به گزارش خبرنگار قضایی خبرگزاری فارس، سید اسدالله جولایی مدیرعامل ستاد دیه کشور طی یادداشتی در هقته قوه قضائیه به بیان ویژگیهای شخصیتی شهید بهشتی و خاطرات خود از بنیانگذار دستگاه قضا پرداخته که در زیر میخوانید:
امروز موضوع حمایت از خانواده زندانیان و همچنین بحث حمایت مالی از محبوسان آبرومند و نیازمند به زندانهای رژیم پهلوی گره خورده، اگر در شرایط فعلی حمایتی از خانوادههای چشم انتظار برخی از زندانیان صورت میگیرد، اگر نهادی به نام ستاد دیه به حمایت از مددجویانی میپردازد که به دلیل عدم پشتوانه مالی با ارتکاب جرایم غیرعمد به بند کشیده شدهاند تمامی این موارد به تجارب ارزشمند زندان کشیدههایی چون بهشتی بزرگ و لاجوردی عزیز باز میگردد.
شهید لاجوردی که به فرموده رهبر انقلاب به دلیل تحمل انواع شکنجههای سخت بر روی ایشان به مرد پولادین انقلاب شهره شدند در زیر شکنجههای رژیم شاهنشاهی بینایی یکی از چشمانش را از دست میدهد و برای همیشه از ناحیه کمر گرفتار یک درد عمیق و لاعلاج میشود.
تجربه بیواسطه این شیوه زندانبانی از سوی هر دو شخصیت آثار ماندگاری را به جای میگذارد. چنانچه اسناد و شواهد بسیاری گواهی میدهند شهید بهشتی برخلاف رأی برخی دیگر از افراد مجلس خبرگان در مخالفت اعمال شکنجه در شرایط اضطراری و مواقع استثنایی که حال ممکن است منافعی را هم برای نظام در برداشته باشد قاطعانه ایستادگی کرده و صراحتاً اعلام میکنند که اگر در این مورد یک زاویه کوچک باز کنیم معلوم نیست عاقبت کار از کجا سر در آوریم.
این شخصیت بزرگ که حضرت امام به زیباترین تعبیر از او نه به یک شخص رشد کرده بلکه یک ملت یاد میکنند در همان جلسه بیان میدارند اگر مسألهای را با اشاره به عرایض بعضیها در حد ضمنی پذیرفتیم معنایش این است که مصلحت اندیشی نکردیم بلکه به واقع از مبنای معین عدول کرده ایم.
به یاد دارم در زمانی که معاون دادستانی انقلاب اسلامی بودم، در یک مورد مادر یکی از منافقین ضمن ملاقات با شهید بهشتی مدعی شد که در زندان اوین شهید لاجوردی نسبت به کشیدن ناخنهای پسرش اقدام کرده است. او مدعی بود در زمان ملاقات از پشت شیشه حتی دستان خون آلود پسرش را دیده است! با این اظهارات شهید بهشتی شخصاً جلسهای را در محل زندان اوین تشکیل داد.
مادر آن منافق و خود زندانی و مسئولان دادگاه انقلاب اسلامی و شهید لاجوردی و سایر مسئولان قضایی دادستانی کل انقلاب و انقلاب اسلامی تهران را گردآورد و با مواجه دادن واقعیت رفتار منافقانه افراد مشخص شد که تمام گفتار و رفتار زندانی کذب محض است این منافق در سلامت کامل قرار داشته و هیچ آسیبی به او نرسیده است، این رسیدگی شخصی شهید بهشتی در مسائل موجب آشکار شدن توطئه علیه انقلاب شد.
در قبال شهید لاجوردی نیز همین نوع نگاه وجود داشت. ایشان نیز با درک سختیهای ناشی از حبس برای خانواده یک زندانی و همچنین اشراف کامل به مشقات حصر برای یک فرد غیربزهکار، در حوزه حبسزدایی تلاش بسیاری داشت. نه فقط در زندانزدایی بلکه با بازدیدهای مداوم خودشان از زندانهای کشور و مشاهده وضعیت آنهایی که نه با سوء نیت مجرمانه، بلکه بر حسب اتفاق به دنبال وقوع یک تصادف رانندگی یا حادثه کارگاهی گرفتار حبس شده بودند در عرصه زندانبانی اسلامی خدمات ماندگاری از خود به یادگار گذاشتند.
ایشان چه در زمان تصدی پست دادستانی و چه در ایامی که به عنوان رئیس سازمان زندانها فعالیت داشتند حضور در بندها و ندامتگاههای استانی را هرگز ترک نکردند. صحبت چهره به چهره با محبوسان و شنیدن مشکلات داخل و حتی خارج از زندان آنها مواردی نیستند که تنها از زبان بنده بیان شوند این شیوه رفتاری و حتی بعضا شاهد بودیم نشستن و غذا خودرن با خیل زندانیان یک عادت اخلاقی برای آقای لاجوردی بود.
پایههای تاسیس ستاد دیه به عنوان تنها نهاد متولی آزادی زندانیان جرائم غیرعمد نیز به دنبال یکی از همین بازدیدهای شبانه از زندان شکل گرفت. شهید لاجوردی شبی از شبها به طور سر زده و بدون اعلام قبلی وارد یکی از بندهای زندان اوین میشوند اما در کمال تعجب در شرایطی که وقت از نیمه هم گذشته بود متوجه میشوند عدهای مشغول اقامه نماز هستند.
تصور ابتدایی ایشان این بود که جمعی نمازشان به تأخیر افتاده و در صدد انجام واجبات یومیه خود هستند اما با اطلاع از ساعتهای گذشته بامداد و نوع ایستادن نمازگزاران متوجه میشوند این شب زندهداران مشغول خواندن نماز شب هستند.
بعد از سوال از وضعیت این محبوسان اطلاع حاصل میشود این افراد بدهکار در موضوعات مالی یا دیات هستند. یعنی کسانی که پول نداشتند از عهده بدهی خودشان برآیند و بابت همین افتادند به زندان. همین اتفاق، همین شب و استماع همین شرایط، سنگ نخستین ستاد دیه را بعنوان مجموعهای مردمی برای حمایت از این افراد را بنا گذاشت.
نکته دیگری که به ویژه شهید بهشتی در قبال برخی محبوسان روی آن تاکید داشتند همین شخصی بودن مجازاتها بود. نکتهای که در قانون اساسی هم قید شده اما بعضا چندان جدی گرفته نمیشود.
آیا با مجازات حبس صرفاً خود مجرم درگیر است یا دامن خانوادههای بی گناه و فرزندان معصوم آنها را نیز میگیرد؟ لااقل در قبال محکومان غیرعمد این سوال از گذشته مطرح بوده اما متاسفانه پاسخ دقیقی از سوی مسئولین ذیربط برای آن ارایه نشده است.
مجرم در مقام یک شهروند و یک فرد اجتماعی با ایفای نقشهای متعددی چون معلمی و پزشکی علاوه بر تعهدات پدرانه، مادرانه، خواهرانه یا برادرانه خود نسبت به طیف وسیعی از افراد مسئول هستند، حال با حبس یک فرد تنها به دلیل عسرت و تنگدستی آیا شایسته است افراد تحت تکفل یا افراد منتفع از وجود این افراد را از حقوق اصلی خودشان صرفا برای وصول حقوق مالی یک فرد محروم کنیم؟
هرگز صحبت این نیست که تمام توجه ما به گیرندگان خدمت و مرتبطان با آن معطوف شود اما در قبال محکومان غیرعمد و لااقل زنان و سالمندان این طیف از محکومان، خوب است دغدغههایی را که از گذشته یعنی زمان تصدی معمار دستگاه قضا در این منصبِ عدلگستر شاهد بودیم را نه فقط ارج نهاده، بلکه در احکام صادره عملی کنیم.
سابقه آشنایی بنده با دکتر بهشتی به سال 1342 باز میگردد. یعنی زمانی که ایشان بعد از خدمات بسیاری که از خود در کشور آلمان بجا گذاشتند به ایران بازگشتند.
اقدامات شهید بهشتی در طول 5 سالی که در مرکز اسلامی هامبورک بودند نیاز به تبلیغ بنده ندارد اما به گواه تاریخ فعالیتهای ایشان نه فقط در یک کشور اروپایی بلکه در سطح قاره سبز کرد داشته و بسیاری از نگاهها را به سمت اسلام ناب محمدی جذب کرده است.
در ایامی که ایشان به کشور بازگشتند با یک چنین سابقه علمی و اجرایی موفق خدمترسانی به خانواده تعدادی از قیامکنندگان علیه رژیم پهلوی همچون حبیبالله عسگراولادی که حقیقتا اسوه مبازره، تقوی و مردم دوستی بودند، مدیریت شد و با دوستان بسیاری در حزب موتلفه اسلامی ضمن برنامهریزی دقیق نسبت به تأسیس موسسهای اقتصادی و صنعتی اقدام گردید.
با راه اندازی این مجموعه تلاش داشتیم در پوشش فعالیتهای اقتصادی و به نام سهم فرهنگ بتوانیم خانواده زندانیان مبارز زندانهای رژیم ستمشاهی را مورد حمایت قرار دهیم.
با عنایت به سوابق تلخی که برخی از مجاهدان اسلامی و مبارزان انقلابی داشتند به ابتکار شهید بهشتی خدمترسانی به خانواده تعدادی از مبارزان علیه نظام ستمشاهی همچون شهید لاجوردی، شهید عراقی، شهید اسلامی در دستور کار قرار گرفت. بسیاری از این عزیزان در طول مدت حبس یا از کارافتادگیشان بابت تحمل شکنجههای سخت مشکلات معیشتی بسیاری داشتند.
خاطرم هست در آن شرایط که خانواده زندانیان مبارز فاقد هر امکان و حمایتی بودند شرکت قائمیان پایهریزی شد و در آن دوران شهید بهشتی با همه مسئولیتها و دغدغههایی که داشتند در همه جلسات مجمع قائمیان لعاب قائم شرکت میکردند و در آن محفل با حضور شهید بزرگوار کار رسیدگی به امور نیازمندان رونق بیشتری گرفت.
پس از اتمام کار کمیته استقبال از امام (ره) به سرپرستی شهید بهشتی و همزمان با استقرار جمهوری اسلامی مسئولیتهایی بر عهده هر یک از انقلابیون گذاشته شد که با تصویب قانون اساسی و تشکیل قوه قضاییه بهعنوان قوه مستقل قضایی، شهید بهشتی از سوی امام (ره) به ریاست قوه قضاییه و ریاست دیوان عالی کشور منصوب شد.
با این انتخاب و با دستور امام خمینی (ره) شورای عالی قضایی تشکیل و در همین فضای کاری ابتدای انقلاب شهید بهشتی با تشکیل حزب جمهوری اسلامی در هدایت جمعی از مسئولان نظام به عنوان دبیرکل فعالیتشان را شروع کردند که مجموعه سخنرانیهای ایراد شده از سوی این شخصیت در این زمینه خوشبختانه مدتی است از آرشیوهای صداو سیما خارج شده و این روزها از طریق شبکه مستند برای آگاهی بخشی عمومی در مجموعهای پیوسته پخش میشود.
با حضور شهید در رأس حزب در این محل تصمیمهای کلیدی و اساسی کشور اتخاذ میشد. به خاطر دارم برای دوره مجلس دوم شهید بهشتی در همین حزب دستور به بررسی وضعیت کامل داوطلبان نمایندگی در شهرها و حوزههای مختلف را صادر فرمودند که به دنبال آن گروهی اعزام شدیم تا تحقیقات کامل را به عمل آوریم.
در آن مقطع در گروه پنج نفری از شاخه مهندسی حزب جمهوری اسلامی به استانهای غربی کشور رفتیم تا بر اساس دستور صادره تحقیقات لازم در خصوص داوطلبان نمایندگی مجلس را به عمل آوریم که در این مأموریت با علمای بزرگ اهل تسیع و سنت دیدار داشتیم و از این طریق اوامر شهید بهشتی به جمعی از مسئولان استانی و شخصیتهای دینی یاد شده ابلاغ کردیم.
در آن ایام ابتدای انقلاب انتظار نمیرفت با علمای اهل سنت دیداری حاصل شود اما با عنایت به علاقهای که هموطنان ساکن در مناطق غربی کشور به مسئولانی چون دکتر بهشتی داشتند (حتی بعد از شهادت مظلومانه ایشان در دفتر حزب و در زمان دبیر کلی آیتالله خامنهای)، به نحوی ارتباط ما با آنها برقرار شد که سه شب میهمان مرحوم آیتالله زرندی، مرحوم آیتالله نجومی و جناب ملاقادر قادری و همچنین حجتالاسلام حاج آخوند بودیم.
در مورد وجوه شخصیتی شهید بهشتی هم طبق آنچه از نزدیک شاهد بودم میتوان گفت دیدگاه ایشان به رعایت توامان تعهد و تخصص در قبال پذیرش نیروها بود. از منظر رئیس وقت قوه قضاییه افرادی که تقاضای همکاری با دستگاه قضا را داشتند باید ضمن تبلور روحیات انقلابی کاردان و کارشناس هم باشند.
این نیروها باید همان قدر که در رشد ابعاد معنوی خود اهتمام داشتهاند با ارایه تخصص کافی به حمایت از نظام خودشان بپردازند.
ایشان به شخصه در کارها نظم خاصی داشتند و به عنوان نمونه در موضوع ملاقاتها جلسات ایشان برنامهریزی دقیقی تنظیم میکردند. در این دوران پس از گذشت مدتی آیتالله علی قدوسی برای تصدی پست دادستان کل انقلاب اسلامی به شهید بهشتی پیشنهاد شد که بعد از طی مراحلی با امضاء حکم ایشان از سوی امام خمینی (ره) به محل خدمتی رفتند.
از سوی شهید بهشتی مرحوم نظران، مرحوم پرورش، آقای غیوران، بنده و شهید لاجوردی برای همکاری نزد شهید قدوسی رفتیم و آنجا تقسیمکار شد و مسئولیت اداری مالی بر عهده اینجانب گذاشته شد.
در خدمت شهید قدوسی و لاجوردی بودم و هفتهای یکبار بهاتفاق سایر دستاندرکاران وقت در شورای عالی قضایی حاضر میشدیم و تمام موارد مهم دادسرای دادگاه انقلاب اسلامی را به شهید بهشتی گزارش میدادیم و درسها و دستورات کارآمد دریافت میکردیم.
در یکی از این برنامههای ثابت وقت شرعی ظهر شد که شهید بهشتی با عذرخواهی جلسه را قطع کردند و در همان اتاق کوچک واقع در دفتر کارشان (شورای عالی قضایی) اقامه نماز را داشتند. نظم و البته تسلط به امور یکی از ویژگیهای بارز شهید بود.
در مورد خصوصیات شهید بهشتی سخن فراوان گفته شده اما به نظر بنده «شنیدن حرفها» اعم از اینکه این مطالب را یک همکار بیان میکند یا نه، صحبتهای بعضا پراکنده یکی از مراجعان است، نکات بسیاری دارد.
در این مورد به یاد دارم در خصوص کمبود نیروهای قضایی و اداری در ملاقاتی که با دکتر بهشتی داشتم عرض کردم در حال حاضر با عنایت به نیاز محاکم نیازمند نیروهای متدینی در حوزه قضا هستیم که درس این رشته را خوانده و مسلط به حقوق مدنی و موضوعات تطبیقی هستند.
ایشان علیرغم برنامه کاری فشره آن روز خودشان، با تأیید این واقعیت در کمترین زمان ترتیبی اتخاذ فرمودند که با تصویب مجلس احکام قضایی، از جمع دادیاران استانهای قم و تهران تعداد 10 نفر که فارغالتحصیلان رشته حقوق بودند با دریافت حکم قضایی جذب شده و با این دستور امکان خدمترسانی بیشتر در شعب دادسرا و دادگاههای انقلاب اسلامی فراهم شد.
شهید بهشتی در آن زمان برای بررسی بیواسطه برخی از موضوعات خودشان به دادستانی کل و دادسرای انقلاب اسلامی به ارایه راهکارها جهت حل امور و مشکلات میپرداختند.
آن چه در این خصوص برای شخص بنده جالب بود این موضوع است که هرگز آثار خستگی در شهید بهشتی مشاهده نمیشد و علیرغم شنیدن بسیاری از مسائل و مشکلات کاری ایشان همیشه نشاط داشتند و با این روحیه به امور حزب جمهوری اسلامی نیز رسیدگی میکردند.
انتهای پیام/
http://fna.ir/bn6o31
نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط خبرگزاری فارس در وب سایت منتشر خواهد شد
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد
منبع : فارسنیوز