وزیر اطلاعات دولت اصلاحات درباره ماجرای قتل های زنجیره ای گفت: بنده شهادت میدهم که آقای هاشمی مبرا بود و در این قضیه وزیر اطلاعات را هم دور زدند. این کارها بسیار غلط بود و من تاکنون هم اینطور نگفته بودم.
آیتالله قربانعلی دری نجفآبادی وزیر اطلاعات دولت اصلاحات درباره ماجرای قتل های زنجیره ای گفت: بنده شهادت میدهم که آقای هاشمی مبرا بود و در این قضیه وزیر اطلاعات را هم دور زدند. این کارها بسیار غلط بود و من تاکنون هم اینطور نگفته بودم.
مشروح گفتوگوی فارس با آیتالله درّی نجفآبادی در ادامه از نگاهتان میگذرد:
باتوجه به اینکه اولین سالگرد درگذشت مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی را پشت سر گذاشتیم، شما در دوره مسئولیتهای متعدد خود همکار ایشان بودهاید، در خصوص نقشی که مرحوم هاشمی در تثبیت و تداوم انقلاب اسلامی داشت و همانطور که رهبر انقلاب نیز بهعنوان مبارز کهنسال از آقای هاشمی یاد کردند، توضیح بفرمایید.
دری نجفآبادی: خداوند به ما در بصیرتافزایی و آگاهی دادن به مردم کمک میکند اکنون ما در آستانه چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی هستیم و این زمان فرصت بسیار خوبی برای خنثیسازی بسیاری از توطئههای منافقین داخلی، استکبار، ایادی آنهاست.
باید به مردم آگاهی و هوشیاری مناسبی داد تا به این بصیرت برسند که انقلابی با این عظمت برای دستیابی به آرمانهای بزرگی صورت گرفته است و همه اعم از مردم، قوای سهگانه و نیروهای مسلح باید برای تحقق این آرمانها بسیج شویم.
این انقلاب در نزد ما امانت شهدا، امام، اسلام، قرآن و مکتب اهلبیت است و انشاءالله بتوانیم این امانت بابرکت را حفظ و در حد خودمان آن را شکوفا و بالنده کرده و به نسلهای جوان و علاقهمند به انقلاب بسپاریم.
بنابراین وظیفه بسیار بزرگی بر عهده ماست و حوادث اخیر هم نشان داد که دشمنان ما بیکار ننشستهاند، لذا باید به این حوادث -گرچه ضایعاتی داشته است- به چشم یک فرصت نگاه کنیم تا نقاط ضعف و قوت خود را بشناسیم و برای تقویت و رفع آنها تلاش کنیم.
آقای هاشمی از سالهای 36 و 37 در قم فعالیتهای فرهنگی خود را شروع کرد
همانطور که مقام معظم رهبری هم فرمودند دوستی ایشان با آقای هاشمی به سالهای 36 و 37 در نجف و کربلا بازمیگردد و این آشنایی منشأ دوستی بسیار صمیمانهای در طول 50 سال گذشته بوده است.
آقای هاشمی از سالهای 36 و 37 در قم فعالیتهای فرهنگی خود را شروع کردند و در این خصوص باید به نکات خاصی توجه کنیم؛ مسئله اول اینکه ایشان میخواست درصدد آغاز یک کار فرهنگی و کتابت جدیدی برای پاسخگویی به نیازهای روز بود و در همین راستا دو کار ارزشمند را در آن زمان انجام داد که یکی از آنها انتشار نشریه «مکتب اسلام» با حضور نویسندگان، اندیشمندان و صاحبنظرانی مانند آیتالله مکارم شیرازی، آیتالله سبحانی و آیتالله نوری و ... و دیگری انتشار «مکتب تشیع» با تعدادی از دوستان بود.
این اقدامات از این جهت ارزشمند بود که در شرایط غربت حوزههای علمیه که کار قلمی و کتابتی کمتر مورد توجه بود صورت گرفت البته باید به این نکته هم تآکید کنم که ریشه این حرکت به مرحوم آیتالله بروجردی، حضرت امام و علامه طباطبایی بازمیگردد و حدود سالهای 32 و 33 تألیف و کتابت بسیاری از کتب به زبان فارسی توسط دست پروردگان آن بزرگواران صورت گرفت.
20 جلد تفسیر راهنما و چه 33 جلد تفسیر فرهنگ قرآن یادگار هاشمی
این اندیشه و خلاقیت در آقای هاشمی رفسنجانی هم بود و ترجمه کتاب «سرگذشت فلسطین و کارنامه سیاه استعمار» و نگارش کتاب «امیرکبیر قهرمان و مبارزه با استعمار» مبین این مطلب است در حوزه تفسیر قرآن و نهجالبلاغه نیز کارهای ارزشمندی همچون 20 جلد تفسیر راهنما و 33 جلد تفسیر فرهنگ قرآن از ایشان به یادگار مانده است.
هاشمی غبطه میخورد چرا در سالهای 57 و 58 فرصت گزارش روزانه نداشته است
نگارش گزارشهای روزانه یک نمونه موفق دیگر از اقدامات آقای هاشمی است که ما غالباً در نوشتن آن تنبلی میکنیم، به خاطر دارم که ایشان مرتب غبطه میخورد که چرا در سالهای 57 و 58 فرصت نشده که گزارش روزانه بنویسیم و از این موضوع تأسف میخورد، ایشان هر شب مقید بودند که گزارش روزانه خود را بنویسند و بخشی از روزشمار انقلاب اسلامی با این کیفیت توسط مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی انجام شد، این هم یک کارکرد فرهنگی دیگر از ایشان است.
این اقدامات بسیار قابلتقدیر است بهویژه که آن را با شرایط دهه 30 و 40 بسنجید نه حالا که الحمدالله اکثرا دانشمند، دانشگاهی و دستبهقلم هستند، در آن ایام این دست از اقدامات در حوزههای علمیه و قم بسیار قابلتقدیر بود.
همانطور که میدانید تعداد زیادی برای برپایی انقلاب به زندان رفتند و در آنجا درس و بحث میگفتند اما اینکه فردی همچون آقای هاشمی در طول سه سال و نیم، هفت دفتر 200 برگ را به برداشتهای قرآنی اختصاص و بتواند آن را به بیرون انتقال دهد و این دست نوشته ها تبدیل به تفسیر راهنما و فرهنگ موضوعی قرآن شوند، یک توفیق است.
دوستی، صفا و صمیمیت ایشان از همان وقت زبانزد بود، آقای شبیری اخوی آیتالله شبیری زنجانی که در دیوان عالی کشور مشغول خدمت بود نیز با آقای هاشمی دوست بودند و در همان سفر کربلا که مقام معظم رهبری و مرحوم هاشمی با یکدیگر آشنا شده و برای کار با یکدیگر پیمان میبندند، حضور داشتند.
این بزرگواران با اندیشههای بلندی که داشتند در تاریخ شخصیت ممتازی هستند، چه آنها که به شهادت رسیده اند و چه کسانی که در قید حیات هستند، مثلاً امام موسی صدر،شهید صدر، شهید باهنر، شهید مطهری، شهید مفتح، شهید هاشمینژاد، شهید بهشتی، مقام معظم رهبری و مرحوم آیتالله هاشمی رفسنجانی از جمله این شخصیت ها هستند.
مسئله قابل تأمل دیگر شناخت مرحوم هاشمی نسبت به امام، مرحوم علامه طباطبایی و مرحوم بروجردی است، آقای هاشمی از همان زمان طلبگی به قم میآیند و این جواهرات ارزشمند که برای اسلام و اهلبیت مفید بودند را کشف میکنند، آقای هاشمی نیز از یاران باوفای این بزرگواران بود و سر سفره آنها کسب فیض میکرد.
مجموعه کسانی که در آن زمان امام را شناخته و پای درس ایشان میرفتند به امام وفادار بودند و کار بزرگی همچون ترویج نام و مکتب امام راحل را انجام دادند چراکه امام خمینی(ره) در آن زمان مرجع تقلید نبود و از امکاناتی ویژه و پول برخوردار نبود و در آن زمان فقط شخصیت ویژه و منحصربهفرد خود را داشتند ولی افرادی مانند مرحوم هاشمی و مقام معظم رهبری کیمیاشناس بودند.
در حال حاضر نیز ما بر سر سفره پربرکت انقلاب اسلامی هستیم و این مراجع از پیشتازانی هستند که نسلهای دوم و سوم در جهت آنها حرکت میکنند و امام را به اخلاص، شجاعت و بزرگواری و اخلاقمداری شناختند و در حوزههای علمیه به یک تعهد اخلاقی و رابطه مرید و مرادی با امام رسیدند.
آقای هاشمی رفسنجانی از جمله نخستین کسانی بودند که همزمان با آغاز جریان نهضت از سال 41 و پس از وفات مرحوم آیتالله بروجردی مرجعیت امام را مطرح کرده و دنبال حرکت امام را گرفتند و این راه را تا دوران وفاتشان ادامه دادند و اگر این شناخت و رابطه نبود مجاهدت های بعدی که طی 50 سال رخ داد هم صورت نمیگرفت.
مسئله سوم ارتباطی بود که بین این آقایان در محضر درس مرحوم بروجردی، علامه طباطبایی و امام در ارتباط با افکار این بزرگواران به وجود آمد و مانند یک رودخانه پیش می رود، اگر بحث فلسطین و مسئله جهان اسلام و مجاهدتهای بزرگانی همچون امیرکبیر، مدرس و مرحوم آیتالله هاشمی مطرح است به برکت همان حرکت ماندگاری است که پایههای آن در دهه 30 و 40 بنا نهاده شد.
نکته چهارم فکر تشکیلاتی و نیاز به کارهای تشکیلاتی است؛ اگر ما بخواهیم با استکبار و استبداد مبارزه کنیم نیاز به یک تشکیلات و اجتماعاتی داریم که افراد همفکر با یک فرمول بر اساس یک نقشه راه عمل کنند و این بسیار مهم است که افراد همفکر، اندیشهورز و آیندهنگر بر این امر واقف باشند که بهصورت فردی نمیتوان موفق بود و باید بهصورت جمعی ورود کرد؛ بنابراین حرکتی مانند شکلگیری جامعه مدرسین حوزه علمیه قم در سالهای 41 و 42 و بعد تأسیس جامعه روحانیت مبارز در تهران و تشکیلاتی که در جریان انقلاب اسلامی بهعنوان حزب جمهوری اسلامی شکل گرفت در راستای اهداف انقلاب اسلامی بود.
آقای هاشمی شرح صدر و ارتباط خوبی با همه نیروهای مختلف داشت
در کارهای تشکیلاتی اگر شرح صدر نباشد ممکن است تزاحم به وجود بیاید بنابراین ضروری است که در این مسیر تفاهم و تعامل وجود داشته باشد آقای هاشمی جزء عناصری است که در این زمینه نقشآفرین بود و تشکیلاتی عمل کرد و الحق و الانصاف، تعامل، شرح صدر و ارتباط خوبی با نیروهای مختلف داشتند.
ایشان در همه مسئولیتهای مختلف که میخواستند ادای وظیفه کنند در تعامل با دیگران روحیه تحمل و شرح صدر داشتند موضوعی که در هر حکومتی جزء ابزار اولیه است. این محورها که درباره آقای هاشمی گفتم بسیار کلیدی است البته به خاطر شرایط انقلاب ضرورت داشت که مراجع، روحانیت و حوزه مقدسه قم هم در این زمینه مشارکت جدی داشته باشند که همینگونه هم بود و افراد طبق یک مشارکت نانوشته با یکدیگر همسو و همراه بودند.
در صحبتهای خود اشاره داشتید که مرحوم هاشمی از روحیه تعامل خوبی با گروههای مختلف برخوردار بودند، یکی از دورههایی که ایشان مورد هجمههای سنگینی واقع شد دوره دوم خرداد است و انتقادات زیادی از سوی اصلاحطلبان به آقای هاشمی وارد میشد اما ایشان سعی داشتند با سعهصدر با برخی جریانات رادیکال برخورد کنند و همان زمان موضوع اعتدال را در برابر رادیکالیسم اصلاحات مطرح کردند، دلیل این مسئله در آن زمان به نظر شما چه بود؟
دری نجفآبادی: بازخوانی این سیر جریانی کار بسیار درستی است، برخی افراد افراطی و دست نشاندگان تندروها در آن زمان سمپاشی های مختلفی علیه آقای هاشمی رفسنجانی انجام دادند و در این خصوص به انتشار کتاب و نوشتن مقالات در روزنامه ها پرداختند و روزنامه جامعه یا ... را علیه مرحوم هاشمی فعال کردند و در این روزنامههای زنجیرهای از ایشان بهعنوان عالیجناب سرخپوش نام برده و با نقدهای تند وی را مورد هجمه قرار دادند.
ماهیت این جریان پس از 20 سال کاملاً روشنشده است، البته برخی افراد نیز نقد دلسوزانه داشتند و آقای هاشمی واقعاً نقدپذیر بود اما عده ای از افراد بیظرفیت، بیهویت و کم شخصیت برای متهم کردن و لوث کردن مرحوم هاشمی از هیچ حرف نامناسبی علیه ایشان دریغ نکردند.
کسانی که در زمان اصلاحات هاشمی را تخریب میکردند سر از آخور بیگانگان درآوردند
آنها با سازماندهی درونی یا ارتباط با بیگانگان در این زمینه فعال بودند و بعدها نیز سر از آخور بیگانگان درآوردند به نظرم دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی باید آن را بررسی و بگویند چرا یک جریان علیه یک فرد تا این حد جوسازی و تهمت پراکنی کرد. البته هیچکس خالی از نقد نیست، اما خدمات آقای هاشمی در برابر نقدهای مخرب را چطور میتوان پاسخ داد.
اقدامات آقای هاشمی در طرحهای عمرانی و سازندگی زمانی که در مجلس بودید، چطور ارزیابی میکنید؟
دری نجفآبادی: در جریان متروی تهران در دوره دوم مجلس که بنده نماینده تهران بودم، شورای انقلاب این پروژه را به دلیل همزمانی با جنگ، اختصاص بودجه حدودا یک و نیم میلیارد دلاری و مخالفت برخی از مسئولان تعطیل کرد من به عنوان رئیس کمیسیون برنامهوبودجه و چهار نفر از نمایندگان استان تهران پیگیر این موضوع شدیم. اتاق فرمانداری در خیابان میرعماد پر از نقشههای مترو بود و حدود دو کیلومتر و 600 متر بهصورت تخته پوش نزدیک مصلی پل سنگ سنندج کارکرده بودند، در این شرایط پول ویژهای هم نداشتیم اما باید در این موقعیت درباره مترو تصمیم میگرفتیم ، جمعبندی ما این بود که کار مترو باید شروع شود من دو جلسه با آقای هاشمی داشتم که در آن جلسه آقای دکتر شیبانی و آقای دکتر روحانی هم حضور داشتند.
هاشمی گفت اگر الان کار مترو را آغاز نکنیم 20 سال آینده مردم بد ما را میگویند
برخی آقایان در قم که موقعیت ویژهای هم داشتند با این موضوع مخالفت کرده بودند، اما آقای هاشمی گفت اگر الآن این بحث را آغاز نکنیم 20 سال آینده وقتی محدودیت خیابان ها و امکانات اجازه تردد آسان به مردم را ندهد به ما بد میگویند و دشنام میدهند که چرا مسئولان 20 سال قبل برای امروز فکری نکردند، این نگاه آقای هاشمی در جریان موضوعی مانند مترو است، در مجلس دوم برای 20 سال بعد فکر میکردند و تدبیر و اقدامات اساسی انجام میدادند، بنابراین آیندهنگری بسیار مهم است.
این روزها بحث فرآوردههای نفتی مطرح است، با آقای هاشمی تصمیم گرفتیم که سالی 20 درصد افزایش قیمت بدهیم و این تقریباً برای مردم جاافتاده بود، البته نظر آقای هاشمی این نبود اما نهایتاً نظر ما را پذیرفت.
نظر آقای هاشمی درباره افزایش قیمتها چه بود؟
دری نجفآبادی: به نظر ایشان مرگ یکبار شیون هم یکبار؛ بنابراین در این خصوص باید یک بار تصمیم گیری صورت بگیرد بنابراین در جلسه با کمیسیون برنامهوبودجه که حدود 5 ساعت و نیم به طول انجامید همه تصمیم گرفتیم که روند افزایش قیمت آرامآرام و سالانه 20 درصد باشد، اما یک دولتی آمد و همین را نیز متوقف کرد.
چرا تصمیم حکیمانهای که اینهمه برای آنوقت گذاشتهشده بود را نادیده گرفتند درحالیکه مردم کمکم موافقت کرده بودند، میگویند افرایش قیمت نمیدهیم و تورم جایی نمیرود، اگر افزایش قیمت ندهیم ممکن است تورم 40 درصد شود این با چه کیفیتی انجام میشود و یکباره هم میخواهید تغییر دهید که مشکلات جدیدی را به وجود آورد، لذا آقای هاشمی بااینکه نظرشان این نبود اما نظر ما را پذیرفت.
درباره ارز هم همینطور بود، نرخ ارز در زمان جنگ 7، 10 و 20 تومان بود تا اینکه در مجلس چهارم که همزمان با دوره ریاست جمهوری آقای هاشمی بود ما میخواستیم ونرخ ارز 148 تا 175 تومان شود و بحثهای فراوانی در این خصوص انجام گرفت سرانجام دولت تصمیم گرفت و مجلس خواستار تفکیک ارز بیماران و ارز کالاهای اساسی شد و به این ترتیب در آن زمان تصمیم نسبتاً عاقلانه ای اتخاذ شد.
مرحوم هاشمی فرد بسیار مشورت پذیری بود و جلسات متعددی میگذاشت، شرایط را هم باید در نظر گرفت آن زمان بعد از جنگ اقتضائات خاص خود را داشت، البته قصدم از طرح این مطالب محکوم کردن تصمیمات دیگران نیست و غرضم این است که واقعیت و نقش آقای هاشمی در این تصمیمات خطیر را مطرح کنم.
فارس: با توجه به اینکه شما از السابقون انقلاب هستید و با آقای هاشمی بیشتر ارتباط داشتهاید سؤالی که در اینجا وجود دارد خطبههای آقای هاشمی است که درباره بحث اعتدال بود.
دری نجفآبادی: بنده بحث ایشان را به خاطر ندارم اما اصل دوری از افراطوتفریط یک حقیقت و تکلیف و عدالتخواهی یک وظیفه است.
آقای هاشمی تا آخر پای ولایتفقیه و رهبری ایستاد
یک مورد دیگر هم درباره روزنامههای زنجیرهای اصلاحات و کتاب عالیجناب سرخپوش بود که هجمههای شدیدی را علیه آقای هاشمی مطرح کردند، اما بعد از آن همین جریان اصلاحطلب به هاشمی لقب «امیرکبیر» داد، این تغییر چرخش به خاطر تغییر مواضع آقای هاشمی بوده یا جریان مقابل دچار تغییر شد؟
دری نجفآبادی: چند اصل را اگر نگاه کنیم در پاسخ به این سؤال مؤثر است، آقای هاشمی فرد متدینی بود، ایشان نمیخواست کاری برخلاف دین و شرع انجام دهد، یکوقت فردی سیاسیکار است و به دنبال بازی سیاسی خود میرود، دومین نکته این است آقای هاشمی عاشق امام بود و سوم اینکه ایشان تا آخر پای ولایتفقیه و رهبری ایستادند و در آخرین هفته عمرشان هم تأکید داشتند که هیچکس برای ایشان آیتالله خامنهای نمیشود، این را باعلاقه میگفت و قبول داشت.
یک جلسه خبرگان خدمت مقام معظم رهبری بودند، بعد از اتمام جلسه به مقام معظم رهبری گفته بودند ازلحاظ شرعی خود را مقید به اطاعت از ولیفقیه میدانم و تأکید کرده بودند شاید نظر دیگری داشته باشم اما وقتی ولیفقیه نظری داد تابع نظر او هستم و حجت بر من تمام است.
آقای هاشمی به شهدا، امام و مقام معظم رهبری وفادار بود و نمیخواست وارد بازی سیاسی شود، افراد دیگر هم نباید از این مسائل سوءاستفاده کنند، آقای هاشمی فردی است که بیشترین کتک را در ساواک و کمیته ضدخرابکاری خورده است.
اگر ایشان از اعتدال همسخن گفته این اعتدال مفهوم خاص خود را دارد، مگر امام و رهبری غیر از اعتدال چیزی گفته اند و میگویند.
هاشمی «اعتدال» را در برابر رادیکالیسم دوم خرداد و تندروی اصلاحطلبان مطرح کرد
مرحوم هاشمی چرا و در چه شرایطی موضوع «اعتدال» را مطرح کردند؟
دری نجفآبادی: آقای هاشمی «اعتدال» را در برابر رادیکالیسم دوم خرداد و تندروی اصلاحطلبان مطرح کرد، در برابر تندروها و افراطیهایی که اعتقادی به ولایتفقیه ندارند و کارهای خلاف انجام داده و برای خود حقوق ویژهای تعریف میکردند؛ تندی و کندی، افراطوتفریط هر دو غلط است، اعتدال به معنای عدالت اجتماعی، دوری از افراطوتفریط، امانتداری، وفاداری به امام و انقلاب و حفظ حرمت اشخاص است و باید برای هر کس بهاندازه خودش حرمت قائل شد.
هاشمی در مواضعش تغییر ویژهای ایجاد نشد
برخی از همین جریانی که این تندرویها را داشتند و هاشمی را آغاسی یا عالیجناب سرخپوش نامیدند به حزب کارگزاران رفته و در سال 88 هاشمی را تکیهگاه خود قراردادند، آیا آقای هاشمی دچار تغییر شد یا جریانی که خود را به او نزدیک کرد؟
دری نجفآبادی: در مواضع آقای هاشمی تغییر ویژهای ایجاد نشد و هیچگاه تغییر 180 درجه ای نکرد، ممکن است آقای هاشمی منتقد یک دوره از انتخابات یا فلان شخص منتخب بوده باشد، ما هم نقد داشتیم اما این به معنای این نیست که آقای هاشمی با طرح بحث اعتدالی در خطبههای نماز جمعه از مواضع حزب جمهوری اسلامی، وفاداری به امام راحل و مقام معظم رهبری، فقرزدایی و حمایت از محرومین عقبنشینی کرده باشد.
در کتاب خاطراتتان اشاره داشتید که جریان اصلاحطلب نوع مواجههاش با شما نیز طوری بود که انگار مهره آنها هستید و شما طوری پاسخ دادید که من دستنشانده هیچکس نیستم و به نوعی شما هم همچون آقای هاشمی انتقاداتی به جریان دوم خرداد داشتید بنابراین امروز راحتتر میتوانید بگوئید که آیا اصلاحطلبان تغیر داشتهاند یا ...؟
دری نجفآبادی: بله اصلاحطلبان تغیر کردند؛ تعدادی از آنها نسبت به مقام معظم رهبری موضع داشتند و در 30 سال گذشته مواضعشان مشخص است، در حوادث 88 و 96 افراد افراطی که اعتقادی به مبانی دینی نداشتند در صورت لزوم آقای هاشمی را هم میزدند.
شهادت میدهم آقای هاشمی از اتهامات مبّری بود
آقای محمد هاشمی اخیراً در گفتوگویی تأکید کردند که حتی روح برادرم از قتلهای زنجیرهای خبر نداشت.
دری نجفآبادی: واقعاً همینطور بود، من نمیخواستم این را بگویم اما اخیراً یکی از بچههای وزارت اطلاعات که آن زمان هم متعرض ما میشد، مصاحبه مفصلی انجام داده و گفته روح مقام معظم رهبری و هاشمی صد درصد از این موضوع مبراست، به وزارت هم ارتباطی نداشت، 5-4 نفر بیرون نشسته و برای خود تصمیمی گرفتند، اما این موضوع سیاسی شد و پیگیری آن باید طبق مقررات انجام میگرفت و هیچ حرفی در این نیست. به هرحال بنده شهادت میدهم که آقای هاشمی مبرا بود و در این قضیه وزیر اطلاعات را هم دور زدند (خنده)، این کارها بسیار غلط بود و من تاکنون هم اینطور نگفته بودم.
درباره همین موضوع به جلسه 22/ 8/ 77 با آقای عالیخانی اشاره میکنید که روند آن چگونه بود؟
دری نجفآبادی: من نمیخواهم وارد این موضوع شوم چون دیگر لوث میشود.
البته در بحث قتلهای زنجیرهای موضوع سعید امامی هنوز در ابهام است، اینکه خودکشی کرد یا کشته شد همچنان مطرح میشود.
دری نجفآبادی: من اصلاً نمیدانم و وارد هم نمیشوم، برای بررسی این مسائل باید مسئولان ذیربط را دعوت کنید.
در صحبتهای خود به فتنه 96 اشاره داشتید باتوجه به اینکه ما شاهد قرینه این اتفاقات در سال 71 در زمان دولت آقای رفسنجانی و ناآرامیهای اسلامشهر و مشهد بودیم، سیاستهای اقتصادی دولت روحانی و هاشمی را چقدر در این اعتراضات مؤثر میدانید، چراکه خیلی از کارشناسان این سیاستها را ناشی از روند تعدیل دولت آقای هاشمی میدانستند.
دری نجفآبادی: بههرحال با این شرایط اقتصادی کشور اگر نرخ اشتغال، بهرهوری، سرمایهگذاری، ارزشافزوده پایین باشد و درآمد ارزی ویژهای هم در اقتصاد ملی ما وجود نداشته باشد، طبیعتاً دچار مشکل خواهیم شد.
بیش از 85 درصد از بودجهای که دولت به مجلس داده جاری است و نمیتوان کاری کرد، مگر اینکه آن را تغییر داد، در کره جنوبی ساعات کار شبانهروز برای هر فرد 10 ساعت است و بر همین اساس در طول سال 2360 ساعت کار میکنند، من از یک فرانسوی پرسیدم که بعد از طرح مارشال چهکار کردید، او گفت ما فداکاری کردیم و 56 ساعت در هفته کار مفید انجام دادیم.
ما میخواهیم میانگین کارمان یک ربع ساعت باشد و درعینحال زندگی قرن بیست و یکمی داشته باشیم، باید دید کارایی و نقش ما در تولید ملی چقدر است، فشارهای خارجی و بینالمللی را هم به این وضعیت اضافه کنید.
پیشنهاد شما این است که باید بحث بودجه تغییر کند؟
دری نجفآبادی: این به مجلس شورای اسلامی بازمیگردد بنده خودم چهار دوره در مجلس بودم و اگر هنر میکردیم دو تا سه درصد میتوانستیم بودجه را تغیر دهیم، پیشنهاد بنده این است که اول همه واقعیت را بدانیم، مثلاً بدانیم که چقدر میخواهیم برای اشتغال سرمایهگذاری کنیم و ذولت در این خصوص از چه امکاناتی برخوردار است، صندوقهای بازنشستگی و بانکها چه وضعی دارند و نرخ بهرهوری چگونه است، اگر نرخ بهرهوری اصلاح نشود و نظام پرداختی طبق مقررات پیش نرود دچار مشکل خواهیم بود.
فروش نفت و درآمدهای نفتی مشخص است، بنابراین اقتصاد کشور نیازمند اصلاحات جدی با کمک همگانی است یا اینکه حداقل نرخ مصرف خود را تعدیل کنیم.
ارزیابی شما از فضای آینده اقتصادی با توجه به بودجه 97 چیست؟
دری نجفآبادی: باید این مسائل جدیتر دنبال شود.
ناآرامیهای اخیر در کشور بیشتر شبیه 88 بود
این مسائلی که گفتید کاملاً مهم و آسیبشناسی ساختار اقتصادی کشور است، اما به نظر میرسد بخش قابلتوجهی از این موارد در همه 3-2 دهه گذشته وجود داشته است مثل بهرهوری پایین یا اتکای بیشازحدمان به نفت، شما بافاصله کوتاهی از دوران آقای هاشمی مسئولیت حساس وزارت اطلاعات را به عهده گرفتید و علیالقاعده یک تحلیل چندلایه اقتصادی و امنیتی از این دو اتفاق در دوره آقای هاشمی و فتنه 96 دارید.
دری نجفآبادی: شما شرایط را نزدیکتر کنید، اگر تاریخی بخواهیم بررسی کنیم 100 سال قبل را هم میشود بررسی کرد، اگر بخواهیم یکقدم جلوتر بیاییم سال 78، 88 و 96 را میتوان بررسی کرد؛ حادثه اخیر شرایطش با دفعات قبل فرق داشت یعنی صد درصد مشترک نبود و جریان سلطنتطلب، منافقین و دیگران پررنگتر پرداختند.
یعنی شما اتفاقات اخیر کشور را به فتنه 88 شبیهتر میدانید تا ناآرامیهای دهه 70؟
دری نجفآبادی: بله به نظرم شبیهتر است.
حمله تخریبگران به منزل دری نجفآبادی در ناآرامیهای اراک
یعنی فارغ از اینکه خاستگاه اقتصادی هم داشت؟
دری نجفآبادی: در استان مرکزی (اراک) خیلی بحث اقتصادی را مطرح نمیکردند و فریبخوردگانی بودند که شلوغ کردند البته هنوز گزارش کاملی به ما ندادهاند. در ناآرامیهای اراک به منزل ما حمله شد و من در منزل بودم، البته در اتفاقات اخیر سن اینها بسیار کم بود، سن افرادی که به منزل ما حمله کردند هرچند سروصورت خود را بسته بودند زیر 30 سال و حتی کمتر از 18 سال بودند؛ البته من فقط استان مرکزی را عرض میکنم.
یعنی شما معتقدید سن کم معترضین دلیلی است که نشان میدهد مطالبات آنها اقتصادی نبوده است؟
دری نجفآبادی: ممکن است اینطور بوده باشد، اما آنها اعلام نکردند، خیلی از مسائل مختلف دستبهدست هم داد، ممکن است خیلی از حرفهایی که ما میزنیم و متهم به فساد و یا عدم کارایی میکنیم در این شرایط مؤثر باشد.
من نمیخواهم مسائل اقتصادی را نادیده بگیرم و بگویم فقر، چالش اجتماعی و محرومیت وجود ندارد، این تقاضای بهحق مردم است و باید آن را کاملاً از شلوغکاریهای اخیر تفکیک کرد، ممکن است در بین افرادی که تظاهرات کردند برخی هم با نیت بهبود شرایط اقتصادی آمده بودند اما افرادی که موجسواری کردند افراد دیگری بودند، من بعید میدانم که از خود مردم در این اتفاقات بوده باشند، روحانیت همیشه پناهگاه مردم است نه اینکه مقابل مردم باشد، این جریان به نمادهای اسلامی، شهدا و پرچم ایران جسارت کردند و این قابلاغماض نیست، لذا دستگاههای ذیربط باید بررسی کاملی انجام دهند و گزارشهای مختلفی ارائه و بر روی آن کار کارشناسی انجام دهند و خبرنگاران، رسانهها، صداوسیما و مسئولان نیز باید دراینباره هماندیشی کنند.
وضعیت اراک در این ناآرامیها چگونه بود؟
دری نجفآبادی: فقط عصر و شب روز شنبه یک مقدار مسئله داشتیم که دیگر جمع شده است، برخی از شهرهایمان مانند خمین و ساوه هم یک مقدار مسئله داشتند، البته در محلات بخصوص درباره این جریان منتسب به دلقکهای آمریکانشین مسئله داشتیم ولی فعلاً جمع شده است. هرچند نمیتوان اطمینان صد درصد کرد.
بالاخره اصل مطالبه اقتصادی مردم حلنشده است؟
دری نجفآبادی: این جریان اصلاً جریان مطالبه بهحق نبود.
خیر منظورم این است که یک جریان رادیکال از مطالبات برحق اقتصادی مردم سوءاستفاده کرد.
دری نجفآبادی: بله دو بحث مطرح است؛ بحث اول اینکه مطالبات بهحق مردم وجود دارد و همه در قبال آن مسئول هستیم و حتماً باید تفکیک شود، اما یک بحث هم کار آشوبهای ضدانقلاب است و از حساب کشور،اهداف و آرمانهای انقلاب جداست و مردم آنها را تفکیک کردهاند. نظام راه خود را میرود و مشکلات خود را دارد که ما باید این مشکلات را حل کنیم، اما یک جریانی همیشه برای سوءاستفاده و موجسواری وجود داشته است.
ما نباید به این موضوع دامن بزنیم، اما برخی از افراد که خودی هستند متأسفانه به آن دامن زده و حتی از پشت خنجر میزنند، هرچند ممکن است در قیافهای دلسوز ظاهر شوند.
ورود مجمع درباره فیلترینگ
با توجه به ناآرامیهای اخیر در کشور آیا مجمع تشخیص به این موضوع ورود خواهد کرد؟
دری نجفآبادی: بحث و بررسی بهمنظور ارائه راهکار و اقداماتی که باید انجام گیرد صورت گرفت، اما تصمیم مشخصی گرفته نشد و باید سیاستها اعمال شود.
سیاستهای فیلترینگ چگونه خواهد بود؟
دری نجفآبادی: رسانهها باید مدیریت بهتری داشته باشند، سرورها داخلی و شبکهها نیز باید بهصورت داخلی فعال و نارساییهای موجود در امر اطلاعرسانی مرتفع شود تا ماهیت این جریان کاملاً مکشوف شود.
مجمع تشخیص مصلحت نظام درباره موضوع فضای مجازی ورود خواهد کرد؟
دری نجفآبادی: بله اگر لازم باشد حتماً ورود میکند.
منبع : عصرایران