارند. تاثیر گسترده‌ی چنین مقایسه‌ای، بروز نقاط قوت و ضعف دیدگاه‌های مختلف در مساله‌ی واحد است و از اینرو هر ملتی مجال می‌یابد نظام حقوقی خود را با اقتباس از رویه‌ها و نهادهای حقوقی مسلّم دیگر ملت‌ها بهبود بخشد.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. امروزه حقوق عرفی و حقوق مدنی در كدام شیوه‌ها به هم نزدیك‌ترند؟
In many respects the civil- and common- law systems are closer today in their general methods and approaches than they were in earlier periods.
2. ویژگی‌های اصلی آموزش حقوقی در نظام حقوق مدنی چیست؟
The civil law has become far more systematic and speculative in its approach, due in a large extent to the influence and efforts of academic legal scholarship and writers on civil law tend to produce treatises.
3. ویژگی‌های اصلی آموزش حقوقی در نظام حقوق عرفی چیست؟
In the common law, effort is generally focused on less ambitious monographs. Also common law legal education uses discussion or "case" method designed to explore the importance of policy and factual considerations in the decision-making process.
4. هدف از مقایسه‌ی بین حقوق عرفی و حقوق مدنی چیست؟
The long-range effect of such a comparison is to expose the strengths and weaknesses of differing approaches to the same problems and thus allow each nation to improve its won system of law by borrowing proven legal practices and institutions from the other nation.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
Appreciation (6)    speculative (4)        approach (2)    borrowed (10)
Scholarship (5)    monographs (7)        explored (9)    methods (1)
Systematic (3)        treatises (8)
1. شركت باید تعیین كند كه چه شیوه‌هایی از صادرات باید مورد استفاده قرار گیرد.
2. برخی كشورها به مساله‌ی پناهندگان، رویكردی بشردوستانه اتخاذ می‌كنند.
3. شیوه‌ای منطقی و روشمند برای حل اختلافات لازم است تا در مسایل بین‌المللی مورد استفاده قرار گیرد.
4. طی قرون 12 و 13، مكتب نظری و روشمند، نقش مهم و روزافزونی در توسعه‌ی حقوق جدید قراردادها ایفا كرد.
5. حقوق بشر چالش و فرصت مهمی برای دانش علم حقوق و سیاست در آینده ارایه خواهد كرد.
6. مطالعه‌ی جهانی‌شدن حقوق بیشتر بستگی دارد به ارزیابی دقیق تفاوت‌های میان مردم جهان تا شباهت‌های آنها.
7. بین سال‌های 1875 و 1910، آموزش حقوقی حدود 180 درجه دستخوش دگرگونی شد؛ یعنی دعاوی جایگزین تك‌نگاشت‌ها، و كلاس‌های درس جایگزین ادارات حقوقی و دادگاه‌ها شد.
8. اینجا، كتاب‌ها و رساله‌های زیادی پیرامون حقوق بشر نوشته نشده است.
9. تا زمانی كه {شیوه‌های} حل وفصل مصالحه‌آمیز بطور كامل طی نشده باشد، لزومی ندارد كه موكل شما اقامه‌ی دعوی نماید.
10. ارزیابی قواعد حقوقی بوسیله‌ی معیارهای برگرفته از فلسفه، گرایش جدیدی در آموزش‌های حقوقی می‌باشد.
درس ده        Lesson Ten
بررسی كلمه
1. تسكین دادن، كاهش دادن (alleviate): از شدت چیزی كاستن؛ آسان‌تر كردن
الف. دكتر برای تسكین درد، به او یك آمپول تزریق كرد.
ب. سیاست جدید، فشارهای اقتصادی بر كشاورزان را كاهش می‌دهد.
ج. این نظریه‌ی اقتصادی، سیاست‌های دولت را در جهت كاهش بیكاری تشویق می‌كند.
2. سرمایه (capital): سرجمع‌ِ مقادیر پول و اموال تحت تملك، مورد استفاده یا سرمایه‌گذاری شده توسط یك شخص یا یك گروه.
الف. نسبت سرمایه به درآمد همان نسبت درخت است به میوه.
ب. مشكل عمده‌ی شركت، كمبود سرمایه است.
ج. كشور نیاز به جذب سرمایه‌ی خارجی لازم برای نوسازی ماشین‌آلات و تجهیزات دارد.
3. جامعه (community): هر گروهی كه در یك مكان زیست می‌كنند یا دارای منافع مشترك هستند؛ عامه
الف. جامعه‌ی اروپا در نتیجه‌ی پیمان رم پا به عرصه گذاشت.
ب. جامعه‌ی جهانی باید ثبات خود را در گسترش عدل جستجو كند.
ج. نیازهای جامعه باید بر نیازهای افراد اولویت داشته باشد.
4. رقابت (competition): هر فعالیتی كه در آن افراد سعی می‌كنند یكدیگر را پشت‌سر گذاشته و شكست دهند؛ عمل رقابت
الف. ما با دیگر شركت‌ها برای {انعقاد} قرارداد در رقابت هستیم.
ب. خصوصی‌سازی، باعث تشویق رقابت‌ها می‌شود.
ج. {مكتب} سرمایه‌داری بر رقابت و فردگرایی تاكید می‌كند.
5. وحدت، یكپارچگی (integration): عمل یا فرایند متحد شدن به منظور ایجاد كل واحد؛ اتحاد
الف. جامعه‌ی اروپا در ابتدا به منظور نیل به وحدت اقتصادی تشكیل شد.
ب. معاهده‌ی ماستریخت  به منظور ارتقای وحدت سیاسی تنظیم شده است.
ج. جامعه‌ی بین‌المللی باید در تمام فعالیت‌های توسعه، به نوعی یكپارچگی در تساوی و بهره‌مندی زنان برسد.
6. كار، كارگر (labor): هر كار یا وظیفه‌ی مشتمل بر تلاش؛ كارگران
الف. مشكل بتوان به نقل و انتقال آزادانه‌ی كارگران بین كشورها دست یافت.
ب. جلسه‌ای بین كارگران و كارفرمایان برگزار شد.
ج. رهبران كارگران امروز در كنفرانس اتحادیه تشكیل جلسه دادند.
7. هدف (objective): هدف؛ چیز مورد قصد
الف. اهداف اقتصادی بلندمدت كشور نامشخص است.
ب. جهانی عاری از فقر هدف ماست.
ج. اهداف و مقاصد دانشكده‌های حقوق چیست؟
8. مشاركت كردن (participate): شركت كردن یا درگیر شدن در یك فعالیت
الف. یك رهبر دموكراتیك، به دیگران اجازه می‌دهد در فرایند تصمیم‌گیری مشاركت كنند.
ب. از هر عضو ملل متحد ممكن است دعوت بعمل آید در مذاكرات شورای امنیت شركت نماید، هرچند رای ندهد.
ج. جوانان تشویق به مشاركت در سیاست می‌شوند.
9. سازش، آشتی (reconciliation): پایان بخشیدن به یك اختلاف؛ عمل برابر ساختن عقاید و نظرات با یكدیگر
الف. سازش بین دو طرف به نتیجه رسید.
ب. این كنوانسیون در نتیجه‌ی سازش نظام‌های مختلف حقوقی به نتیجه رسید.
ج. از طریق توافق، می‌تواند سازش واقعی وجود داشته باشد.
10. محدود كردن (restrict): حد و مرز قرار دادن بر؛ محدود ساختن؛ كنترل كردن
الف. در چین، خانواده‌ها محدود به داشتن تنها یك فرزند هستند.
ب. سرعت در داخل شهر به 60 كیلومتر در ساعت محدود است.
ج. حق آزادی اندیشه نباید محدود شود.
جوامع اروپایی                The European Communities
با اینكه صحبت از جامعه‌ی اروپا، آسان است ولی در حقیقت سه جامعه‌ی متمایز وجود دارد و هر كدام با اساسنامه‌ی مخصوص به خود كه معاهده‌ی تاسیس‌كننده‌ی آن {جامعه} می‌باشد. این سه جامعه عبارتند از: جامعه‌ی ذغال سنگ و فولاد؛ جامعه‌ی اروپایی انرژی اتمی؛  جامعه‌ی اروپایی (EC) كه سابق بر این، جامعه‌ی اقتصادی اروپا (EEC) نامیده می‌شد. جامعه‌ی اقتصادی اروپا توسط اولین معاهده‌ی رم در 1957 تاسیس شد. برخلاف دو جامعه‌ی خاص دیگر، جامعه‌ی اقتصادی اروپا اهداف گسترده‌تر و عمومی‌تری دارد. هدف اولیه‌ی آن یكپارچگی اقتصاد دول مشاركت‌كننده و هدف درازمدت آن وحدت سیاسی است.
جامعه‌ی اقتصادی اروپا تاسیس شد تا سازش پایدار فرانسه و آلمان را توسعه دهد؛ اقتصاد دولتهای عضو را به یك بازار بزرگ مشترك تبدیل كند؛ و سعی در ایجاد یك اتحادیه‌ی سیاسی متشكل از دول اروپای غربی نماید كه قادر به كاهش ترس از جنگ با یكدیگر هستند.
بطور خلاصه، جامعه‌ی اقتصادی اروپا به منظور تسهیل موارد ذیل تاسیس شد: (1) حذف موانع تجاری مابین ملت‌های عضو؛ (2) برقراری یك سیاست تجاری واحد در قبال كشورهای غیر عضو؛ (3) هماهنگی نهایی سیستم‌های حمل و نقل، سیاستهای كشاورزی و سیاست‌های كلی اقتصادی اعضا؛ (4) حذف اقدامات خصوصی و عمومی محدود كننده‌ی رقابت آزاد؛ و (5) تضمین تحرك كار و سرمایه میان اعضا.
تمرین‌های درك مطلب
الف. پاسخ سوالات زیر را بنویسید.
1. جوامع اروپایی را تاسیس شده‌اند را نام ببرید.
They are: European Coal and Steel Community; European Atomic Energy Community; and European Community.
2. نام قبلی جامعه‌ی اروپایی چه بود؟
The European Community formerly named "European Economic Community".
3. هدف اولیه‌ی جامعه‌ی اروپایی چه بود؟
Its immediate objective is the integration of the economics of the participating states.
4. هدف درازمدت جامعه‌ی اروپایی چه بود؟
Its long-term aim is political integration.
ب. جاهای خالی را با كلمات زیر پر كنید.
Integration (2)    objectives (3)        alleviate (6)    capital (10)
Competition (8)    community (1)        restrict (7)    labor (9)
Reconciliation (5)    participate (4)
1. جامعه‌ی اقتصادی اروپا (EEC) امروزه تحت عنوان جامعه‌ی اروپایی (EC) تغییر نام داده است.
2. كشورهای عضو جامعه‌ی اروپایی در وحدت اقتصاد داخلی خود از ملتهای هر منطقه‌ی دیگر فراتر رفته‌اند.
3. شرط مغایر با اهداف كنوانسیون راجع به حقوق كودك، مجاز نمی‌باشد.
4. به كارگران به جهت تشویق آنها به مشاركت در امور شركت بعنوان سهامدار، ممكن است سهام اعطا شود.
5. هدف نهایی قوه‌ی قضاییه، سازش میان تمام شهروندان كشور بر مبانی حقوق بشر برای همه می‌باشد.
6. وضع برنامه‌های خصوصی و عمومی برای كاهش رنج و فقر، در این وضعیت اقتصادی ضروری است.
7. آرای اخیر قضایی به محدودسازی آزادی مطبوعات گرایش دارد.
8. صنعت خودروسازی در برابر رقابت‌های خارجی حمایت می‌شود.
9. در ایالات متحده، مشكل كار كودكان تنها در یك بخش اقتصاد آنهم كشاورزی، همچنان باقی مانده است.
10. پول و دیگر اموال یك شركت كه در انجام معاملات بكار می‌رود، سرمایه‌ی آن {شركت} نامیده می‌شود. 

کلید واژه ها : جزوه متوق حقوقی 1(درس 1تا10)